پیام همسران مدافعان حرم به همسران آتش نشانان
بسم الله الرحمن الرحیم
(پیام تسلیت از طرف همسران شهدا مدافع به همسران شهدا آتش نشان)
رهبر انقلاب: شهامت و فداکاری آتشنشانان دل را از تحسین و تمجید و نیز از نگرانی و اندوه، آکنده میسازد.
- خبر تلخ و دلخراش شهادت جمعی از آتش نشانان غیور کشورمان قلب هایمان را مالامال از اندوه نمود.
نه آتش نشان بهتر بگوییم جانفشانانی که برای حفظ جان هموطنان ،بی باک و نترس به دل آتش زدند زیر آوار ساختمان پلاسکو ماندند اما اجازه ندادند به هموطنانشان آسیبی برسد.
کودکانشان چشم انتظار ماندند و همسرانشان بی تکیه گاه اما نگذاشتند خانواده کسبه و مردم حاضر در صحنه عزادار شوند.
شنیده ایم یکی از این شهدای بزرگوار آرزوی شهادت در دفاع از حرم را داشته و این نشان می دهد که جوانان ما برای دفاع حد و مرز نمیشناسند و هر کجا صدای کمک خواهی به گوششان برسد از جان می گذرند چه بیرون از مرزها در دمشق ، حلب، سامرا و…. چه در چهارراه استانبول و ساختمان پلاسکو …با دلی دریایی به آتش و خطر می زنند.
همسران بزرگوار و داغدار شهدای آتش نشان بی شک لحظاتی که بر شما و دیگر بازماندگان این واقعه تلخ گذشت روزی هم برما گذشته و هیچ گاه از خاطرمان بیرون نخواهد رفت .ثانیه به ثانیه درد شما را با تمام وجود درک می کنیم .ما تلخی بی خبری را می دانیم غم فراق سنگین و جانکاه است….اما ایمان داریم عزیزانمان عاقبت بخیر شدند و در وصف اجر شهدای شما همین بس که پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
هرکس جلو هجوم آب و آتش را بگیرد و جمعی از مسلمانان را نجات دهد بهشت بر او واجب می شود.
ما همسران شهدا به همسری این مردان بزرگ مفتخریم و به داشتن این مردان مرد بر خود می بالیم.
پیام تسلیت ما همسران شهدای مدافع حرم را پذیرا باشید. از خداوند متعال برای شما،فرزندان، مادران ، پدران و دیگر بازماندگان این شهدای عزیز صبر و اجر جمیل را خواستاریم.
ومن الله توفیق
از طرف همسران شهدای مدافع حرم
دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من
“صـبور” که باشی
هم حکمت را می فهمی
هم قسمت را می چشی
هم معجزه را می بینی
انّ الله مـع الصابرین
بقره۱۵۳
«همانا خدا با صابران است»
دلت را به خـــدا بسپار…
رهبرانقلاب:
حجت خدا در بین مردم زنده است؛ موجود است؛ با مردم زندگی می کند؛ مردم را می بیند؛ با آنهاست؛ دردهای آنها، آلام آنها را حس می کند.۸۷/۵/۲۷
پر زد که هوای سرد را ترک کند
آقای محترم مواظب قلب خانه ات باش !!!
چرا باید شوخ طبع باشیم و نشاطمان را حفظ کنیم؟
چون!
زن ها قلب خانه اند!
زن ها اگر شاد باشند قلب خانه می تپد
زن ها اگر موهایشان را شکل دهند ، اگر صورتشان را آرایش کنند ، اگر لباسهای شاد بپوشند زندگی در خانه جریان پیدا می کند
زن ها اگر کودک درونشان هنوز شیطنت کند ، اگر شوخی کنند ، بخندند ، همه اهل خانه را به زندگی نوید می دهند
اگر روزی زن خانه چشمهایش رنگ غم بدهد
حرفهایش بوی گلایه و کسالت بدهد
اگر ذره ای بی حوصله و ناامید به نظر برسد
تمام اهل خانه را به غم کشیده است آری زن بودن دشوار است
زنان ارمغان آور شادی ، گذشت و خنده اند
یادمان نرود قلب خانه باید بتپد
امام رضا علیه السلام
حال ما خوب است اما تو باور نکن !
سلام ، حال همه ما خوب است ،
ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور ،
كه مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند .
با این همه عمری اگر باقی بود ، طوری از كنار زندگی می گذرم
كه نه زانوی آهوی بی جفت بلرزد نه این دل ناماندگار بی درمان !
تا یادم نرفته است بنویسم ، حوالی خوابهای ما سال پربارانی بود .
می دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه بازنیامدن است
اما تو لااقل ، حتی هر وهله ، گاهی ، هر از گاهی
ببین انعكاس تبسم رویا ، شبیه شمایل شقایق نیست !
راستی خبرت بدهم ؛ خواب دیده ام خانه ای خریده ام
بی پرده ، بی پنجره ، بی در ، بی دیوار . . . هی بخند !
بی پرده بگویمت ، فردا را به فال نیك خواهم گرفت
دارد همین لحظه یك فوج كبوتر سپید ، از فراز كوچه ما می گذرد
باد بوی نامه های كسان من می دهد
یادت می آید رفته بودی خبر از آرامش آسمان بیاوری ! ؟
نه ری را جان !
نامه ام باید كوتاه باشد ، ساده باشد ، بی حرفی از ابهام و آینه ،
از نو برایت می نویسم
حال همه ما خوب است
اما تو باور مكن… !
سید علی صالحی
چتری برای باران
اعتماد به نفس چیزی شبیه چتر است
چتر باران را متوقف نمی کند،
اما کمک می کند زیر باران بمانیم و حتی از آن لذت ببریم .
چهارشنبه های رضوی
کبوترم هوایی شدم ………
امروز چهارشنبه روز زیارتی آقامون ، ولی نعمتمون امام رضا جانمان علیه السلام .
هوا هوای زیارت
هوا خراسانی ست
پنجمین جلسه قرائت نهج البلاغه
سه شنبه بیست و هشتم دی ماه با یاری خداوند متعال ، توجه خاصه مولا امیرالمومنین علیه السلام و همت و پشتکار سرکار خانم اسکندری ، پنجمین جلسه قرائت نهج البلاغه برگزار شد .
تعداد شرکت کنندگان سه نفر .
ان شاالله مشروح مطالب و نظرات بارگذاری خواهد شد …….
هدف از تهیه این پست ترغیب و تشویق دوستان به انجام حرکتهای اینچنینی است .
باور بفرمایید این جلسات هرچند کوتاه و با تعداد افراد کم ، برکتی به وسعت آسمان ها دارد .
تاریخچه یوگا
حقیقت آن است که پاتانجلی تنها مطالب موجود پیرامون این عرفان را جمعآوری و به شیوه مناسبی مدوّن کرده است.
یکی از سؤالات بسیار مهمی که پیرامون عرفانهای نوظهور از جمله یوگا وجود دارد، «تاریخ پیدایش» و «ابداع کننده این عرفانها» یا به عبارت سادهتر، این سؤال است که «عرفان مورد بحث در چه تاریخی و توسّط چه کسی به وجود آمد؟».
بزرگان یوگا عبارات مختلفی و متفاوتی را پیرامون تاریخچه این عرفان بیان کردهاند که از مجموع این عبارات میتوان دریافت از تاریخ پیدایش این عرفان و مُبدِع آن اطّلاعات دقیقی در دسترس نیست. آنچه مسلّم است، این است که حتّی رهبران و بزرگان این عرفان نیز آگاهی دقیقی نسبت به تاریخ پیدایش یوگا ندارند. به عنوان مثال، مجید موقّر که یکی از نخستین مروّجین یوگا در دوران پهلوی و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به حساب میآید، در یکی از آثار خود مدّعی شده که یوگا قدمتی دو هزار و پانصد ساله داشته (1) و در یکی دیگر از مقالات خود قدمت یوگا را بیش از پنج هزار سال دانسته است(2). با این حال، مجسّمههایی که در مناطق باستانی هند یافت شده و کتب مربوط به «وداها» که جزو کهنترین کتب دینی هند محسوب میگردد، حاکی از آن است یوگا در قرنها پیش از میلاد حضرت مسیح (ع) در میان مردمان هند رواج دشته است.
آیین، عقاید و آداب مربوط به یوگا نخستین بار توسّط فردی به نام «پاتانجلی(3)» در کتاب «یوگا سوتره(4)» جمعآوری و تدوین شد. همین مسئله باعث شد که برخی، پاتانجلی را ابداع کننده این عرفان بدانند؛ لکن حقیقت آن است که وی تنها مطالب موجود پیرامون این عرفان را جمعآوری و به شیوه مناسبی مدوّن کرده است(5).
یوگا جلوه عملی طرز تفکّر به اصطلا فلسفی«سانکهیه(6)» بوده و تنها تفاوت این دو، در آن است که عرفان یوگا برخلاف سانکهیه، خدایی به نام «ایشوارا» را باور دارد(7). در توضیح پیرامون سانکهیه کهنترین و برجستهترین دیدگاه عقلانی در میان هندوان بوده که عمری همپای کتاب «اوپنیشادها» دارد و از وسعت و اهمیّت ویژهای در میان هندوان برخوردار بوده و هست. بنیانگذار سانکهیه، شخصی به نام «کپیله(8)» بوده که حدود یک سده پیش از بودا در هندوستان میزیسته است(9) و حتّی بودا نیز پیش از طرح ادّعای پیامبری، به تحصیل سانکهیه پرداخته است(10). با بررسی مسلک سانکهیه میتوان دریافت که این دیدگاه هیچ اعتقادی به خدا نداشته و بر پایه ثنویت استوار شده است(11).
پاتانجلی تمامی عقاید سانکهیه را پذیرفت و سعی کرد تا با ارائه یک خداشناسی صوری، خود را در تقابل با جامعه مؤمنان و خداگرایان هندی و عموم مردم قرار ندهد و بدین ترتیب، در جهت دستیابی به مقبولیّتی همگانی دست پیدا کند(12). از همین رو میتوان گفت «ایمان به خدا» در یوگا، امری بود که پاتانجلی اعتقادی بدان نداشته و صرفاً به منظور فریب عوام و جلوگیری از مبارزات احتمالی با عقاید خود، آن را در میان اعتقادات یوگا قرار داد. پاتانجلی همچنین از اصطلاح ایشورا یا همان ارتباط خدای متشخّص به عنوان بهترین و لطیفترین مراقبه در مراتب بالای سمادهی استفاده کرد. جالب آنکه پاتانجلی در عین اعتقاد به خدا عقیده به تناسخ و رنج جهانی را نیز بر طبق سنّت هندی پذیرفت. وی هدف سلوک یوگایی را تمرکز و مراقبه معرّفی کرد و اعلام داشت تمامی تعالیم و دستورات این آیین، روشی در جهت دستیابی به تمرکز است نه رسیدن به خدا(13).
در یادداشتهای بعدی توضیحات بیشتری پیرامون عقاید این عرفان نوظهور ارائه خواهد شد، إن شاء الله …
فهرست منابع:
1. موقّر، مجید؛ مقاله «انعکاس یوگا در ایران و جهان»، فصلنامه مهر، پاییز 1343، ص 2.
2. همو؛ مقاله «اصطلاحات یوگا (1): مربوط به تجربه من با یوگا»، فصلنامه مهر، مهر 1346، ص 516.
3. در برخی از منابع فارسی از این شخص با نام «پاتنجلی»، «پاتانجالی» و «پتنجلی» نیز یاد شده است.
4. در برخی از منابع فارسی از این کتاب با عنوان «یوگا سوترا» و «پاتان جالا- سوتر» یاد شده است. این کتاب به زبان فارسی نیز ترجمه شده و با عنوان «هستی بیکوشش» مورد انتشار قرار گرفته است.
5. الیاده، میرچا؛ مقاله «یوگا»، ترجمه احمد شاکرنژاد، فصلنامه هفت آسمان، زمستان 1386، ص 98.
6. در برخی از منابع فارسی عنوان «سانک هیا» برای این طرز تقکّر به اصطلاح فلسفی بکار رفته است.
7. سیّد، سیّده آسیه و سالاری، عزیز الله؛ مقاله «ارزیابی مکتب یوگا در ترازوی قرآن، برهان و عرفان»، فصلنامه مطالعات قرآن، شماره 18، تابستان 1393، ص 98.
8. در برخی از منابع از وی با عنوان «کاپی لا» یاد شده است.
9. سیّد، سیّده آسیه و سالاری، عزیز الله؛ پیشین، ص 98.
10. راداکریشنان، سروپالی؛ تاریخ فلسفه شرق و غرب، ترجمه خسرو جهانداری، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1367، ج 6، ص 245.
11. چاندرا چاتری، اساتیش و موهان داتا، دریندا؛ معرّفی مکتبهای فلسفی هند، ترجمه دکتر فرناز ناظرزاده کرمانی، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1384، صص 145-151.
12. Eliade, Mircea; Patanjali and Yoga, Trans by Charles Lam markmann, New York, 1975, Pp 86-90.
13. همان.