هر شب به روز آمدنت فکر می کنم
21 اردیبهشت 1396
حل می شود شکوهِ غزل در صدای تو ای هرچه هست و نیست در عالم فدای تو هر شب به روز آمدنت فکر می کنم هر صبح بی قرارترینم برای تو بیدار می شویم از این خوابِ هولناک یک صبح جمعه با نَفَسِ آشنای تو آدینه ای که می رسی و پهن می شود چون فرش، آسمانِ دلم زیر پای تو… بیشتر »
1 نظر
یک سامرا اندوه کنج سینه ماست
17 آذر 1395
یک سامرا اندوه کنج سینۀ ماست دانی که عمری غصۀ دیرینۀ ماست
از غربتت آیین غم آیینۀ ماست بغض عدویت بغض ما و کینۀ ماست
دارد غبار بی کسی کوی حریمت گرد عزا بنشسته بر روی حریمت
دشمن به جرم عاشقی کشته شما را چون جلوه گاه خالقی کشته شما را
چون نور فجر صادقی… بیشتر »