روز ظهور چه صورتی دارد ؟
آن روز، همه چيز، مال همه است.
آن روز، هیچ کس علیه دیگری نقشه نمي کشد
و همه به فکر يکديگرند.
و برادری فقط در لفظ نیست
بلکه برادری، به معنی واقعی، درهمه ابعاد زندگی
تثبیت میشود.
و ديگر،جیب من و تو ندارد..
چون نميشود که ما برادر باشيم،
اما یک برادر،گرسنه و برادر ديگر سير باشد.
این برادری نیست…
برادری به معنای واقعی،
آن برادری است که همه باهم سير شوند.
و اگر به قدر کافی نیست،
باهم گرسنگی بکشیم!1
1. رحیم پورازغدی، ده انقلاب،دریک انقلاب.
یاد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) جاری در زندگی
زندگی ما باید همیشه با یاد حضرت باشد ؛
این که هر دوشنبه و پنجشنبه نامه عمل ما به دست امام زمان(عج) می رسد، یعنی ایشان بر ما احاطه دارد. نباید فکر کنیم که در مقابل امام زمان هیچ وظیفه ای نداریم؟ (1)
حضرت می فرمایند : «إنّا غَیرُ مُهمَلینَ لِمُراعاتِکُم وَ لا ناسینَ لِذِکرِکُم؛
ما شما را رها نکرده ایم و یاد شما را هم از خاطرمان نبرده ایم»(2)
1. معارف مهدوی ، محمد شجاعی
2 . بحار الأنوار ج53 ص175
یا صاحب الزمان الغوث الامان
محمد حسین انصاری نژاد
آقا نیامدی
غروب نیمه شعبان دیگری فرا رسید
ولی آقا نیامد ……
یا صاحب الزمان:
اگر رسیدی و من زیر خاک ها بودم
اسیر تنگی تلخ مُغاک ها بودم
اگر رسیدی و دیدی شهیدتان شده ام
منم یکی ز همان بی پلاک ها بودم
تو را به فاطمه بر سنگ قبر من بنویس
که من برای تو از سینه چاک ها بودم
اگرچه دامنی آلوده داشتم اما
همیشه دست به دامان پاک ها بودم
خدا که شاهد باشد تو تیز شاهد باش
برای جد شما از هلاک ها بودم
خدا نیاورد آ ن روز ، را ولی آقا
اگر رسیدی و من زیر خاک ها بودم…
میلاد حسنی
می رسد لحظه میعاد
این چنین بر دلم افتاد، به امّید خدا
غم مخور می رسد امداد، به امّید خدا
چه قدَر عقده در این سینه ی ما جمع شده
عقده ها می شود آزاد، به امّید خدا
خبر آمدنش را همه جا پخش کنید
مى رسد لحظه میعاد، به امید خدا
منتقم می رسد و روز ظهورش حتما
می شود فاطمه دلشاد، به امید خدا
حرم خاكی خورشید و قمرهای بقیع
عاقبت می شود آباد، به امید خدا
مثل مشهد وسط صحن بقیع نصب كنیم
دوسه تا پنجره فولاد، به امید خدا
اللهم عجل لولیك الفرج
آرامش و امنیت
آرامش و امنیت در سایه اعتقادات و ایمان به یگانه منجی بشریت
کارل یوستاویونگ می نویسد: « در میان همه بیمارانی که در نیمه دوم حیاتم با آنها مواجه بوده ام، یکی هم نبوده که مشکلش در آخرین وهله، چیزی جز مشکل یافتن یک نگرش نسبت به حیات باشد. با اطمینان می توان گفت که همه آنان از آن رو احساس بیماری می کرده اند که چیزی را که ادیان زنده هر عصر، به پیروان خود، عرضه می دارند، از دست داده اند و هیچ یک از آنان قبل از یافتن بینش دینی خود، شفای واقعی نیافته است.»
تقسیم کننده علم وجهل
روایت شده که روزی امام محمدباقر علیه السلام در محضر درس پدر خویش فرمودند: « با کمک علم، به وسیله آب که خاموش کننده آتش است، می توان آتش افروخت. »
این گفته اگر مثل یک تعبیر شاعرانه جلوه گر نمی شد بی معنی جلوه می کرد و تا مدتی آنهایی که آن روایت را می شنیدند فکر می کردند که امام باقر علیه السلام تعبیری شاعرانه را بر زبان آورده!
ولی از قرن هجدهم به بعد…
محقق شد که به وسیله آب با کمک علم می توان آتش افروخت. آن هم آتشی گرمتر از آتشی که با چوب یا ذغال افروخته شده باشد زیرا حرارت سوختن هیدروژن که یکی از دو جزء آب می باشد بوسیله اکسیژن به 6664 درجه می باشد.
پریستلی با اینکه اکسیژن را کشف کرد نتوانست بفهمد که آهن را می سوزاند. لاووازیه با اینکه قسمتهایی از خواص اکسیژن را با آزمایش استنباط کرد نتوانست بفهمد که آن گاز سوزاننده آهن است. ولی امام باقر علیه السلام بیش از هزار سال قبل از او به این موضوع پی بردند.
امام شناسی، ج 18، ص 147
آقا جونم ما رو ببخشید
نیمه شعبانی دیگر در راه است، همه جا رنگ و بوی شما را دارد
ما را ببخشید آقای خوبمان ، باید همیشه منتظرتان باشیم، هر روز و هر لحظه، هرجا که حقی پایمال می شود و اشک مظلومی روانست
کاش همواره یادمان باشد: بترسید از ظلم بر کسی که جز خدا یاوری ندارد! و
ما را ببخشید که هر روز دلتان را لرزاندیم و اشکتان به خاطر کوتاهی هایمان روان شد
لطفاً بپذیرید از ما این جشن ها و نذرهای کوچک را…..
یا فاطمه (سلام الله علیها) میلاد فرزند عزیزتان را پیشاپیش به محضرتان تبریک عرض می نماییم
بانوی بزرگوار برای تمامی یاوران و سربازان گمنام واقعی فرزندتان دعا بفرمایید
خبر آمد که یلی می آید...
کاش درس عشق از بر می شدیم
در سبوی عشق ساغر می شدیم
کاش بهر مهدی صاحب الزمان (عج)
تا جوان هستیم اکبر می شدیم
……خبر آمد خبری در راه است….
اللهم عجل لولیک الفرج
شهادت امام کاظم
آقا بيا که روضه ی موسي بن جعفر است
چشمانمان ز داغ مصيباتشان تر است
جامه سياه بر تن و بر جان شرار آه
دلها به ياد غصه او پر ز آذر است
افتاده است بي کس و تنها ، غريب وار
مردي که با تمامي خلقت برابر است
مرثيه خوان حضرت کاظم ، خود خداست
باني روضه ،حضرت زهراي اطهر است
زندان نگو ، که گرم مناجات با خداست
غار حراي حضرت موسي بن جعفر است
مرغي که در قفس ، نفسش تنگ آمده
از وي به جاي مانده فقط يک بغل پر است
از تازيانه خوردن حضرت نگو دگر
ارثيه اي رسيده به ايشان ز مادر است
باشد هميشه ورد زبانم به هر نفس
لعنت به آن يهودي بي دين که کافر است
اي من فداي شال عزاي شما شوم
آقا بيا که روضه موسي بن جعفر است