دستان مادرتان را ببوسید
آیتالله مکارم شیرازی نقل میکنند که هر وقت به شیراز میرفتم دست و پای پدر و مادرم را میبوسیدم و در ادامه گفتند هیهات اگر انسان فکر کند که تنهایی به جایی میرسد.
مرحوم ملامحسن فیض کاشانی نقل میکنند که اگر سجده به غیر از خدا واجب میشد، یقینا بر پدر و مادرم سجده میکردم؛ بنابراین اگر آن طوری که نباید با پدر و مادر برخورد کرد برخورد شود، فرزندانش بدتر از آن را با او برخورد میکنند و بهتر این است که قبل از اینکه پدر و مادر چیزی را از ما طلب کنند، آن کار را برایشان انجام بدهیم.
کسانی که پدر و مادرشان را از دست داده از دار دنیا رفتهاند و از طرفی عاق آنها نیز شدهاند، میتوانند برای انجام هر عمل مستحبی که قصد انجام آن را دارند، پدر و مادرشان را نیز در ثواب آن اعمال شریک کنند البته غیر از اعمال واجب و خوب است که هر جمعه قبل از طلوع آفتاب بر سر مزارشان بروند تا مشکلشان برطرف بشود و روزانه حداقل 110 مرتبه برای آنها استغفار کند، بنابراین هیچ موقع نباید پدر و مادر فراموش شوند و همان طور که پروردگار رب عظیم برای انسانها حیّ ابدی است، ربّ صغیر نیز باید برای انسانها حیّ ابدی باشند.
با توجه به این نکات و اهمیت پدر و مادر بوسیدن دست والدین به نشانه احترام, گرچه روایت صریحی ندارد, اما از باب این که وجوب و یا استحباب، احترامشان ثابت است. و این کار از جمله نشانه های احترام به شمار می رود. بوسیدن دستشان نیز بالتبع مطلوب است.2
اجر بوسیدن دست و پای پدر و مادر
مردی به حضور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و پرسید: «ای رسول خدا! من سوگند خورده ام که آستانه ی در بهشت را ببوسم، اکنون چه کنم؟» پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: پای مادر و پیشانی پدرت را ببوس، (یعنی اگر چنین کنی، به آرزوی خود در مورد بوسیدن آستانه ی در بهشت می رسی.)
او پرسید: اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه کنم؟
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: قبر آن ها را ببوس.
هنگامی که حضرت ابراهیم (علیه السلام) برای دیدار پسرش اسماعیل، از شام به مکه آمد، فرزندش در خانه نبود و حضرت ابراهیم (علیه السلام) به سوی شام برگشت. وقتی اسماعیل به خانه بازگشت، همسرش آمدن حضرت ابراهیم (علیه السلام) را به اسماعیل خبر داد. اسماعیل به جست و جوی رد پای پدر پرداخت و جای پای پدرش را پیدا کرد و به عنوان احترام به پدر، جای پای ایشان را بوسید.3 (24)
1-کلینی, محمد بن یعقوب، اصول کافی, ج 2, ص 185
2-زهرا اجلال ، بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
3-الاعلام قطب الدین حنفی ص
صفحات: 1· 2