امروز نا خودآگاه همه چیز مرا سمت شما می کشاند؛ مطالب وبلاگ سایر دوستان، صوت پخش شده در محوطه حوزه و …

نازدانه شما، برادر بزرگوار شما، جوان  دلاور شما، برادر زاده شجاع و عزیزتان، سقا و علمدار رشیدتان و …

امروز دوشنبه است، حال که خودتان با نگاه لطف و کرم در روز زیارتی وجود شریفتان به دل من قدم نهاده اید …..پس تقاضا دارم مرا رها نفرمایید

يَا مَوْلايَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ هَذَا يَوْمُ الْإِثْنَيْنِ وَ هُوَ يَوْمُكُمَا وَ بِاسْمِكُمَا وَ أَنَا فِيهِ ضَيْفُكُمَا فَأَضِيفَانِي وَ أَحْسِنَا ضِيَافَتِي فَنِعْمَ مَنِ اسْتُضِيفَ بِهِ أَنْتُمَا وَ أَنَا فِيهِ مِنْ جِوَارِكُمَا فَأَجِيرَانِي فَإِنَّكُمَا مَأْمُورَانِ بِالضِّيَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ فَصَلَّى اللَّهُ عَلَيْكُمَا وَ آلِكُمَا الطَّيِّبِينَ

تا حالا برات پیش  اومده …

یکی رو که میشناسی حالا فامیل ، همسایه یا دوست، در حالت ها و مکان های مختلف رفتارش متغیر باشه؟

وقتی باهات کاری نداره جواب سلامت رو هم نده اما، امان از اون روز که کاری از دستت برمیاد براش انجام بدی! اون روز تو از همه مهربونتر، زیباتر، خوش اخلاقتر و … کلا بهترین آدم روی کره زمین هستی که مشابه زمینی نداری!!!

چه حسی بهت دست میده؟

قبول داری وقتی محبت خالصانه و از اعماق قلب باشه مثل حرفی که از دل بربیاد به دل میشینه و واقعا قابل لمسه و حس میشه؟

چاپلوسی و تملق قابل تشخیصه، من ترجیح می دم واسه آدم چاپلوس هیچ کاری انجام ندم حتی اگه تنها مهلتش من باشم، می دونی چرا؟

چون باید یاد بگیره همیشه رفتار یکسانی داشته باشه، یعنی اگه من پیش ایشون انسان خوب و شایسته ای هستم همیشه در نظرش اینطوری باشم!

اللَّهُمَّ طَهِّرْ قَلْبِي مِنَ النِّفَاقِ وَعَمَلِي مِنَ الرِّيَاءِ وَلِسَانِي مِنَ الْكَذِبِ وَعَيْنِي مِنَ الْخِيَانَةِ

الهی آمین

خدای خوبم کمکم کن هر کاری از دستم برمیاد فقط و فقط برای رضای تو انجامش بدم، ای مهربانترین مهربانان عالم.

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (علیه السلام)

امروز چهارشنبه است روزی که در کشور عزیزمان ایران برای ما ساکنان این مرز و بوم با بقیه روزها متفاوت است چرا که این روز تعلق دارد به ولی نعمت ما آقا علی ابن موسی الرضا (علیه السلام).

امام رضا جانم:امروز حتما روز بسیار خوبی خواهد بود، صبح رادیو رو که روشن کردم صلوات خاصه شما امام رضا (علیه السلام) پخش شد، دلم پرکشید سمت حرم نورانی تون آقا، مگه نه اینکه، بعد منزل نبود در سفر روحانی؟! سلام آقای خوب و مهربان، سلام بر شما ای امام رئوف، لطفا نگاه لطف و کرمتون رو در این روز قشنگ نصیب ما هم بفرمایید به حق مادر بزرگوارتون.

همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن

همه ساله حج نمودن سفر حجاز کردن

ز مدینه تا به کعبه سر و پا برهنه رفتن

دو لب از برای لبیک به وظیفه باز کردن

به مساجد و معابد همه اعتکاف جستن

ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن

شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن

ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن

به خدا که هیچ کس را ثمر آنقدر نباشد

که به روی نا امیدی در بسته باز کردن        ( شیخ بهایی )

زندگی یک قالی بزرگ است،

هر هزار سال یکبار فرشته‌ها قالی جهان را در هفت آسمان می‌تکانند، تا گرد و خاک هزار ساله‌اش بریزد و هر بار با خود می‌گویند: این قالی نیست که قرار بود انسان ببافد، این فرش فاجعه است با زمینه سرخ خون و حاشیه‌های کبود، و نقش برجسته‌های ستم فرشته‌ها گریه می‌کنند و قالی آدم را می‌تکانند و دوباره با اندوه بر زمین پهنش می‌کنند. رنگ در رنگ، گره در گره، نقش در نقش … قالی بزرگی است زندگی. که تو می‌بافی و من می‌بافم، همه بافنده‌ایم می‌بافیم و رج به رج بالا می‌بریم می‌بافیم و می‌گسترانیم دار این جهان را خدا بر پا کرد و خدا بود که فرمود: “ببافید"، و آدم نخستین گره را بر پود قالی زندگی زد و هر که آمد، گره‌ای تازه زد و رنگی ریخت و طرحی بافت و چنین شد که قالی آدمی رنگارنگ شد. آمیزه‌ای از زیبایی و نا‌زیبایی، سایه روشنی از خوبی ها و بدی ها … اما تو ای دوست من؛ گره تو هم تا ابد بر این قالی خواهد ماند، طرح و نقشت نیــز، و هزاران سال بعد، آدمیان بر فرشی خواهند زیست که گوشه‌ای از آن را تو بافته‌ای. تو با دستانی هنرمند و اندیشه هایی بس شگرف … كاش گوشه‌ای را كه سهم توست زيباتر از آنچه باید ببافی!!!

یه مسئله ای هست که شاید بهتر باشه براتون بگم و این مسئله دوست داشتن امام غایب هست.

کل این رو که رو کاغذ نوشتم حدودا 105 صفحه ای شد اما میخوام یه نیم صفحه اش رو براتون بگم من و امثال من برای امام غایب بنر درست می کنیم هیات می زنیم چایی پخش می کنیم اما واقعیتش برای امام غایب هست. ولی امام که حاضر باشه دیگه از ما بنر و چایی نمی خواد بلکه کار می خواد گاهی از ما جون میخواد جان نثاری میخواد.

شاید علت بی وفایی کوفیان همین باشه که عاشق امامی بودند که ازشون کار نکشه! ?منظورم رو فهمیدید؟ سهل ابن حسن از خراسان تا مدینه آمد که امام صادق رو به قیام دعوت کند امام قبول نکردن چون مثل سهل ابن حسن ها در امتحان تنور جا میزنن . چون همه عاشق امامی بودن که ازشون کار سخت نخواد !

معنی جا زدن سهل ابن حسن یعنی همان کار کوفی ها توی دعوت امام حسین علیه السلام به قیام. و در بین فقط هارون مکی ها عاشق فدا شدن در راه امام بودند که بی هیچ مقدمه وارد تنور شد. و بعدش می بینیم وقتی امام صادق کار سخت خواستن مردم اون زمان با محمد نفس زکیه به عنوان امام مهدی(عج) بیعت کردن اونم با وجود امام صادق چون محمد نفس زکیه ازشون کار سخت نمیخواست. یعنی تو کل شیعیان و شاگردان و فرزندان امام صادق به فرموده ی خودشون 17 نفر نبودن که با اینها امام قیام کنند؟

یا علی علیه السلام التماس دعا!