سلام بر آنها که
مأمور صلیب سرخ گفت:
آقا شما را شکنجه میکنند یا نه؟
ظاهراً شما ارشد اردوگاه هستید.
آقا سید باز هم حرفی نزد.
پس شما را شکنجه نمیکنند؟
آقا سید با اون محاسن بلند و ابهت خاص خودش سرش پایین بود و چیزی نمی گفت.
نوشتند اینجا خبری از شکنجه نیست.
افسر عراقی که فرمانده اردوگاه بود، آقای ابوترابی را برد تواتاق خودش گفت:
تو بیشتر از همه کتک خوردی، چرا به اینها چیزی نگفتی؟
آقای ابوترابی برگشت فرمود:
ما دو تا مسلمان هستیم با هم درگیر شدیم، آنها کافر هستند
دو تا مسلمان هیچ وقت شکایت پیش کفار نمیبرند.
فرمانده اردوگاه کلاه نظامی که سرش بود را محکم به زمین کوبید و صورت آقا سید را بوسید بعدش هم نشت روی دو زانو جلو آقا سید و تو سر خودش می زد
می گفت شما الحق سربازان خمینی هستید.
روایت در مورد ، سید آزادگان “شهید ابوترابی"
سلام برآنهایی که از همه چیز گذشتند تا مابه هرچه می خواهیم برسیم
سلام برآنهایی که قامت راست کردند تا قامت ما خم نشود
سلام برآنهایی که به نفس افتادند تا ما از نفس نیافتیم،،،،
26 مرداد سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی مان مبارک باد
صفحات: 1· 2