امام صبح فردا در تهران است
به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری صدا و سیما؛ وسیع ترین فعالیت نظام یافته اما خودجوش مردم در طول انقلاب، از بعد از ظهر یازده بهمن آغاز شد و آن هنگامی بود که مردم تهران مطمئن شدند که امام فردا وارد کشور می شود.
11 بهمن 1357 ، روزنامه کیهان، تیتر اول خود را چنین چاپ کرده بود:
“امام، صبح فردا در تهران است” .
این تیتر یک روتیتر و زیر تیتر مهم نیز داشت.
در روتیتر آمده بود: امام خمینی: “من یک طلبه ام، تشریفات را کم کنید.”
در زیر تیتر هم اطلاع داده شده بود که 50 هزار نفر از امام محافظت می کنند.
همچنین اطلاعات تیتر زد:"۹ صبح فردا، دیدار با امام در تهران”
استقبال در آسمان بدرقه در زمین
عاشقانه پرکشیدنت مبارک
شعله های زرد و قرمز تو را به یاد چه می اندازند؟ شعله هایی که گاهی آنقدر بی رحمند که همه چیز را می بلعند. اگرچه این شعله ها زیبایی خاص خود را دارند؛ اما گاهی به خاطر اندکی بی دقتی، می تواند حادثه ای بزرگ رقم بخورد. به یاد آور لحظه ای را که همه تلاش می کنند برای مهار عامل مرگ!
آری؛ به یاد آور لحظه ای را که مأموران آتش نشانی با تلاش وصف ناپذیری و با به خطر انداختن و نادیده گرفتن زندگی خود با تمام وجود برای نجات همنوعشان تلاش می کنند. لحظات مرگ و زندگی؛ لحظاتی که گاه صدای ناله را می توان شنید و گاه تنها سکوتی مرگبار است.لحظاتی که درون هیچ کس آرام و قرار نیست.
آتش نشان، یعنی کسی كه از جان و آسایش خود در راه حفظ جان و آسایش ما می گذرد تا ما بتوانیم در امنیت زندگی كنیم.
روز پنجشنبه، در پی حادثه آتش سوزی ساختمان تجاری پلاسکو تهران، خبر تلخی از رسانه ها منتشر شد، مبنی بر فرو ریختن این ساختمان و محبوس شدن جمعی از پرسنل فداکار آتش نشانی، که برای نجات جان و سرمایه هموطنانمان، با بذل جان عزیز خود، شجاعانه بکام این آتش و مبارزه با آن رفته بودند. اما در یک لحظه با فرو ریختن این ساختمان، همگی در آوار حاصل از ریزش این ساختمان، گرفتار شدند و در زیر هزاران تن آهن و سنگ خاک محبوس و مدفون شدند.
و خوشبختانه با خبر شدیم که هموطنان قدردانمان با حضور در ایستگاههای آتش نشانی و برگزاری مراسم های دعا، از خداوند خواستار یافتن سلامت آنان شدند. و نیز با اهدای شاخه گل به آتش نشانان، از تلاش های آنان تشکر کردند.
مجموعه بادصبا، به نوبه خود، با عرض تسلیت به محضر مولایمان ولی عصر(عج)، رهبر معظم انقلاب و مردم فهیم و قدردان ایران، وظیفه می داند از زحمات این انسان های شریف و فداکار، قدردانی نماید و از خدواند متعال برای شهدای این حادثه، تمنای اجر و غفران، و برای خانواده های ایشان، صبر درخواست نماید.
امیدوارم با ادامه عملیات آوار برداری، شاهد نجات افراد گرفتار در این آوار باشیم و از خداوند منان میخواهیم که به عوامل اجرایی در این زمینه، مساعدت نماید.
امیدواریم مردم همیشه در صحنه ایران، در با حضور خود در مراسم تشییع پیکر آتش نشانان شهید، نهایت تشکر و قدردانی خود را از این قهرمانان ملی به ظهور و عرصه برسانند و مرهمی باشند بر دل داغدیده خانواده های این عزیزان و در نهایت امر، امیدواریم دیگر شاهد چنین حوادث دلخراشی نباشیم.
مهدی کرمی
مامان بیا بازی کنیم !
چگونه به فرزندم یاد دهم خودش را سرگرم کند؟
مرتب کردن خانه و تهیه شام, تماس با فلانی و مهمانی و تصحیح برگه های امتحان فرصت سر خاراندن برای شما نگذاشته است. ستایش هم مدام اصرار می کند که “مامان بیا با هم بازی کنیم". مدتی بازی می کنید اما به محضی که او را برای بازی کردن تنها می گذارید نق نق ها شروع می شود.
چرا بچه من نمی تواند خودش را سرگرم کند؟
خیلی ساده بگویم:"به همان دلیل که شما بدون تلویزیون نمی توانید خودتان را سرگرم کنید".
شما به وجود تلویزیون در خانه عادت کرده اید بنابراین به سرگرمی های جایگزین فکر هم نمی کنید. فرزند شما عادت کرده که دائم با شما یا یکی از اطرافیان بازی کند طبیعی است که هنگام تنهایی سردرگم شود و نداند که چگونه می تواند خودش را سرگرم کند.
چگونه این مهارت را به فرزندم آموزش دهم؟
تمرین و آموزش بهتر است از همان دوران نوزادی شروع شود یعنی وقتی کودک از خواب بیدار می شود و مشغول بازی با انگشتان دست و پا یا جغجغه است مزاحم بازی اش نشوید. کمی آنطرف تر مشغول کار خوتان باشید. اگر جغجغه را رها کرد یک توپ پیش او بیندازید تا مدتی هم با توپ سرگرم باشد.
اگر این فرصت را از دست داده اید نگران نباشید باز هم می توانید عادت فرزندتان را تغییر دهید. البته شما که تا دیروز ساعتها با فرزندتان بازی می کردید نمی توانید ناگهان او را تنها بگذارید. باید به تدریج به او بیاموزید چگونه می تواند خودش را سرگرم کند.
برای این کار باید چند ترفند ساده را اجرا کنید:
1- در قدم اول علاقه او را کشف کنید.
ببینید به چه وسیله یا بازی علاقه مند است و همان را در نزدیکی او قرار دهید. ممکن است یک جعبه پر از خرت و پرت یا مدادهای رنگی کوچک یا کاغذهای باطله برای او جذاب باشد. به محضی که با وسیله ای سرگرم شد کمی از او فاصله بگیرید. و هر بار کمی به این فاصله اضافه کنید.
2- وقتی از بازی کردن با یک وسیله خسته شد مدتی خودتان با او بازی کنید و بعد دوباره وسیله دیگری در اختیار او بگذارید. قرار دادن انبوهی از اسباب بازی های متنوع در کنار کودک اشتباه است. این تنوع او را سردرگم می کند.
3- از تشویق هم غافل نشوید.
البته تشویق غیر مستقیم. مثلاً وقتی می بینید که با سازه ها چیزی ساخته است به او بگویید: “چقدر قشنگ ساختی میتونی باز هم از اینها بسازی".
جدای از اینکه شما به کارهایتان می رسید، تنها بازی کردن برای کودک یک ضرورت است. تقويت استقلال، اعتمادبه نفس، خلاقيت، ومهارت های زبانی بخشی از نتایج تنها بازی کردن کودکان است.
سید مهدی خدایی
رسانه آموزشی نمره بهتر
خنده به جا!!!
بحثی را
که نه خود قانع می شوی
و نه می توانی
طرف مقابل را قانع کنی
با یک لبخند تمام کن…
هفت باور
موفقیت
برای انسانهای موفق
در هفته،
هفت امروز، وجود دارد …
و برای انسانهای ناموفق،
هفت فردا…
تفاوت های کوچک
نتایج بزرگی به بار می آورد…
رمز و راز آسایش چیست؟
ذهن زیبا
ذهن خودتان را هر روز با افکار کوچک ولی زیبا آبیاری کنید به مرور زمان جنس افکار ذهنی شما تغییر می کند.
خلق موفقیت با قدم های کوچک ولی پیوسته ممکن است.
جهانی وصف ناشدنی در پیش روست
"اگر نقاش های چیره دست روزگار دور هم بنشینند و تابلویی به پهنای جهان هستی ترسیم نمایند، هرگز نتوانند که فرازهای برجسته جهان پرفروغ عصر ظهور را منعکس سازند، که فروغ بی پایان آن جمال الهی، هرگز در آیینه بشری منعکس نشود.”
علی اکبر مهدی پور - کتاب او خواهد آمد ص 13
آشنایی با برخی بزرگان یوگا
سوامی ویوکاناندا نیز همچون استاد خود، از اوایل دوران جوانی به برخی از خدایان هندو همچون شیوا که جزو الهههای شیطانی این آیین محسوب میگردد، ارادت بسیار داشت
در یادداشت گذشته توضیحات مختصری پیرامون زندگینامه یکی از بزرگان یوگا به نام «راما کریشنا» ارائه گردید. در این یادداشت به معرّفی «سوامی ویوکاناندا» میپردازیم که برجستهترین شاگرد راما کریشنا بوده و نقش چشمگیری در ترویج یوگا در کشورهای غربی داشته است. این نکته را نباید فراموش کرد که هدف از معرّفی بزرگان یوگا آن است که مشخّص سازیم طریقتی که یوگا برای انسانسازی ارائه کرده است، در مقام عمل فرد را به چه جایگاهی خواهد رساند و مبانی فکری و عقیدتی معروفترین یوگیها در چه شرایطی پایهگذاری شده و ایشان چه عقاید و اهدافی را از ترویج این عرفان در میان مردم دنبال میکنند.
با توجّه به آنکه سوامی ویوکاناندا مهمترین شخص در ترویج عرفان یوگا در دوران معاصر بوده و در زندگینامه وی نکات قابل توجّهی وجود دارد، در این یادداشت به توضیح پیرامون «دوران نخست زندگی سوامی ویوکاناندا یعنی از تولّد وی تا مرگ استادش، راما کریشنا» پرداختهایم و در یادداشت بعدی پیرامون «دوران دوّم زندگی وی یعنی از دستیابی به جایگاه استادی تا مرگ وی» سخن گفتهایم.
«سوامی ویوکاناندا (1)»در سال 1863 میلادی در یک خانواده پر جمعیّت و نسبتاً مرفّه در کلکته به دنیا آمد (2). پدرش یکی از وکلای ذینفوذ دادگاه عالی کلکته در ایّامی بود که کشور هند در استعمار بریتانیا قرار داشت (3). مادر وی نیز یکی از مؤمنین هندو و از افرادی بود که به الهه شیوا (نماد الهه شیطانی در آیین هندو) ارادت بسیاری داشت. ارادت مادر سوامی به شیوا به اندازهای بود که خود وی اذعان داشته که مادرش به واسطه توسّل به شیوا، سوامی را بدست آورده و شیوا به مادر سوامی نوید داده که در قالب یک فرزند پسر، نزد وی حلول خواهد کرد (4).
محقّقین هندی در مورد دوران کودکی و نوجوانی سوامی ویوکاناندا نیز همچون استادش، «راما کریشنا (5)»، اوهام و خیالپردازی را با تاریخ مخلوط کرده و مدّعی شدهاند که سوامی در دوران کودکی دارای نشانههایی از عظمت و بزرگی بود؛ از جمله اینکه وی دارای هوش و خرد و شجاعت بسیار بود و پیرامون مسائلی میاندیشید که بزرگان نیز در آن دوران بدانها فکر نمیکردند (6).
سوامی از سن هشت سالگی (یعنی در سال 1871 میلادی) آموزش در مدارس هند را آغاز کرد و در سال 1879 موفّق به قبولی در آزمون دانشکده ریاست جمهوری هند شد (7). وی همچنین در دوران تحصیل خود برخی از آثار فیلسوفان مشهور غربیرا مطالعه کرد (8) و مجذوب آثار جان هربرت اسپنسر شد (9). وی همچنین فلسفه و منطق غرب و تاریخ اروپا را در کالج کلیسای اسکاتلند در هند فرا گرفت (10).
سوامی ویوکاناندا نیز همچون استاد خود، از اوایل دوران جوانی به برخی از خدایان هندو همچون شیوا که جزو الهههای شیطانی این آیین محسوب میگردد، ارادت بسیار داشت (11) و همین مسئله موجب شد تا مجذوب أعمال مرتاضان و راهبان هندو شود (12). در خلال ارتباطات خود با مرتاضان و هندوها، در سال 1881 میلادی با راما کریشنا آشنا شد و پس از مدّتی، تحت تعلیم او قرار گرفت. جالب آنکه خود سوامی ویوکاناندا در مورد حضور و تعلیمش نزد راما کریشنا آورده است: «من یک دوره نادر از تحصیل را گذراندهام؛ من عاشق راما کریشنا بودم، لکن از تمام تفکّرات او منتفّر بودم (13)» سوامی مدّعی بود که به واسطه عشق به استادشیطان پرست خود، توانست به درجات معنوی والایی دست یابد(14).
ویوکاناندا در ایّام ارتباط با راما کریشنا و پیش از سال 1884 میلادی به عضویت لُژ فراماسونری درآمد (15). در همین ایّام بود که پدرش فوت کرد و مشکلات مالی خانواده او را فرا گرفت و وی را تبدیل به یکی از فقیرترین شاگردان راما کریشنا کرد (16).
همین مسئله موجب شد تا سوامی که در آن زمان مشکلات مالی بسیاری داشت و برای ادامه زندگی نیاز به حمایت مالی راما کریشنا (روحانی مذهبی ثروتمند معبد کالی) داشت، تمامی تلاش خود را در جهت نزدیک شدن به راما انجام دهد. سوامی در این زمینه موفّق نیز بود و در اواخر عمر راما کریشنا یکی از نزدیکترین افراد به وی محسوب میشد (17).
پس از مرگ راما کریشنا تمامی قدرت معبد کالی در اختیار سوامی ویوکاناندا قرار گرفت و وی با استفاده از تلفیق آیین هندو و یوگا با عقاید مسیحیّت و نظرات فسلسوفان اروپایی، توانست تحوّلاتی بنیادین در این عرفان ایجاد کرده و بسیاری از مردم هند را بدان متمایل سازد.
در جمعبندی نهایی باید گفت سوامی ویوکاناندا نیز همچون استاد خود، راما کریشنا، ارادت بسیاری به شیوا و کالی داشته و همواره این دو الهه شیطانی را میپرستیده و از همین رو، او را بیشتر میتوان یک شیطان پرست خطاب کرد تا یک خداپرست. تنها دلیل شهرت او در کشورهای غربینیز این است وی عقاید هندو را با مبانی فلسفی غربی و اعتقادات مسیحیّت در آمیخت و در زمانیکه غربیان تشنه معنویّت بودند، به ایشان ارائه داد. همین مسئله موجب رونق یوگا در کشورهای اروپایی و امریکایی گشت.
با توجّه به پرستش شیطان از سوی او و ارتباطات گستردهاش با فراماسونری، این سؤال در ذهن ایجاد میگردد که آیا سوامی ویوکاناندا به تنهایی اقدام به ایجاد تغییراتی بنیادین در عقاید یوگا و انتشار آن در کشورهای مختلف کرد یا آنکه این اقدام وی، مأموریتی بود که از سوی تشکیلات جهانی فراماسونری به او داده شد تا بدین ترتیب، به احساس نیاز بشر به معنویت، پاسخی دروغین ارائه گردیده و جهان به سمت شیوهای نوین از شیطان پرستی سوق داده شود؟!
فهرست منابع:
1. Swami Vivekananda
ذکر این نکته نیز ضروری است که در برخی از منابع انگلیسی زبان از وی با نام «نارندرا (Narendra)» و «نارن (Naren)» یاد شده است.
2. Paul, Saul; Great Men of India: Swami Vivekananda, New Delhi, Sterling Publishers, 2003, p 5.
3. Banhatti, G.S; Life and Philosophy of Swami Vivekananda, New Delhi: Atlantic Publishers & Distributors, 1995, p 276.
4. Banhatti, G.S; Ibid, p 2.
5. در یادداشت پیشین پیرامون زندگی راما کریشنا سخن گفته شد و بیان گردید که برخی مدّعی هستند که وی در دوران کودکی دارای نشانههایی بود که حکایت از عظمت و بزرگی او داشت. از میان این نشانهها، میتوان به ادّعای پدر راما کریشنا اشاره کرد که مدّعی بود یکی از خدایان هندو به نام ویشنو در جسم فرزندش حلول کرده است!!!
(Chatterjee, Partha; The nation and Its Fragments: colonial and Postcolonial Histories, Princeton University Press, 1993, pp 46-47).
بدیهی است که هدف این گروه از پژوهشگران از مطرح ساختن چنین ادّعاهایی، ایجاد جایگاهی عظیم و فرابشری برای سوامی ویوکاناندا است تا از این طریق، عموم مردم را به پیروی از وی مجاب سازند.
6. Paul, Saul; Ibid, p 5.
7. Banhatti, G.S; Ibid, pp 6-11.
8. Dhar, Shailendra Nath; A Comprehensive Biography of Swami Vivekananda, India: Vivekananda Prakashan Kendra, p 53. And Malagi, R.A and Naik, M.K; Stirred Spirit: The Prose of Swami Vivekananda, Perspectives on Indian Prose in English, New Delhi: Abhinav Publications, 2003, pp 36-37.
از میان این افراد میتوان به نویسندگانی چون دیوید هیوم، یوهانا گوتلیب فیشته، باروخ اسپینوزا، گئورگ هگل و آرتور شپنهاور، جان استوارت میل و چارلز داروین اشاره نمود.
9. Banhatti, G.S; Ibid, pp 7-9.
10. Sen, Amiya; Indispensable Vivekananda: anthology for our times, New Delhi: Orient Blackswan,2006, pp 12-14.
11. Bhuyan, P.R;Swami Vivekananda: Messiah of Resurgent India, New Delhi: Atlantic Publishers & Distributors, 2003, p 3.
12. Sen, Amiya; Gupta, Narayani, ed., Swami Vivekananda, New Delhi: Oxford University Press, 2003, p 20.
13. Vivekananda says: Ihad a curious education; I loved the man, but I hated all his ideas (Banhatti, G.S; Ibid, p 12).
14. Banhatti, G.S; Ibid, p 13.
15. Michelis, Elizabeth De; A History of Modern Yoga: Patanjali and Western Esotericism, London, Continuum, 2005, p 100.
16. Bhuyan, P. R; Swami Vivekananda: Messiah of Resurgent India, New Delhi: Atlantic Publishers &Distributors, 2003, p 8.
17. Isherwood, Christopher;Meditation and Its Methods According to Swami Vivekananda, California: Vedanta Press, 1976, p 20.