ارزشمندترین هدیه چه می تواند باشد ؟
تنها هدیه ی ارزشمندی
که نیاز به بسته بندی ندارد ..
مهربانیست
وظیفه والدین هنگام دعوا کردن کودکان
دعوا بخش جدایی ناپذیر بازی های کودکانه است. گاهی فقط یک جر و بحث مختصر است و گاهی هم به یک جنگ تمام عیار تبدیل می شود. دعوا بر خلاف ظاهرش زیاد هم چیز بدی نیست. کودک هنگام دعوا می فهمد دیگران سلیقه های متفاوتی دارند و قرار نیست همه چیز به میل او باشد. او در مقابل حریفی قرار می گیرد که اصلاً از خواسته اش کوتاه نمی آید. او زور گویی دیگران را تجربه می کند و برای مقابله با آن فکرش را به کار می اندازد و…
وظیفه والدین هنگام دعوا کردن کودکان چیست؟
1- بهتر است تا وقتی کار به زد و خورد جدی و خطرناک کشیده نشده است وارد معرکه نشویم. بچه ها در این لحظات در حال یادگیری درسهای بزرگی برای زندگی و آینده خودشان هستند. پس آنها را در کلاس درسشان تنها می گذاریم و از دور زیر نظر می گیریم.
2- اما اگر کار به خشونت کشیده شد باید بچه ها را از هم جدا کنیم تا آرام شوند. بچه ها بر خلاف ما بزرگترها اختلافات را زود فراموش می کنند و ساعتی بعد بدون اینکه کینه ای به دل داشته باشند دوباره مشغول بازی می شوند. پس هیچ نیازی به شناسایی مقصر و محکوم کردنش نیست اگر چه این کار عادلانه تر به نظر می رسد اما در دنیای کودکان فقط مسئله را پیچیده تر می کند.
3- وقتی فرزند خردسال شما کودک دیگری را کتک زد فوراً آن کودک را در آغوش بگیرید و نوازش کنید. با این روش فرزند شما احساس می کند بخشی از توجه شما را به خاطر کاری که انجام داده از دست داده است.
4- بچه های خشن و پرخاشگر را باید با تذکر جدی از فرزندتان دور کنید تا جرأت نکند آسیبی به فرزند شما برساند. در صورت امکان مشکل را با پدر و مادرش یا مربیان مهد و مدرسه مطرح نمایید.
سید مهدی خدایی
رسانه آموزشی نمره بهتر
لحظه تحویل سال با موعود
عشق از من و نگاه تو تشکیل میشود
گاهی تمام من به تو تبدیل میشود
وقتی به داستان نگاه تو میرسم
یکباره شعر وارد تمثیل میشود
ای عابر بزرگ که با گامهای تو
از انتظار پنجره تجلیل میشود
تا کی سکوت مبهم شبهای انتظار
بر دیده گان غم زده تحمیل میشود؟!
آیا دوباره مثل همان سالهای پیش
امسال هم بدون تو تحویل میشود؟
یک روز هم به پاس غزلهای چشم تو
بازار وزن و قافیه تعطیل میشود
«آنروز هفت سین اهورایی بهار
موعود! با سلام تو تکمیل میشود»
زهرا بیگدلی،لهجه ابریشم ،ص۵۳
اعمال تغییرات در زندگی
برای خودت تغییر کن
نه دیگران !
برای تغییر یک کار متفاوت انجام بده
بهش بگو دوسش داری
بیان عشق به اندازه خود عشق مهمه
آدما به بیان کردن و بیان شدن احتیاج دارن…
به عزیزانتان بگویید: “دوستت دارم”
بلا تکلیفی دنیایی !
شهید کاظم لطیفی
خدايا ميداني چه ميكشم، پنداري چون شمع ذوب ميشوم.
ما از مردن نميهراسيم، اما ميترسيم بعد از ما ايمان را سر ببرند و اگر بسوزيم، روشنايي ميرود و جاي خود را دوباره به شب ميسپارد.
پس چه بايد كرد؟ از يك سو بايد بمانيم تا شهيد آينده شويم و از ديگر سو بايد شهيد شويم تا آينده بماند.
هم بايد امروز شهيد شويم تا فردا بماند و هم بايد بمانيم تا فردا شهيد شويم.
عجب دردي! چه ميشد امروز شهيد ميشديم و فردا زنده ميشديم تا دوباره شهيد شويم؟!
با نگاه به سمت جلو حرکت کن
پشت سر هیچی نیست ؛ جز یک ردپای ساده !
رد پایی که مهمترین اثر ماست .
همه چی امروز است
امروز است که آینده را میسازد .
موفقیت در تکرار گذشته نیست
موفقیت در حرف های تازه است !
چگونه رقت قلب پیدا نماییم ؟
بی صداتر ز سکوت
نتوان گفت که این قافله وا می ماند
خسته و خفته از این خیل جدا می ماند
این رهی نیست که از خاطره اش یاد کنی
این سفر همراه تاریخ به جا می ماند
دانه و دام در این راه فراوان اما
مرغ دل سیر ز هر دام رها می ماند
می رسیم آخر و افسانه وا ماندن ما
همچو داغی به دل حادثه ها می ماند
بی صداتر زسکوتیم ، ولی گاه خروش
نعره ماست که در گوش شما می ماند
بروید ای دلتان نیمه که در شیوه ما
مرد در هر چه ستم هرچه بلا می ماند
شاعر : محمدعلی بهمنی
فیل های سفید زندگی تان را رها کنید!
در حكايتى از گذشته، معروف است كه پادشاه يك كشور به پادشاه كشورى ديگر يك «فيل سفيد»
هديه مىدهد.
كسى كه هديه را مىپذيرفت، هزينههاى زيادى را صرف نگهدارى و خوراك اين فيل سفيد مىكرد.
نسلهاى مختلف هم بدون آنكه بدانند اين فيل سفيد به چه درد مىخورد، هزينههاى زيادى را براى آن متحمل مىشدند و دلشان هم نمىآمد كه آن را كنار بگذارند يا رها كنند،
زيرا مىگفتند:
«حيف است!
تاكنون هزينه زيادى براى آن شده است و نمىتوان آن را رها كرد!»
«فيل سفيد»
در مديريت،
استعاره از موضوعىست كه هزينه زيادى براى آن شده و هيچ خاصيت مفيدى هم ندارد!
و از آن جهت كنار گذاشته نمىشود كه صرفاً براى آن هزينه شده است!
در نظر بگيريد كسى وارد دانشگاه یا مرحله جدیدی از تحصیل مىشود و متوجه مىشود استعدادى در آن رشته ندارد، اما آن را رها نمىكند به خاطر هزينههايى كه براى قبولى آن داده است و زمانى كه صرف كرده؛
و مىداند در آينده نيز آن رشته منبع درآمد او نخواهد شد!
به آن رشته دانشگاهى و آن مدرك هم مىتوان فيل سفيد آن فرد گفت.
در زندگى،
فيلهاى سفيد زيادى داريم كه بدون آنكه خاصيتى داشته باشند،
براى آنها هزينه مىكنيم!
جرأت کنید و فيلهاى سفيد زندگىتان را رها كنيد…