شب هشتم حرم مطهر شهدای گمنام
بخشی از سخنرانی مراسم شب هشتم حرم شهدای گمنام شاهرودمصاده با نوزدهم محرم الحرام ۱۴۳۸
سخنران حجت الاسلام والمسلمین ماهری
بسمه تعالی
وقتی وظیفه مداری فردی باعث شد دل او تربیت شود باید به او تبریک گفت که رسیدن به این جایگاه کار دشواری است.
به دست آوردن و حفظ کردن ایمان دغدغه مسلمان است .
مسلمان بی ایمان از صدر اسلام تا بحال از مهم ترین عوامل مانع نشر اسلام واقعی است.
پیامبر اکرم ص فرمودند :
در آخر الزمان اسلام مانند پوستین (لباس رویین) وارونه می شود .
خطر اسلام وارونه خیلی بیشتر از نبود اسلام است .اسلام وارونه اسلامیست که روح ندارد.
و روح اسلام ، ایمان است.
ایمان عامل جذابیت دین است و اگر کسی با ایمان دین داری کند مومنان زیاد می شوند.
جمله ی دین نسیه و بهایش فقط در بهشت است و لذت دنیا نقده کاملا اشتباه است چون دیندار واقعی در دنیا هم لذت میبره و آرامش دارد.
کوفیان از دنیا لذت بردن یا یاران امام حسین ع در کربلا ؟
پیام یاران امام حسین ع این بود که طوری مومنانه زندگی کنید تا دیگران بگویند اگر ما می خواهیم از دنیا لذت ببریم ، برای امام حسین ع عزاداری کنیم.
کسی که مومن واقعی است همین الان هم انگار در بهشت است و طعم عبادت را می چشد و از دنیا هم لذت می برد و اگر گناه می کند همین الان طعم عذابش را می چشد.
یک دورهمی دوستانه
روز و ساعتش رو نمی گم !
اگه لو بره اونوقت دیگه دنج نیست واسه دورهمی دوستانه مون !
یکی از روزهای خوب خدای مهربون با دوستای نازنین طلبه مدرسه مون رفتیم پیش شهدا ، هیشکی جز ما چهارنفر ، پنج تا شهید عزیز و یکی از خادمان نبود!
چقدر دوست داشتنی هستند
آدمهایی که تا آخر خوبند
آنها که برای غرور و احساس ما هم به اندازه خودشان ارزش قائلند
آنهایی که دست دوستی می دهند
و
تا همیشه می مانند
این مضطر الذی یجاب اذا دعی
بی عشق مهدی در دلم لطف و صفا نیست
لایق به خاک است آن دلی که مبتلا نیست
هر روز باید از فراقش ناله سر داد
مهدی فقط آقای روز جمعه ها نیست
می خواهم او برایم دعا کند
دعا برای شفای دل بیمار و چشمی که سوی دیدن صاحبش را ندارد…!
آخر دعای مضطر می گیرد …
شب هفتم حرم مطهر شهدای گمنام
بخشی از سخنرانی مراسم شب هفتم حرم شهدای گمنام مصادف با هجدهم محرم الحرام ۱۴۳۸
سخنران حجت الاسلام والمسلمین ماهری
اگر میخواهیم برای ایمان داشتن بر دلمان اثر بگذاریم باید رفتارمان را درست کنیم.
❗️امام علی ع فرمودند:
کسی که باطن خوبی دارد ظاهرش نیز خوب است.
❗️مورد دوم راهکار زیاد شدن ایمان در دل این است که وقتی عصبانی میشوید، عصبانیت شما را از مدار حق خارج نکند. زیرا در آن زمان انسان ایمان خودش را نشان میدهد.
چون ایمان در دل آدمه، حقیقت وجود آدم زمانی مشخص میشود که اختیار عقلش را از دست میدهد مثل رفتار حقیقی افرادی که آلزایمر میگیرند.
❗️مورد سوم اینکه آدم مؤمن وقتی قدرت پیدا میکند به آن چیزی که برای او نیست، دست درازی نمیکند.
قدرت مؤمن را از عدالت خارج نمیکند و این قدرت فقط به مقام و منصب در جامعه نیست حتی در مورد رفتار با کودکان یا در خانواده نیز مطرح است.
مؤمن هرچقدر در بیرون عالی است در خانواده اش باید عالی تر باشد.
❇️چرا کربلا عظیم است؟
چون امام حسین ع افراد دیندار ناب را نگه داشت.
سعادت خادمی شهدا
به لطف آقا صاحب الزمان عج و حضور مسیحایی شهدای عزیز ، بعد از پنج شب حضور در جوار شهدای بزرگوار ، سعادت خدمت روزی من شد !
خیلی خوشحال شدم ، وظیفه سپرده شده به من بسیار کوچک بود ، ولی نشانه لطف خدام بزرگوار ، که واقعا رفتار ومنش، اخلاق و صبرشان قابل ستایش است .
عکس یادگاری من و کارتم ، که البته تو شلوغی آخر مجلس گم شد !!
طی صحبت با جناب آقای جامعی و سرکار خانم رضایی عزیز، قرار به همکاری مستمر اینجانب و خادمان حرم شهدای گمنام در زمینه فرهنگی گذاشته شد .
از آنجاییکه حرم شهدای گمنام فعالیتهای فرهنگی بسیار زیاد و سازنده ای را تا کنون برگزار نموده است ، و همچنین وبلاگ مدرسه ما پلی ارتباطی ست بین خواهران طلبه و سایر دنیا ، تصمیم بر این شد طی تعاملاتی پایدار این اطلاع رسانی ها جهت نشر در وبلاگ ما درباره حرم شهدای گمنام و تبلیغ در کانال حرم شهدا درباره وبلاگ ما ، انشاالله شروعی باشد برای تبدیل شدن این دو مرکز به قطب فعالیتهای فرهنگی .
منتظر حضور و بیان دیدگاهها و نظرات این بزرگواران خواهیم بود .
فعالیتهای فرهنگی شهدای گمنام شاهرود
نمایشگاه صبح روشن یا موضوع مهدویت ، پذیرای زائران ، هر روز از ساعت ۱۸:۳۰ :
و اختصاص مکانی برای حضور کودکان و سرگرم شدن آنها
هفته گرد موکب ریحانة الحسین علیه السلام
به هفته گرد موکب ریحانة الحسین علیه السلام سر زدم
دیر رسیدم !!!
البته به آخرین چای ها رسیدم ، جاتون خالی بود
واقعا خادم امام حسین علیه السلام شدن ، سعادتی ست بزرگ ، خداوند پشت و پناه همه خادمان انشاالله .
با یکی از برادران در مورد وبلاگ مدرسه و اطلاع رسانی راجع به فعالیت بسیار زیبای موکبشان در وبلاگ محبان جعفریه صحبت کردم و ازشون دعوت نمودم در صورت علاقه به وبلاگ ما سر بزنند .
به عقیده من این فعالیت ها و حرکت های زیبا قابل ستایش هستند و باید ارج نهاده شوند، گرچه اجر این بزرگواران حساب شده است .
لینک اطلاع رسانی موکب ریحانة الحسین علیه السلام :
http://emamsadegh-shahrood.kowsarblog.ir/?p=279401&more=1&c=1&tb=1&pb=1
من اگر گریه برایت نکنم ...
سالیانی ست که با روضه تو مأنوسم ز ادب دست محبین تو را می بوسم نکند روزی چشمان مرا قطع کنی من اگر گریه برایت نکنم می پوسم شب جمعه است…هوایت نکنم می میرم
یادی از صحن و سرایت نکنم می میرم
شعرهایم همگی درد فراق است… ببخش
صحبت از کرب و بلایت نکنم می میرم
شب ششم شهدای گمنام
بخشی از سخنرانی مراسم شب ششم حرم شهدای گمنام مصادف با هفدهم محرم الحرام۱۴۳۸
سخنران حجت الاسلام والمسلمین ماهری
بسمه تعالی
در قیامت هیچ چیز به درد نمی خورد جز دل_سالم.
مگه دل آدم قابل تربیته؟
بزرگترین گناه ها ،گناهان دل و باطن است مثل حسادت، کبر و …..
کوفیان مشکلشان این بود که نمی خواستن این اتفاق بیافتد ولی چون دل آنها بیمار بود هدایت نشدن .
دل مستقیما تحت اراده ما نیست ولی غیر مستقیم می شود آن را تربیت کرد .
اعمال انسان در دل اثر دارد ، اعمالتان را کنترل کنید دلتان نیز تربیت می شود.
سخن دل باید پاک باشد یقینا درست است ولی این حرف حقی است که از آن استفاده ی غلط شده. اگر دلت درست باشد باید رفتارت نیز درست باشد.
ایمان یعنی تربیت و نورانیت دل و این باید دغدغه اول عزاداران امام حسین باشد.
امام کاظم ع فرمودند:
(خود را شیعه نپندارد آن کس که هر شب خودش را محاسبه نمی کند و میزان ایمانش را نمی سنجد)
اصلی ترین کار انسان دل بانی است .
از امام علی ع پرسیدن چه شد که علی شدی؟ فرمودند:( نشستم پای دلم و هر چیزی را در آن راه ندادم)
سه راه کار زیاد شدن نور ایمان در دل از زبان
پیامبر اکرم ص :
مورد اول اینکه وقتی زندگی خوش و بر وفق مراد است این خوشی او را به گناه نیندازد.
حرکت اسرای کربلا به سمت شام
«قل لا اسئلكم علیه اجراً الا المودةَ فی القربی»
«بگو من بر اجر رسالتم چیزی از شما جز مودت و دوستی با اهل بیتم و خویشانم نمیخواهم»؟
سوره شوری، ایه 23
عمر سعد ملعون در روز 11 محرم دستور کوچ از کربلا بهسوی کوفه را میدهد و زنان و حرم امام حسین ـ علیهالسلام ـ را بر شتران بیجهاز سوار کرده و این ودایع نبوت را چون اسیران کفّار در سختترین مصائب و هُموم کوچ میدهند.[1] در هنگام حرکت از کربلا عمر سعد دستور داد که اسرا را از قتلگاه عبور دهند.
روز 12 محرم اسرا را وارد شهر کوفه نمودند. گویا اسرا، شب دوازدهم را ، در پشت دروازههای کوفه و بیرون شهر سپری کرده اند. در اثر تبلیغات عبیدالله بن زیاد لعنت الله علیه امام حسین ـ علیهالسلام ـ و خارجی معرفی کردن آن حضرت، مردم کوفه از این پیروزی خوشحال میشوند و جهت دیدن اسرا به کوچهها و محلهها روانه میشوند و با دیدن اسرا شادی میکنند. ولی با خطابههایی که امام سجاد ـ علیهالسلام ـ و حضرت زینب ـ سلامالله علیها ـ و سایرین از اسرا ایراد میکند، شادی کوفیان را به عزا تبدیل میکنند.
اسرا با این وضع وارد دارالاماره میشوند و در مجلس، عبیدالله بن زیاد ملعون، جلوی چشم اسرا و مردم با چوبدستی به سر مبارک میزد و خود را پیروز میدان قلمداد میکرد و کشته شدن امام حسین ـ علیهالسلام ـ را خواست خدا قلمداد مینمود.[2] اما با جوابهایی که از جانب حضرت زینب (س) و امام سجاد ـ علیهالسلام ـ میشنید بیشتر رسوا میشد.
در خبرها آمده که ابن زیاد بعد ازآنکه یک روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرها را در کوچهها و محلههای کوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد[3] و بعد از آن اسرا را به سرپرستی مخضّر بن تعلبه عائذی و شمر بن ذیالجوشن به شام روانه کرد. دستور داد که امام سجاد را با غل جامعه، دستها را بر گردن بستند و سوار بر شتر بیجهاز بهسوی شام حرکت دادند.
نقلشده که اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ را سه روز پشت دروازههای دمشق نگه داشتند تا شهر را آذینبندی کنند و آماده برای جشن و شادی نمایند. در بیشتر منابع نقلشده که روز اول صفر سر امام حسین ـ علیهالسلام ـ را همراه کاروان اسرا وارد دمشق کردند.[4]
وقتی از امام سجاد ـ علیهالسلام ـ پرسیدند در سفر کربلا، سختترین مصیبتهای شما کجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام».[5]
در شام نیز اسرای آل محمّد ـ صلیالله علیه و آله ـ را درحالی که به ریسمان بستهشده بودند، به مجلس یزید وارد کردند، وقتی بدان حال در پیش روی یزید ایستادند، سر امام را در برابر یزید میگذارند و یزید ملعون بر سر امام توهین کرده و با قرائت اشعاری، خود را پیروز میدان میداند و به مردم اجازه حضور میدهد و در آن مجلس، به لبهای مقدس امام، جلوی چشم اسرا خیزران میزند.[ 6]
اسرا در مدتی که در شام بودند بنا بر روایتی در یک خرابه صورت زندانی نگهداری میشدند[7] و در این مدت یزید ملعون چندین مرتبه خواست که امام سجاد ـ علیهالسلام ـ را شهید کند که خانم زینب مانع میشدند.
در مقاتل آمده که یزید خطیبی خواست که در اجتماع مردم صحبت کند و از یزید و معاویه ستاش کند و به امام علی و فرزندان آن حضرت جسارت کند و در رابطه با پیروزی ظاهری یزید به اصطلاح سخنرانی کند و خطیب ایراد سخن کرد و اوامر یزید را اجرا نمود و سپس به اصرار مردم، امام به منبر رفت و خطبهای خواند. بعد از حمد و ثنای خدا خود را معرفی کردند که اصل و نسبشان کیست به ماجرای کربلا و اسیری خود اشاره فرمودند. در مجلس غوغائی بر پا شد و همه علیه یزید همهمه میکردند یزید از مؤذن خواست که اذان بگوید. ولی امام از این اذان هم علیه یزید استفاده کرده و یزید را رسوا نمود.[8]
ازجمله وقایعی که برای اسرای اهلبیت در شام اتفاق افتاد، وفات دختر سهساله امام حسین ـ علیهالسلام ـ است. از کامل بهایی نقلشده اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ شهادت پدران را از کودکان خردسال پنهان میداشتند؛ و به آنها میگفتند که پدر شما سفرکرده؛ تا اینکه شبی دختری از امام حسین ـ علیهالسلام ـ به نام رقیه از خواب بلند میشود و بهانه بابا را میگیرد و ضجه و ناله میکند و همه اهل خرابه با این کودک همنوا میشوند تا اینکه سر امام را در طشتی میآورند خانم رقیه سر را به بالین گرفته و با آن سر، درد دل میکند. پدر بعد از تو محنتها کشیدم بیابانها و صحراها دویدم.
بعد از مدتی دیدند که سر به یکطرف افتاد و کودک هم طرف دیگر او را حرکت دادند. دیدند که جان به جانآفرین تسلیم کرده [9] بعد از اینکه مردم شام بهوسیله خطابههای حضرت زینب و امام سجاد ـ علیهماالسلام ـ شناخت کامل از اسرای اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ یافتند یزید تحتفشار افکار عمومی و جهت جلوگیری از رسوایی بیشتر سه پیشنهاد از امام سجاد ـ علیهالسلام ـ را خواست:
اینکه سر امام حسین را پس دهد، چیزهایی که غارتشده برگردانند، اسرا را در صورت کشتن امام سجاد با یک فرد امین به مدینه روانه کند ولی یزید سر امام را پس نداد و از کشتن امام منصرف شد و پیراهن کهنه امام حسین ـ علیهالسلام ـ را با مقداری پول پس داد.[10] و اجازه داد که اسرای اهلبیت در شام برای شهدای کربلا عزاداری کنند.
بعدازاینکه مدتی اسرا در شام مقیم بودند، یزید از فتنه مردم بیمناک شده و از نعمان بن بشیر که قبلاً امیر کوفه بود، خواست فردی پارسا و امین همراه اسرا آنها را بنا به خواست خودشان روانه مدینه نماید.
راوی میگوید: هنگامیکه اهلوعیال امام حسین ـ علیهالسلام ـ از شام برگشتند و به عراق رسیدند از راهنمای کاروان خواستند که آنها را از راه کربلا عبور دهد و ایشان قبر امام حسین ـ علیهالسلام ـ را زیارت کنند و چند روزی بعد از رسیدن به کربلا، مشغول عزاداری و سوگواری برای امام و شهدای کربلا بودند.[11] گویا خروج اسرا از شام بهطرف مدینه در بیستم صفر 61 بوده یعنی مدت 20 روز از ورود به شام تا خروج از آن طول کشیده، بعد از زیارت قبور شهدای کربلا راهی مدینه شدند و بالاخره زینبی که با برادران و اقوام خویش از مدینه خارجشده بود بدون برادر و خویشان و با رنج سفر و داغ شهداء و مصیبتهایی که در طول این مدت دیده بود وارد مدینه شد.
يا حسين! بزرگي تو فراتر از آن بود که در هزار و چند صد سال قبل بماند.
يا حسين! بزرگي تو گل زيبايي شد که در کربلا روييد و عطر خوش آن همه قرنها را فرا گرفت و ما عاشقان تو، حالا بعد از قرنها بزرگي ات را پاس مي داريم کوچک و بزرگ…