آماده ایم آماده
طلبه های عزیز حوزه علمیه شاهرود سالن اجتماعات را برای هفته دفاع مقدس با خلاقیت و سلیقه فوق العاده شان آماده نموده اند.
عکس هایی به ترتیب از درب ورودی، راه پله ها و سالن قرار داده شده از اینهمه ذوق سپاسگزاریم:
دوره آموزشی غدیر
قابل توجه دانش آموختگان گرامی
جهت ثبت نام دوره آموزشی غدیر به واحد فرهنگی سطح 2 مراجعه فرمایید.
لطفا به سایر دوستان اطلاع رسانی شود
آغاز سال تحصیلی 94
دوشنبه 23 ام شهریور ماه 1394 مراسم آغاز سال تحصیلی با حضور طلاب ورودی جدید و سایر عزیزان با همراهی و همدلی اساتید بزرگوار ، همزمان با مراسم عزاداری سالروز شهادت حضرت جوادالائمه علیه السلام برگزار شد.
سرکار خانم نفیسه احمدی، مریم جحازی و پریسا فرهادی با فرمایشات خود عزیزان را مستفیذ فرمودند.
فیلم محمد رسول الله
قابل توجه دوستان عزیزم:
کانون شهید بهشتی شاهرود واقع در خیابان 22 بهمن فیلم سینمایی محمد رسول الله را پخش می نماید.
توصیه یکبار تماشای این فیلم ارزشمند را به شما دارم.
تاثیر گذارترین صحنه از دید مخاطبان:
انتخاب دایه برای رسول رحمت و مهربانی.
با تماشای این فیلم، هرچند کوتاه ، انس با مقام والا و عظیم الشأن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را در خود احساس خواهید نمود.
لطفاً بعد از تماشا ما را از نظرات و حس های خود حین تماشای این فیلم مطلع فرمایید.
نظرات شما در وبلاگ نمایش داده خواهد شد.
توجه توجه
خواهران عزیز مدرسه امام صادق علیه السلام
انتخاب واحد فرآیندی بسیار بسیار آسانی است ، همچنین پیدا کردن مطالب از اینترنت…
فقط به کمی توجه و تلاش شما بزرگواران نیاز است.
لطفا بعد از اینکه یک بار کلمه عبور سامانه طلبه و یا مرکز خدمات را دریافت نمودید، آن را بخاطر سپرده یا در مکانی مشخص یادداشت نمایید.
پیشاپیش از توجه شما سپاسگزارم.
دعوتنامه اختصاصی اما رضا (ع)
اونروز هم مثل همه روزهای دیگه شروع شد، اما با یک حس غریب!
شنیده بودم خادمین حرم امام رضا (ع) جانمان تشریف آوردن شهرمون، ولی نمی تونستم برم زیارتشون.
می دونستم بوی حرم آقا رو میارن با خودشون، بوی بهشت…
شنیده بودم به مردم نمک و نبات می دن، خیلی دلم می خواست، دلم گرفته بود …نزدیک ظهر بود یکی از دوستام اومد پیشم و گفت: من با مدیر برنامه های خادمین در ارتباطم نیم ساعت دیگه قراره برن زیارت مزار شهدا و هیچ کس هم اطلاع نداره (بازدید عمومی نبود) ، من دارم می رم اگه دوست داری تو هم بیا!
گفتم: دوست دارم؟!! پر می کشم با تمام وجودم میام.
رفتیم مزار شهدا قبل از خدام عزیز رسیدیم، چند دقیقه بعد تشریف آوردند، یک جعبه نسبتا بزرگ خاتم کاری با قفل که خیلی با احترام حمل می شد همراه داشتن، نظرمو جلب کرده بود، رفتیم داخل حرم، یکی از عزیزان جعبه رو در جایی تعبیه و درش را باز کردند و یک پارچه سبز مخمل منقش به نام آستان قدس رضوی و آیه «نصر من الله و فتح قریب»، که بیان نمودند پرچم متبرک حرم آقاست همراه داشتند، دعوت نمودند برای زیارت.
بوی خوشی که از آن پرچم مقدس بود فضا را پر کرد. چند نفر دیگر که برای زیارت شهدا آنجا بودند از شدت شوق اشک می ریختند، برای لحظاتی در جوار شهدای گمنام عزیز به حرم آقا پرکشیدیم…کوتاه ولی بسیار شیرین، انگار صدای تمام آدمهاای که جلوی ضریح آقاجانمو صدا می کردن می شنیدم…
عجب حالی ، عجب فضایی، جاتون خالی…
بعد زیارت، خدام عزیز به همه نفری یک بسته نمک اهدا کردن، به من که رسیدند گفتند: شما چون دختر خوبی بودید دو بسته هدیه می گیرید ، دوست من هم که کنار من بود از این هدیه ویژه بی نصیب نماند، انگار مورد توجه خاص آقا قرار گرفته بودم، حس کردم آقا جانم دعوتنامه اختصاصی برایم فرستاده اند.
خاطره شیرین آن روز در جانم ماندگار شد، خواستم در حلاوت آن شریک داشته باشم، گرچه شنیدن کی بود مانند دیدن!
زین پس در بخش خاطرات، از زبان طلبه های مدرسه بخشهایی از زندگیشان که برایشان ماندگار بوده است به رشته تحریر در خواهیم آورد.
من زنده ام...
من زنده ام تا زمانی که غیرت زنان و مردان ایرانی زنده است.
معصومه آباد
پیشنهاد می کنم حتما برای یک بار هم که شده این کتاب را مطالعه بفرمایید و به تمام خواهران و برادران خود توصیه خواندن این کتاب را داشته باشید.
این کتاب مجموعه ای است از واقعیات تلخ و فجایع هولناک انجام گرفته از سوی رژیم منحوس بعث برعلیه غیور مردان و زنان ایرانی، در طول سالهای سخت اسارتشان.
دختران ایرانی مؤمن و متعهدی که تحت سختترین شرایط همواره حجاب و عفت خود را حفظ نمودند تا مدافع دینشان و وطنشان باشند.
مردان آزاده ای که برای ححفاظت از ناموسشان جانشان را دادند تا اجنبی جرأت حتی نگاه ناروا را نیز نداشته باشد.
قسمتی از متن کتاب:
هربار که بدطینتان در سلول ما را باز میکردند شهید محمد جواد تندگویان فریاد می کشید : «نصر من الله و فتح القریب» هر کس صدای مرا می شنود فریاد بزند «و بشّر الموؤمنین». وقتی پیکر این شهید غریب به ایران رسید استخوان های شکسته و درهم ریخته ی سر و تنش دشمن زبون را رسواتر کرد. (آغاز سخن - ص 7)
لطفاً این کتاب را مطالعه بفرمایید و برداشت های خود را در قسمت نظرات وارد نمایید.
این وبلاگ از سرکارخانم معصومه آباد که در راه این اثر زحمات بسیار کشیده اند تقاضا نموده ، منت نهاده و این بخش از وبلاگ ما را بازدید فرمایند.
حرم اهل بیت (علیهم السلام)
هدیه روز تولد
کمپین رهروان بانوی کرامت
در آستانه سال 1375 که مقارن با اول ذی القعده 1416 ه.ق ، کریمه اهل بیت نور را در دل زایرین با صفای خود تابانید و برای زایر دل خسته و دل شکسته خود که دخترک یازده ساله ای از اهالی مازندران بود، از خدای متعال طلب شفا کرد.
زایری در نهایت پاک دلی و خلوص مدت ها گلو درد داشت و در حالت تهوع به سر می برد و سرانجام مبتلا به فلج در ناحیه پای راست گردیده بود. پس از معالجات مکرر نزد اطبای متعدد، مأیوس شد و در حالی که در هاله ای از غم فرو رفته و به آینده تاریک خود فکر می کرد، به زیارت این بانوی مکرمه دعوت می شود.
در شب جمعه 3/12/1374 به همراه خانواده خود به حرم مطهر مشرف می شوند. مادر مهربان و ل سوخته او نیز از سر شب تا به صبح در کنار فرزند دردمند خود بیدار می ماند و با خدای بزرگ راز و نیاز می نماید و حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) را به شفاعت می خواند.
نزدیک اذان صبح مشاهده می کند بیمار او که مدت ها توان ایستادن و حرکت نداشت، از خواب برخاسته و روی پا می ایستد. مادر با تعجب از حال او می پرسد و او را ، راه می برد و متوجه می شود که سلامت فرزندش بازگشته و مورد لطف و کرامت کریمه اهل بیت قرار گرفته است. پس از دو روز از این واقعه ، سلامتی این بیمار تحقیق و تثبیت شد و در دفتر کرامات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ثبت گردید.
برگرفته از کتاب مهتاب اهل بیت (علیهم السلام) ، به قلم سید حسین اسحاقی.
واحد تبلیغات آستانه مقدسه قم، 1375.
استقبال
دوستان عزیزم سلام
مراسم استقبال از خادمان حرم امام رضا (علیه السلام)جانمان روز شنبه ۳۱ مرداد ماه ساعت ۱۸:۳۰ دقیقه چهار راه مدرسه قلعه.
به امید دیدار