دلتو رو بسپار به خودش
سوره بقره، آیه 216 : عَسی أن تکرَهوا شَیئاً و هو خیرٌ لکم وَ عسی أن تُحِبّوا شیئاً و هو شَرٌّ لکم…
چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید ،حال آن که خیر شما در آن است ؛و یا چیزی را دوست داشته باشید ،حال آن که شرّ شما در آن است.
رضایت به داشته ها، شکرگزاری به درگاه خداوند مصداق این فراز دعای کمیل:
وَ تَجْعَلَنى قَِسْمِکَ راضِیاً قانِعاً وَ فى جَمیعِ الاْحْوالِ مُتَواضِعاً
و مرا به آنچه برایم قسمت کرده اى راضى و قانعم سازى و در تمام حالات فروتنم کنى.
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لا اله الا هو
از تو ای دوست نگسلم پیوند
ور به تیغم برند بند از بند
هاتف اصفهانی
از بین بردن شک و تردید
از بین بردن شکّ و تردید
امام صادق در حدیثی فرمودند: زمانی می آید که هیچکدام از شما برای پولش، جایی پیدا نمیکند(همه خیانتکار میشوند). کاهلی گفت: در چه زمانی است؟ امام فرمود: وقتی امامتان غائب شود… پس دوری کنید از شک و تردید. شک ها را از خودتان دور کنید. به شما دستور داده اند که از شک دور باشید. پس خودتان را از آن دور کنید.
بحارالانوار ۱۴۶/۵۱ ح۱۷
توجه: شک، مقدمه ی انکار است و اگر با پدید آمدن تردید به دنبال جواب آن نباشیم، خواه ناخواه به انکار تبدیل میشود و انسان را به هلاکت میرساند
القضاء على الشك و الترديد
…عَنِ الْكَاهِلِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (إمام الصادق عليه السّلام) أَنَّهُ قَال… لَيَأْتِيَنَّ عَلَيْكُمْ وَقْتٌ لَا يَجِدُ أَحَدُكُمْ لِدِينَارِهِ وَ دِرْهَمِهِ مَوْضِعاً يَعْنِي لَا يَجِدُ لَهُ عِنْدَ ظُهُورِ الْقَائِمِ ع مَوْضِعاً يَصْرِفُهُ فِيهِ لِاسْتِغْنَاءِ النَّاسِ جَمِيعاً بِفَضْلِ اللَّهِ وَ فَضْلِ وَلِيِّهِ فَقُلْتُ وَ أَنَّى يَكُونُ ذَلِكَ فَقَالَ عِنْدَ فَقْدِكُمْ إِمَامَكُمْ… فَإِيَّاكُمْ وَ الشَّكَّ وَ الِارْتِيَابَ انْفُوا عَنْ نُفُوسِكُمُ الشُّكُوكَ وَ قَدْ حُذِّرْتُمْ فَاحْذَرُوا…
بحار الأنوار، ج۵۱ ص۱۴۶ الحديث۱۸
انتباه: إن الشك هو مقدمة الإنكار و عند ظهور الشك إذا لم نبحث عن جواب له فإنه سيتبدل و يصبح إنكاراً شئنا أم أبينا و سيقود الإنسان إلى الهلاك
Elimination of doubt and suspicion
Imam Sadiq (PBUH) said in a Hadith: “A time will come to you when no one of you will find a place for his money (everyone becomes traitor). Kahili asked: “When will that happen?” Imam said: “This will happen when you miss your Imam… So, beware of doubt and suspicion. Reject doubts from your hearts. You have been ordered to be away from doubt. So, make yourselves away from it.”
Bihar al-Anwar, 51/146, Hadith 17
Note: Doubt is the beginning of denial and if by being in doubt, we don’t seek for an answer, whether or not it becomes denial and leads to destruction.
جشن تولد به بهانه کادو !
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند ….
تصویر آسمان آبی بسیار زیبای شهر من، ظهر اولین روز ماه مبارک رمضان 96
بعضی رسوم به غلطی تبدیل شدند که جنبه چشم و هم چشمی و خودنمایی آن بیشتر از هر چیزی اهمیت پیدا می کند و تبدیل به یک فرهنگ همه گیر می شود و این میان عده بسیاری را عذاب می دهد، که بخاطر عدم برچسب خوردن، آنان نیز همرنگ جماعت شده و لبخند زنان همراهیشان می نمایند!
جشن تولدها و سالگرد ازدواج مراسمی کاملا شخصی خانوادگی هستند، که بعضی زوج ها و خانواده های نوپا، این جشن های زیبا را با دخیل نمودن تمام جمعیت یک خانواده بزرگ، تشریفاتی و کسل کننده می نمایند و همچنین خانواده های دعوت شده را درگیر خرید کادوهای گرانقیمت!
من هرگز دوست ندارم تولدی برای فرزندم بگیرم و تمام دوستانش را که همسال او هستند دعوت نمایم و جلو چشم آنهمه کودک، کادوهای رنگین و آنچنانی به او بدهم.
در صورتیکه می توانم همین جشن را با حضور خانواده کوچک خودم در یک جمع راحت و صمیمی داشته باشم، تاطعم شیرینِ عاطفه به معنای واقعی به فرزندم چشانده شود و همچنین یاد بگیرد برای عواطف دیگران ارزش قائل شود و بداند برای خانواده اس فقط وجود او ارزشمند است نه نگاه های دیگران و کادوهایشان!
یک تجربه فردی شخصی اجتماعی دیگه!!
باور کن اگه کسی دوسِت داشته باشه
نه خودش می ره ، نه می ذاره تو بری …
یک تجربه فردی شخصی!!!
وقتی از جانب شخصی، رفتاری می بینید، گفتاری می شنوید، که ازش انتظار نداشتین، قبل از هرگونه برخورد یا تصویر سازی، یا طرد کردن، یا ارزش نهادن به حرفهایی که از جانب بقیه شنیده می شود و اغلب هیزمی بر آتش است!، فقط و فقط با خود شخص قرار ملاقاتی بگذارید و دو نفره، چهره به چهره، با هم سخن بگویید و سوتفاهم پیش آمده را مرتفع سازید، باور کنید هیچ کس جز خودتان نمی تواند حلال مشکلتان باشد، دلسوزی ها و خیرخواهی های غیرمعقول و ترحماتی که از جانب بقیه به قصد خیر انجام می شود، که بعضا حسادت است و در مواردی باعث شر است و دلسردی می آورد و حس بدبینی که در شما نسبت به شخص مقابل شکل می گیرد مانع شنیدن حقایق شود!
انسانهای خوب هم، آزرده خاطر می شوند، جمله ای جایی خواندم در وصف انسان های خوب:
مواظب آدم های خیلی صبور و مهربون زندگیتون باشید..
.
اگر بمانند برای همیشه است و اگر بروند ، میروند که دیگر برنگردند…
مواظب آدم های خیلی صبور و مهربون زندگیتون باشید..
.
اگر بمانند برای همیشه است و اگر بروند ، میروند که دیگر برنگردند…
سفره رنگین و خدا چشم به راه من و توست
گرما و تشنگی، گرسنگی و بی حالی، بی خوابی و… بله کمی سخت است دل کندن از عادتهای زمینی.ورق اما زود بر می گردد.
اینجا نقطه آغاز پرواز است.
لذتی هر چند اندک در عبادتت پیدا می شود.
ساز قلبت کوک و اشتهای دلت باز می شود.
آرامشی بی نظیر وجودت را فرا می گیرد.
آرامشی که از هر کسی سراغش را می گرفتی و کسی نشانی از آن نداشت.
در شب قدر دلت قدری جان گرفته است.
بالهایت پُر می شود از احساس پرواز.
شادمانه ترین سرودها را با اشک شوق زمزمه می کنی.
رمضان ماه خداست و چه تماشایی است روی ماه خدا. پیشوای پاکان، پیامبر عزیز تر از جان(ص) می فرماید: “اگر بندگان از برکت ها و حقایق ماه رمضان آگاهی می یافتند، آرزو می کردند که رمضان یک سال باشد". آری اگر پرده از چشمان بشر کنار می رفت و برکت لحظه های این ماه مبارک را می دانست تمام عمر سر به سجده سپاس از خداوند عالم می گذاشت. روزه را به جان می خرید انسان اگر می دانست خداوند چه تحفه ای برای لبهای خشکیده روزه دارن فراهم آورده است. لحظه ای پا بر زمین نمی گذاشت اگر می دانست در شبهای این ماه در آسمان چه خبر است.
اين دهان بستي دهاني باز شدت
تا خورندهی لقمه هاي راز شد
لب فرو بند از طعام و از شراب
سوی خوان آسمانی كن شتاب
گر تو اين انبان ز نان خالي كنی
پر ز گوهرهای اجلالي كنی
طفل جان از شير شيطان باز كن
بعد از آنش با ملك انباز كن
چند خوردی چرب و شيرين از طعام
امتحان كن چند روزی در صيام
چند شبها خواب را گشتی اسير
يك شبی بيدار شو دولت بگير
سید مهدی خدایی
التماس دعا
مرا همین نگاه تو بس
مجبور شدم چندین کار را پشت سر هم برای مامان و بابام انجام بدم، هوا گرم بود، خسته شدن و کلافه!!!
عصبانی شدم، که یهو این حدیث به چشمم خورد:
حضرت امام صادق عليه السلام :
« مَنْ نَظَر الي أبَويه نَظَرَ ماقتٍ و هُما ظالمانِ لَهُ، لم يَقبَلِ اللهُ لَهُ صلاةً »
هر کس به پدر و مادرش از روی غضب نگاه كند حتی در حالی که آنها در حق او ظلم می کنند، خدا هيچ نمازی را از او قبول نمی نمايد.
کافی ، ج ۴ ، ص ۵۰
ناراحت شدم، عذاب وجدان گرفتم، نه فقط بخاطر عدم قبولی نمازهام، نه بخاطر اینکه یاد مهربونی ها و صبر هردوتاشون افتادم، در مراحل مختلف بزرگ شدن من، همینطور یاد اون تبلیغات پدر و پسری که تو پارک بودن و پدر مسن با اشاره به گنجشک هی از پسرش میپرسید این چیه!!!
تصمیم گرفتم به خودم مسلط باشم و علیرغم وجود اختلاف نظرها و سلیقه ها، جبران محبتای گذشتشون رو به بهترین شکل داشته باشم، شما هم اگه تو همینچین موقعیتی قرار گرفتین، قبل هر اقدامی، اول محل رو ترک کنید، یک نفس عمیق بکشید، یک صلوات بفرستید و با لبخند برگردید پیششون و بگید جانم عزیزدلم، قربون چشاتون، قربون اخمتون و …. دلشون زو بدست بیارید.
مرا نگاه تو بس !!!
تصمیم گیری و مسئولی پذیری را به فرزندان خود آموزش دهیم
بسیاری از والدین فرزندان خود را بیش از اندازه مورد حمایت خود قرار
می دهند و با این کار در حق آنها ظلم
می کنند.
وقتی فرزندان شما به اندازه کافی بزرگ شدند، به آنها مسئولیتهایی واگذار کنید؛ به آنها کارهایی در منزل بدهید؛ تصمیم گیری برخی از امور را به آنها واگذار کنید و در کار تصمیم گیری نیز به آنها کمک کنید و شرایطی را فراهم کنید تا در آینده نیز تصمیمات عاقلانه تری بگیرند.
چهار حکایت کوتاه و تأثیر گذار
حکایت اول:
از کاسبی پرسیدند:
چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟
گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند!!!؟
حکایت دوم:
پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری میرود…
پدر دختر گفت:
تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم…!!
پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید:
انشاءالله خدا او را هدایت میکند…!
دختر گفت:
پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟؟!!!!…
حکایت سوم:
از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟؟…
گفت: آری…
مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛
یکی را شب برایم ذبح کرد… از طعم جگرش تعریف کردم..
صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد…!
گفتند: تو چه کردی؟
گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم…
گفتند: پس تو بخشنده تری…!
گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد!!
اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم…!!
حکایت چهارم:
عارفی راگفتند:
خداوند را چگونه میبینی؟!
گفت آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد، اما دستم را میگیرد…
خوب باش و خوب بمان
اگر به جاى محبتی که به کسی کردی از او بیمهری دیدی،مأیوس نشو
چون برگشت آن محبت را
از شخص دیگری
در زمان دیگری
در رابطه با موضوع دیگری
خواهی گرفت
شک نکن
تو فقط خوب باش و خوب بمان