احساس کاذب دانایی
شبهای قدر خیلی به ما نزدیک هستند ، چقدر زیباست قبل از ورود به این شب ها آمادگی لازم را داشته باشیم ، کمی در رفتار و کردار خود تأمل نماییم ، این مطلب انشاالله راهگشا خواهد بود :
مسیر لقاء الله رفتنی نیست بلکه کشیدنی و بردنی است.
اگر موانع رشد را بردارید، مثل فنر میجهید و رشد میکنید. در اینصورت، دیگر بحث «رفتن» نیست، بلکه بحث «کشاندن و بردن» است! در دفاع مقدس همه میدیدند که برخی از رزمندگان از یک لحظهای به بعد-انگار که مهار را از روی فنر وجودشان برداشته باشند- میجهیدند و میرفتند، همهچیزشان تغییر میکرد، و واقعاً راه صد ساله را یکشبه طی میکردند. ولی آنها چگونه اینقدر رشد میکردند؟ موانع رشد خود را بر میداشتند و لذا عوامل رشدشان بهکار می افتاد.
زدودن جهل، کار سادهای نیست؛ جهلگرایی و علمگریزی
e="color: #000080;">یک فرهنگ و یک عادت شوم است که خیلیها دچارش هستند. امیرالمؤمنین(ع) در نامۀ 31 نهج البلاغه سعی دارد یک فرهنگ یا عادت زشت یا یک بدیِ رایج را از بین ببرد؛ و آن هم «احساس کاذب دانایی» است، یعنی اینکه «آدم فکر کند همهچیز را میداند!» یا اینکه وقتی آدم یکمقدار علم پیدا کرد و دانست، دچار غرور میشود و مطالب دیگری که با دانستههای قبلی او منافات دارد را انکار میکند و بیاحترامی میکند. و اصلاً سعی نمیکند که بفهمد.
امیر المؤمنین(ع) خطاب به جوان میفرماید: من تو را به انواع جهلها و نادانیها، سرزنش کردم که از من بپذیری که «خیلی چیزها را نمیدانی و یکوقت خودت را دانا تصور نکنی»! عالم کسی است که بداند آن چیزهایی که بلد است در مقابل چیزهایی که بلد نیست، خیلی کم هستند و لذا خودش را جاهل حساب میکند. (وَ قَرَعْتُکَ بِأَنْوَاعِ الْجَهَالاتِ لِئَلَّا تَعُدَّ نَفْسَکَ عَالِماً…؛ 1
لأنَّ العالم مَن عرَف أنَّ ما يَعْلَمُ فِيما لا يَعْلَمُ قَلِيلٌ:
عالم کسی است که بداند که آنچه که نمی داند خیلی بیشتر از آنچه است که می داند،
فَعَدَّ نفسَه بذلِك جاهِلًا، وازْدادَ بما عرَف من ذلِك في طلب العِلم اجتهاداً، فما يَزالُ للْعِلم طالِباً:
فرد باید خود را جاهل بداند تا طالب علم گردد.
ومنه مُسْتَحِيياً، وإنْ وَرَدَ عليْه مالا يعرِفُ لم يُنْكِر ذلِك، لِما قَرَّر به نفسَه من الجِهالة:
وقتی چیزی را نمی داند معترف به آن است و آنچه را نمی داند منکر دانایی دیگران نمی گردد.
وإنَّ الجاهل مَن عَدَّ نفسَه لِما جهِل من معرفة العلم عالِماً:
جاهل کسی است که خود را عالم می داند
وبرأيِه مكْتَفِياً:
به رأی و نظر خود اکتفا می کند.
مهم نیست که چه مقدار می دانیم و یا چه مقدار نمی دانیم، مهم تر از علم داشتن این است که روحیه طالب علم داشته باشیم و روحیه ی خود عالم پنداری نداشته باشیم، فرهنگ جهل را از خود بزداییم .2
1-تحفالعقول/73
2-حجت الاسلام و المسلمین پناهیان