یادآوری
هر شب پیش از آنکه به خواب روی
همه آدم ها را ببخش
و با قلبی پاک بخواب
هر شب پیش از آنکه به خواب روی
همه آدم ها را ببخش
و با قلبی پاک بخواب
سوال یک دختر بچه 9 ساله شیعه از مدیر خود که باعث شد تمام کارشناسان شبکه های وهابی جوابی به جز سکوت برایش نیابند:
ما در کلاس که 24 نفر هستیم، معلم ما وقتی می خواد از کلاس بیرون بره، به من میگه:
محمدی،شما مبصر باش تا نظم کلاس بهم نریزه….و
به بچه ها میگه: بچه ها شما گوش به حرف مبصر کنید تا من برگردم.
شما میگید پیامبر (ص) از دنیا رفت و کسی را به جانشینی خودش انتخاب نکرد،
آیا پیامبر صلی الله علیه و آله ، به اندازه معلم ما، بلد نبود یک مبصر و یک جانشین بعد از خودش تعیین کند که نظم جامعه اسلامی بهم نریزد؟!
جواب مدیر اهل سنت به دانش آموز شیعه: برو فردا با ولیت بیا کارش دارم……
پادشاه دریک شب زمستانی به یکی از نگهبان ها گفت: سردت نیست؟
گفت: عادت دارم
پادشاه گفت: می گویم برایت لباس گرم بیاورند….
تمام شب پادشاه از وعده خود فراموش کرده بود…
صبح جنازه نگهبان را پیدا کردند که روی دیوار قصر نوشته بود:
” به سرما عادت داشتم وعده لباس گرمت مرا از پا درآورد”
امام جعفر صادق (علی السلام):
مؤمن پیوسته در خیر و رفاه و رحمت خداوند است، تا زمانی که دچار عجله نشود و ناامیدانه دست از دعا نکشد.
راوی پرسید:
چگونه دچار عجله می شود؟
امام علیه السلام فرمودند:
وقتی می گوید من مدتهاست دعا می کنم ولی اجابتی نمی بینم!
الحیات،ج1،ص 724
جاده و اسب مهیا است چرا ما نرویم
کربلا منتظر ماست چرا ما نرویم…….
زینب (سلام الله علیها) جان شرمنده ایم
که بهای حسینی شدن ما
بی حسین (علیه السلام) شدن شما بود
و شرمنده تر آنکه
شما بی حسین (علیه السلام) شدی و ما حسینی نشدیم
هان ای خواهران به هوش باشید:
وظیفه ای سنگین بر دوش ماست؛ امر به معروف و نهی از منکر
این روزها به حرمت خانم زینب کبری سلام الله علیها این وظیفه سنگین تر خواهد بود
با توکل بر خدای متعال و یاری جستن از خانم زینب کبری سلام الله علیها همدیگر را در این امر خطیر یاری رسانیم.
یادمان باشد خوشرویی بهترین راه برای تغییر منش خواهد بود!
الهی
دردهایی هست که نمی توان گفت و گفتنی هایی هست که هیچ قلبی محرم آن نیست!
الهی
اشک هایی هست که با هیچ دوستی نمی توان ریخت
و زخم هایی هست که هیچ مرحمی آنرا التیام نمی بخشد و تنهایی هایی هست که هیچ جمعی آن را پر نمی کند!
الهی
پرسش هایی هست که جزتو کسی قادر به پاسخ دادنش نیست
و درهایی هست که جز تو کسی آن را نمی گشاید!
قصدهایی هست که که جز به توفیق تو میسر نمی شود!
الهی
تلاش هایی هست که جز به مدد تو ثمر نمی بخشد
تغییراتی هست که جز به تقدیر تو ممکن نیست
و دعاهایی هست که جز به آمین تو اجابت نمی شود
الهی
قدم های گمشده ای دارم که تنها هدایتگرش تویی
و به آزمون هایی دچارم که اگر دستم را نگیری و مرا به آنها محک بزنی، شرمنده خواهم شد.
الهی
با این همه باکی نیست
زیرا من همچو تویی دارم
تویی که همانند نداری
رحمتت را هیچ مرزی نیست
ای تو خالق “دعا” و مالک “آمین"…
خداوندا از تو می خواهم
نه مثل مختار بعد از واقعه!
نه مثل حربن ریاحی میان واقعه!
نه مثل توابین پس از واقعه!
بلکه مثل عباس (علیه السلام) در تمام واقعه!
مثل مسلم پیشتاز واقعه!
در رکاب کسی باشیم که به انتظارش ایستاده ایم!
سخن بی تو مگر جای شنیدن دارد!
نفسم بی تو مگر نای دمیدن دارد!
علت کوری یعقوب نبی معلوم است
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد!
اللهم عجل لولیک الفرج
یک نکته…
حربن یزید ریاحی اولین کسی بود که آب را به روی امام علیه السلام بست و اولین کسی شد که خونش را برای ایشان داد.
عمر سعد اولین کسی بود که به امام علیه السلام نامه نوشت و دعوتشان کرد، برای آنکه رهبرشان شود و اولین کسی شد که تیر را به سمت ایشان پرتاب کرد.
کی می داند آخر کارش به کجا می رسد؟
دنیا دار ابتلاست! با هر امتحانی چهره ای از ما آشکار می شود!
چهره ای که گاهی خودمان را شگفت زده می کند!
چطور می شود در این دنیا برکسی خرده گرفت و خود را ندید؟
خداوند داستان ابلیس را تعریف کرد تا بدانی که نمی شود به عبادتت، به تقربت، به جایگاهت اطمینان کنی.
خدا هیچ تعهدی برای آنکه تو همان که هستی بمانی، نداده است.
شاید به همین دلیل است که سفارش شده، وقتی حال خوبی داری و می خواهی دعا کنی، یادت نرود عافیت و عاقبت بخیری را بطلبی…..
خداوندا:
عاقبت همه ما را ختم به خیر بفرما…..
داری از قصد می زنی یک ریز
با سرانگشت خود به شیشه من
قطره قطره نمک نمک بپاش امشب
روی زخم دل همیشه من
تو که در کوچه راه افتادی
همه جا غیر کربلا بودی
با توام آی حضرت باران
ظهر روز دهم کجا بودی؟
روز آخر که جنگ راه افتاد
سایه تشنگی به ماه افتاد
هر طرف یک سراب پیدا شد
چشمهامان به اشتباه افتاد
مهر زهرا (س) مگر نبودی تو؟
تو که با مادر آشنا بودی
با توام ای حضرت باران
ظهر روز دهم کجا بودی؟
مادری در کنار گهواره
لب گشود و نگفت هیچ از شیر
تو نباریدی و به جات آن روز
از کمان ها گرفت بارش تیر
تو که حال رباب را دیدی
تو به درد دلش دوا بودی
با توام آی حضرت باران
ظهر روز دهم کجا بودی؟
وقتی آن روز رفت سمت فرات
در دلش غصه های دنیا بود
تو اگر در میانمان بودی
شاید الان عمویم اینجا بود
رحمت و عشق از تو می بارید
قبل ترها چه باوفا بودی
با توام آی حضرت باران
ظهر روز دهم کجا بودی؟
کنار قانون نیوتن بنویسید:
حتی یک
قطره خون به زمین بازنگشت……
زمین بدون علی اصغر (ع) جاذبه ندارد….
سلام بر دستان کوچک گره گشای مشکلات بزرگ………….