دعا
خداوندا
نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی
و نه آنقدر بدم که رهایم کنی
میان این دو گم شده ام، هم خودم و هم تو را آزار می دهم!
هرچه تلاش کردم نتوانستم آنی شوم که تو می خواهی
و هرگز دوست ندارم آنی شوم که تو رهایم کنی!
خدایا:
دستم به آسمانت نمی رسد
اما تو
که دستت به زمین می رسد بلندم کن….
خدای خوبم ……کمک کن پیدا کنم گمشده ام را، خود خودم را…….
به حرمت صاحب این ماه…..
دعوت
رسول الله صلی الله علیه و آله و السلم فرمودند:
ترک
نماز صبح: نور صورت
ظهر: برکت رزق
عصر: طاقت بدن
مغرب: فایده فرزند
عشاء: آرامش خواب
را از بین می برد.
خدای قشنگم
خدای قشنگم
خدای من……
این روزها بیشتر حواست به من باشد…..
می گویند بزرگترین شکست، از دست دادن ایمان است…..
حواست باشد که من شکست نخورم….
من هنوز هم تو را به نام “قاضی الحاجات” می خوانم، حتی اگر همه التماس هایم را نادیده بگیری….
هنوز هم تو را “ارحم الراحمین” می دانم، حتی اگر سخت بگیری…..
هنوز هم….تو همان خدایی……
اما من……مگذار که از دست بروم عزیزدلم…..
من امیدم به توست……
برای دلم “امن یجیب بخوان"….
امن یجیب بخوان تا آرام شود…….
غدیر کجاست....
غدیر یعنی
کسانی که عقب مانده اند برسند
و
کسانی که جلو رفته اند برگردند
غدیر یعنی:
” با ولایت حرکت کردن “
دوباره آغوشت...
سلام خدای خوبم
ممنون برای فرصتی دوباره
سپاس برای با تو بودن
عرفه ای دیگر آمد
و
تو آغوشت را دوباره گشودی
خواهشی دارم
بپذیر از من دعاهایم را……
روزی روزگاری...
یه روزی یه لری…
یه روزی یه ترکی…
یه روزی یه عربی…
یه روزی یه قزوینی…
یه روزی یه آبادانی…
یه روزی یه شوشتریه…
یه روزی یه اصفهانی…
یه روزی یه شمالی…
یه روزی یه شیرازی…
و…
.
.
.
…مثل مرد جلو دشمن ایستادن تا کسی نگاه چپ به خاک و ناموسمون نکنه!
.
.
.
لره………بروجردی بود
ترکه……..مهدی باکری بود
عربه…….علی هاشمی بود
قزوینیه…….عباس بابایی بود
آبادانیه……..طاهری بود
شوشتریه…….سید مهدی آل عمران بود
اصفهانیه…….ابراهیم همت بود
شمالیه……..شیرودی بود
شیرازیه…….عباس دوران بود
“در هفته دفاع مقدس شادی روح مردان و زنان بی ادعای وطنمون صلوات”
تدبر
گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟
گفت: « انّ مع العسر یسرا » ” قطعاً به دنبال هر سختی، آسانی است.” (انشراح/6)
گفتم: واقعاً؟!
گفت: « فانّ مع العسر یسرا » ” حتما به دنبال هر سختی، آسانی است. ” (انشراح/7)
گفتم: خب خسته شدم دیگه…
گفت: « لا تقنطوا من رحمة الله » ” از رحمت من نا امید نشو.” (زمر/53)
گفتم: انگار منو فراموش کردی!
گفت: « اذکرونی اذکرکم » ” منو یاد کن تا یادت باشم ."
گفتم” تا کی باید صبر کرد؟
گفت: « و ما یدریک لعلّ الساعة تکون قریبا » ” تو چه می دانی شاید موعدش نزدیک باشد.” ( احزاب/63)
« انی اعلم ما لا تعلمون » ” من چیزایی می دونم که شما نمی دونید.” (بقره/30)
گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک خیلی دوره، تا اون موقع چیکار کنم؟
گفت: « و اتبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله » ” حرفهایی که بهت زدمو گوش کن و صبر کن ببین چی حکم می کنم.” (یونس/109)
ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک ( خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟)
گفت: « الیس الله بکاف عبده » ” من هم برای تو کافی ام.” (زمر/63)
استجابت
گاهی اگر دعایت مستجاب نشد برو گوشه ای بشین
زانوهایت را بغل بگیر و یک دل سیر گریه کن
شاید لازم باشد میان گریه هایت بگویی:
اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعا
خدایا ببخش آن گناهم را که دعایم را حبس کرده است
شکایت
من شکایت دارم….
از آن ها که نمی فهمند چادر مشکی من یادگار مادرم زهرا (سلام الله علیها) ست
از آن ها که به سخره می گیرند
قداست حجاب مادرم را؛
چرا نمی فهمند؟!
این تکه پارچه ی مشکی، از هر جنسی که باشد
حرمت دارد!
انتظار
سبحان الله یا فارج الهمّ و یا کاشف الغم
فرّج همّی و یسّر امری
و ارحم ضعفی و قلّة حیلتی
و ارزقنی حیث لا احتسب
یا رب العالمین