اولین روز همایش
صبح شده بود خانم کمشی کمر و وخانم وقایعی هنوز نرسیده بودند ، دو تا خواهر خرم آبادی ، فعال کوثر نت ، مهربون و باصفا دیدم ، قصد زیارت جمکران داشتند ، منم باهاشون رفتم ، جاتون خالی خیلی خوش گذشت و پربار بود .
وقت برگشت تو اردوگاه دنبال خانم سرکارخانم جمالی ، پشتیبان مهربون و همیشه در صحنه گشتم ، مشتاق زیارتشون بودم ، دوستان گفتن ظاهراً ایشون دوره تربیت مربی ولایت هستند و سعادت دیدارشون امروز قسمتمون نمیشه ، دوست داشتم می دیدمشون ، پشتیبان دلسوزی که همیشه و در لحظه پاسخگو بودند ، اما متاسفانه اونروز قسمت نشد .
برای صرف صبحانه به همراه دو دوست همدانی عزیزم به سلف رفتیم و حین آن در مرود طرز تفکر و راه های تاثیر گذار بودن در جذب طلاب و خط مشی دادن صحبت کردیم .
سرپرستان عزیز اعلام نمودند زاس ساعت هفت و ربع جلوی در منتظر باشیم ، من فکر می کردم مکان کلاس ها همان اردوگاه است با خانم کمشی تماس گرفتم و مکان جدید که مرکز مدیرتی بود را اعلام نمودم .
بعد سوار شدن همچنان عاشق مدافع حرم مشتاق آشناییت دادن و گرفتن بود !!!
بعد از اعلام حضور در ورودی مرکز مدیریت به داخل سالن هدایت شدیم ، به به عجب ورودی زیبایی بود ريال یک حوض خوشگل با فواره وسط آن ، سپس راهرو و تزئیات بسیار زیبای دفاع مقدسی .
خانمی مهربان که در خوابگاه هم حواسشان به هم بود و اطلاع رسانی به موقع داشتند آنجا نیز حضور داشتند و خودشان را همسر شهید والا مقام اسماعیل شهبازی معرفی نمودند .
دریافت پوشه و دفترچه ، ورود به سالن همایش …
خانم کمشی زودتر از ما رسیده بودند ، کاش برایشان چای آورده بودم ! با خانم وقایعی یا همان مفرد مذکر غایب آشنا شدم ، کمی بعد افرادی را از لیست نام بردند و به طور غیر منتظره ای نام من نیز در لیست بود ! ما به سه ردیف اول منتقل شدیم ، فعالان کوثر بلاگ .
خوشحال بودم ، آنجا با خانم پرهون آشنا شدم ، تصورم با واقعیت فاصله بسیاری داشت !!! فاطمه ابراهیمی اردوی جهادی نیز حضور داشت .
مشتاق بودم حضرت حجت الاسلام و المسلمین جمشیدی را از نردیک زیارت کنم که الحمدلله این اتفاق افتاد ، چهره مهربانی دارند و سخنان ایشان کاملاً از دل برمی خواست و دلسوزانه بود .
رونمایی از تندیس بسیار هیجان انگیز بود ، از همان ابتدای حضور در سالن پارچه ناموزون روی سن توجه مرا جلب کرده بود !!!
طراحی تندیس بسیار زیبا و هنرمندانه بود ، بر خلاف آرم مرکز مدیریت حوزه های علمیه که کاش تغییراتی در آن ایجاد شود ، محرابی مدور با دایره ای سیاه در مرکز آن از رسالت حوزه سخنی نمی گوید !
مراسم تجلیل از برترین های کوثر بلاگ !! اوج هیجان !!! از همه جالب تر آقای عکاسی بود که محاسن بلندی داشت !! شیوه های عکسبرداری ایشان عجیب بود ، دوست داشتم عکس هایشان را ببینم با آن زوایای عجیب !
مصاحبه با شبکه قرآن قسمت من شد ! چیزی جز حقیقت نگفتم ، از رسالت طلبه ها و هدف واقعی حضور ایشان در عرصه فضای مجازی که چیزی جز معنویت و خدمت به اسلام نیست و همچنین تاثیر برپایی این همایش برای ایجاد انگیزه مضاعف کاربران .
بیان تجارب خواهران فعال در سایر عرصه های مجازی ، برای ایجاد رمینه جدید فعالیت بسیار مؤثر بود ، مثلا اینکه پاسخ های مسائل را از سایت مراجع مختلف ردیابی و به صورت یک پست در وبلاگ خود قرار دهیم و یا اینکه با تقویت زبان هایی چون انگلیسی و عربی در محدوده گسترده تری فعالیت نماییم و در واقع به وظیفه اصلی خود که همان تبلیغ می باشد نزدیک تر شویم . اما برداشت من از صحبت دو خواهرم این بود که انگار کوثر بلاگ سکوی پرتابی باشد برای سایر فعالیت ها در فضایی چون فیس بوک یا اینستاگرام ! حقیقتاً کمی دوگانگی ایجاد می نماید که فعالیت در این عرصه ها اصلا خوب هست یا خیر ؟!!
بازدید از data center نیز تجربه ای جالب بود ، کارگاه عکاسی ایده جذاب و بدیعی بود ، چرا که برای تهیه عکس های نو باید هنر تصویر بردای نیز آموخت نه در حد حرفه ای در حد معمولی .
و اما حرم و زیارت و یاد دوستان و در محضر بانو ، عالی و وصف ناشدنی بود .
و شب و شام تو محوطه و چای دور همی مخصوصا وقتی با خرمای سوغات دوستان جهرمی و خاطرات جذاب پیاده اربعین و مطاعات خانم مظفری همراه شود . تا پاسی از شب و در تاریکی گفتیم و شنیدیم و استفاده بردیم .
و دوستان کوثر نتی کمی دورتر جلسه ای سری دشتند که ظاهرا حضور فعالان کوثر بلاگ در آن را جایز نمی دانستند !!!
از تجارب دوستانم استفاده زیادی بردم ، سایشون مستدام انشالله .