اولین برگ از دفتر خاطرات
سلام دوستان عزیزم ، انتقال و بیان یک حس خوب و عجیب برای عزیزانی که اهل دل هستند مثل شما بزرگواران کار سختی بنظر نمیاد ، خدا قسمت همه آروزمندان بفرماید سفر زیارتی و مقدس عتبات ، سرزمینی که گوشه گوشه آن زیارتگاه و محل عبات و تفکر است در مرام انسانهایی که عطوفت ، انسانیت ، رأفت ، دلیری ، استقامت ، ولایتمداری و ایمان وجودشان را فراگرفته است . یادتون باشه دلتون شکست ملتمس دعاتون رو فراموش نفرمایید…
دوست دارم هر چند کوتاه و مختصر شما را در این خاطرات سهیم نمایم ، کربلا رفته ها می دونن و صفا می کنن و نرفته ها با تمام وجود آرزوی رفتن …..
اولین برگ با مولا آغاز می شود ، حیدر کرار ، امیر المؤمنین ، حضرت علی علیه السلام ، سه روز در محضر مولا بودن عجب صفایی دارد !!
عبور از اولین گشت بازرسی (تفتیش) ، ورود به یک بازارچه که انتهای آن گلدسته های حرم مولا خودنمایی می کنند ، متأسفانه گنبد برای تعمیرات پوشانده شده است ، گشت دوم ، کمی دقیق تر …. باب القبله ، سر در حرم با جمله : السلام علیک یا ابا الحسن ….
حرکت به سمت ورودی حرم ، تحویل موبایل و کفش ، گشت سوم و نهایی ، با راهروهای فلزی باریک به عرض یک نفر و ارتفاع حدوداً یک متر، گشت نهایی خیلی خیلی دقیق تر ، با نوای صلواتی ها زبان های مختلف کم کم به خروجی نزدیک می شویم ، پس از گشت نهایی جقبل از خروج و وارد شدن به صحن و سرای مولا ، خانم هایی با بسته هایی حضور دارند ، در صورتیکه عزیزی جوراب نازک داشته باشد ، جورابی ضخیم و بلند به ایشان داده می شود ودر قبال آن هزینه ای دلخواه به داخل صندوقی در همان مکان ریخته می شود…..
ورود به صحن مولا ، البته تمامی صحن مسقف است فقط قسمتی از جلوی ایوان آسمان دیده می شود و تمامی صحن فرش شده است ، محل ملاقات و تجمع کاروان ما ، در کنار مقبره حضرت آیت الله العظمی خوئی بود …. زیارتنامه خوانده شد و سپس زیارت ضریح مولا ، قربون امام رضا (ع) جانم ، بس که ما ایرانی ها از راه دور و نزدیک به محضر امام رضا (ع) عرض سلام داشته ایم ، در لحظه ورود بهت زده مدام می گفتیم : السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا …. از اینجا به بعد قابل وصف نیست …. التماس دعا عزیزان
ايوان نجف عجب صفائي دارد ….. حيدر بنگر چه بارگاهي دارد
اي كعبه به خود مناز از روي شرف …… جايت بنشين كه هر كه جائي دارد
هرگز نكند واهمه از روز جزا …… هر كس چو علي پشت و پناهي دارد
ريزد گنهش به مثل برگ پائيز ……. گر زائر دلخسته گناهي دارد
هرگز نشود ديده او نابينا ……. هر كس كه بر اين بقعه نگاهي دارد
خوشبخت كسي كه اندر اين وادي عشق …… با راز و نياز اشك و آهي دارد
بي حب علي عبادت نامقبول است ……… با مهر علي قدر و بهائي دارد
هر كس كه نگشت پيرو مكتب او ……. قطعا تو بدان راه خطايي دارد
حاجت بطلب هميشه از شاه نجف …….. زيرا كه يد گره گشائي دارد
بر وادي رحمتش دو صدبار سلام ……. مدفون دو سه صد مرد الهي دارد
از كوفه رسد ناله حيدر بر گوش ……. زان خانه پر نور كه چاهي دارد
نوميد نگردد ز سراي علوي ……. هر كس به درش دست گدائي دارد
رحمت به روان آنكه گفت اين مصرع ……. ايوان نجف عجب صفائي دارد