بررسی نفس مطمئنه از منظر قرآن
سکینه جهانی
چکیده :
آنچه که در این مقاله آمده است مباحث نفس و حالات آن می باشد که نفس به معنای روح ، تن ، خون ، عین عزت همت که دارای مراتب می باشد که هر مرتبه ای ویژگی خاص خود را دارد . از آیات و روایات بدست می آید که نفس در لغت به معنای “خود “فارسی است که در زبان عربی به آن “ذات” گفته می شود .نفس مراتبی دارد دانی و عالی . یکی از مراتب دانی ، نفس اماره می باشد که زمینه مساعد نفوذ شیطان ، پذیرای وسوسه گری او و اجرا کننده دستوراتش در نفس آدمی است .شیطان به عنوان عامل بیرونی و نفس اماره به عنوان عامل درونی موجب گمراهی انسان می شودو مراتب عالی نفس : نفس لوامّه ، نفس مرضیه ، نفس راضیه ، نفس مطمئنه ، سلیمه و زکیه می باشد .
نفس لوّامه در کسانی که از مراتب شدیدتر و کامل تر از ایمان به خدا برخوردارند ، قوی تر و کامل تر است به گونه ای که اگر وسوسه ی شیطانی در نفس آنها پدید آید، سریع متوجه شده رو به سوی خدا وند می آوردند و برخی از ویژگی های نفس مطمئنه یاد خدا و آرامش و عوامل ایجاد آرامش آن توکل ، دعا ، ذکر و ایمان می باشد .اساس اطمینان ، از یاد خدا سرچشمه می گیرد و وقتی به کمال رسید آن وقت نفس مطمئنه می شود و دیگر از اضطراب که ناشی از غفلت است رهایی یافته و به برکت یاد خدا دلی آرام ، مطمئن پیدا می شود و رسیدن به نفس مطمئنه محاسبه معاقبه ، معاتبه ، مشارطه می باشد .در نهایت این تلاش ها و تکرار این مراحل به درجه ای از نفس مطمئنه می رسد که این از هر پاداشی لذت بخش تر است .
مقدمه
در بسیاری از تعبیرات اسلامی این حالت غرور یا متانت و احساس شرافت ، تحت عنوان «عزت نفس» بیان شده است . در رأس این تعبیر خود قرآن کریم است که تعبیری حماسی است: واللهِ العزَّه و لرسولهِ و للمومنین . عزت اختصاصاً از آنِ مومنان است یعنی مومن باید بداند عزت نفس اختصاصاً در انحصار مومنان است که باید عزیز باشد ، عزت شایسته اوست و او شایسته عزت است یک نوع توجه دادن به نفس است .
روح انسان به منزله یک شیء نفیس تلقی شده و اخلاق خوب به عنوان اشیاء متناسب با این شیء نفیس و اخلاق رذیله به عنوان اشیاء نا متناسب با این شیء نفیس که آن را از ارزش می اندازد تلقی گردیده است .
انسان دارای یک سرمایهء بسیار و پرارزش تلقی شده که آن همان «خود» اوست و به انسان می گوید موظب باش که این «خود» را از دست ندهی یا آلوده نکنی زیرا این خود خیلی با ارزش و نفیس است .
انسان در اثر مبارزه با هواهای نفسانی به درجه ای از اطمینان می رسد که به غیر از خدا به چیز دیگری توجه ندارد و هیچ گناهی او را متزلزل نمی کند و شیطان را با همه نیرنگش از قدرت ایمان و سکون نفس خود به ستوه در می آورد.
از این رو با استمداد از قرآن و به تأسی از آیه شریفه « یا ایَّتها الانفسُ المطمئنّه ارجعی إلی ربّک راضیهً مرضیه».
معنای لغوی واژه نفس
معنای لغوی نفس در واقع همان “خود ” فارسی است که در زبان عربی به ذات گفته می شود.
واژه نفس در کتب اصحاب لغت و مفسران و مولفان قرآنی در فرهنگ نویسان به معنای بسیاری آمده است این اختلافات در معانی نفس نشان دهنده آن است که چون نفس از جنس مجردات است به حقیقت او در این عالم میسر نیست و اینک معانی نفس در فرهنگ لغت به تفضیل بیان می کنیم . از جمله در قاموس قرآن آمده است : « نفس در قرآن در چند معنی به کار رفته است : روح ، ذات و شخص، تمایلات نفسانی، قلوب و باطن، یا بشر »
همچنین در مفردات راغب نفس را به معنای روح دانسته اند .
یکی از فرهنگ نویسان به نام تفلیسی در کتاب وجوه القرآن درباره معانی نفس می گوید: «بدان که معنای نفس در قرآن بر چند وجه می باشد عقوبت ، علم , روح ، جان ، دل ، تن ، مردمان»
معنای اصطلاحی نفس
« نفس حقیقت وجود انسان است که از آن به خود تعبیر می شود . نفس ذاتاً مجرد است یعنی از جنس مادی نیست ولی افعال خود را از طریق ابزارهای مادی انجام می دهد مثل دانش هایی که انسان کسب می کند که با استفاده از اندام حسی صورت می گیرد ».
در فرهنگ اصطلاحات عرفانی ابن عربی آمده است :« نفس مشترک بین معانی است و وابسته به مقصود و غرض است که دارای دو معنی است: اول معنای جامع ، قوه غضب و شهوت در انسان اداره می شود و این معنا بیشتر در اهل تصوف به کار می رود.
زیرا آنان از نفس اصل جامع صفات مذمومه انسان را ارائه می کنندو می گویند : باید با نفس مجاهده کرد و آن را شکست داد . معنای دوم نفس انسان و ذات اوست و لیکن به اوصاف مختلف توصیف می شوند . هنگامی که نفس آرام گرفت و با معارضه به شهوات نگرانیش برطرف شد نفس را مطمئنه می نامند . نفس به معنای اول نمی تواند به خدای بزرگ برگردد . زیرا آن دور از حق و وابسته به شیطان است . هرگاه نفس آرام گرفت و موانع نفس شیطانی گردید آن نفس را لوامه نامند ، زیرا نفس صاحب خود را در کوتاهی عبادت مولایش سرزنش می کند و هرگاه دست از اعتراض کشید و به مقتضای شهوت و خواسته های شیطان روی آورد نفس را «امّاره به سوء» نامند.
نفس مطمئنه از نظر لغوی و اصطلاحی
مطمئنه : اطمینان آرام بودن ، آرامش خاطر داشتن مضطرب نبودن {ماضی معلوم اطمأنَّ، اطمأنّوا ، اطمَأنتَتم . مضارع معلوم : یطمئنَّ ، تطمئنَّ اسم فاعل مطمئنَّ ، مطمئن به معنی سکون و آرامش خاطر است . به نظر راغب آن آرامش خاطر بعد از پریشانی است .
اطمینان نفس براستی از خداوند خشنود است چون جز خوبی از او نمی بیند واقع بین شده لذا جز خیر نمی بیند . حتی در شدائد نیز جنبه ی واقعی آن را جهت مثبتش در نظر دارد . بدیهی است که راضی شد یعنی نفس راضیه پیدا کرد مرضیه نیز می گردد . یعنی خداوند نیز از او خشنود می گردد هم خدا از ایشان خشنود و هم ایشان از خداوند.
مراتب نفس
1- نفس اماره
یکی دیگر از مراتب دانی نفس ، نفس اماره می باشد . این مرتبه از نفس انسانی مربوط به نقض و عدم رشد اوست . با امور محسوس و مادی انس دارد و لذت می برد . امام علی (علیه السلام) رفتارهای برخاسته از نفس امّاره را به همانند انسانی چموش تشبیه نموده ، که افسار گسیخته سوار خود را هر جا که بخواهد می برد تا آن که او را به آتش دوزخ افکند و انسان هایی که نفس امّاره خویش را کنترل نموده اند .
تنها عاملی که می تواند در برابر سرکشی ها و تجاوزهای نفس امّاره ایستادگی کرده و آن را مهار نماید قدرت ایمان به خداوند و تقویت اراده و عقل است از این رو قرآن تقوی را عامل جدا سازی حق و باطل و دوری از گناه معرفی می نماید .
چنان که از زبان حضرت یوسف(علیه السلام) می خوانیم :
« وَ ما ابریُ نفسی اِنّ النفسُ الامّاره بالسوء » « و من نفس خود را تبرئه نمی کنم چرا که نفس قطع به بدی امر می کند».
نفس مسئوله نیز در واقع نفسی است که زشتی ها و گناهان و بدی ها را در نفس انسان زینت داده و آن را برای انسان جذّاب و دوست داشتنی جلوه می دهد .
نفس اماره راه نفوذ شیطان در درون آدمی است . به بیان دیگر نفس اماره پذیرای وسوسه گری شیطان و اجرا کننده دستورات او در نفس آدمی است . بنابراین شیطان به عنوان عامل بیرونی و نفس امّاره به عنوان عامل درونی موجب گمراهی انسان می شود.
مراتب عالی نفس
1- نفس لوّامه
لوّامه از «لوم» می آید به معنای ملامت و لوّام یعنی زیاد ملامت کننده نفس لوامه همان وجدان اخلاقی است . کار نفس لوامه قبل از عمل خیر، تشویق و در حین عمل ترغیب و بعد از آن تحسین است و قبل از عمل بد ، تهدید و در حین عمل ، ملامت و سرزنش است .
« ولا اَقسمُ بالنّفس اللّوامه » به نفس بسیار ملامت کننده قسم یاد می کنم .یکی از مراحل نفس ، نفس لوامه است که پس از تعلیم و تربیت و مجاهدت انسان با آن ارتقاء می یابد و در این مرحله ممکن است بر اثر طغیان غرایز گهگاه مرتکب خلاف هایی می شود اما فوراً پشیمان می گردد.
این وجدان اخلاقی مانند یک قاضی عادل و دادگری بعد از انجام یک کار نیک یا بد بلافاصله محکمه ای در درون انسان تشکیل می دهد و به بازجویی می پردازد لذا گاهی انسان در برابر یک کار نیک چنان احساس آرامش درونی می کند. مجازات و کیفر دادگاه درونی بر خلاف مجازات های دادگاههای رسمی ، نخستین جرقه هایش در اعماق دل و جان افروخته می شود و روح انسان را می آزارد ، سپس آثارش در جسم و چهره و دگرگون شدن آشکار می شود .
همانطور که در دادگاه قیامت می باشد .« نارالله الموقده*الّتی تَطَّلِعُ عَلی الافئده »
آتش بر افروخته الهی که از قلب ها و جان ها زبانه می کشد .
دادگاه وجدان ، چندان نیاز به ناظر و شهود ندارد . بلکه معلومات و آگاهی های خود انسان شاهو د متّهم است . همان طور که در دادگاه رستاخیز نیز اعضای انسان مانند دست و پا و پوست او گواهان بر اعمال او هستند.
2- نفس منیبه
« منیب » از “انابه” به معنای گریه و زاری است . یعنی نفس بعد از ملاقات و نشان دادن قبح گناه به گناهکار وی را به توبه و انابه وادار می سازد . این نفس را نفس نائبه می گویند .
خداوند در قرآن کریم می فرماید:
« مَن خَشی الرَّحمن بالغیب و جاءَ بِقَلبٍ مُنیب»
آنکه بترسد از خدای مهربان را به نهان، و بیاید با دلی بازگشت کننده .
3- نفس سلیمه
انابه و توبه بعد از گناه و یاقبل از گناه و به خاطر افکار پریشان نفس را سالم و پیراسته از رذائل می گرداند . چنین نفسی را نفس سلیم می نامند .
خداوند در قرآن کریم می فرماید:
« الّا مَن أتی الله بِقلبٍ سلیم» . در روز قیامت که مال و فرزندان برای انسان سودی نخواهند داشت جز آنکه با قلب سلیم در پیشگاه خداوند حاضر شود .
4- نفس زکیه
یکی دیگر از حالات و صفات عالی نفس ، نفس زکیه شده می باشد . « تزکیه و پاک کردن نفس بسیار ضروری است . هر موجودی از موجودات جهان آفرینش خاصیتی دارد گاه لطیف و پاکیزه و گاه کثیف و آلوده است ، نفس انسان نیز از این مجموعه بیرون نیست نفس اگر طاهر شد، فطرت اولیه خود را حفظ کرده ولی در صورت انحراف با مغز به زمین می خورد و به تعبیر قرآن « اسفل سافلین» خواهد شد .
در این مرحله روح آماده پذیرش فضائل اخلاقی می گردد .
خداوند در قرآن می فرمایند: « قَد اَفلَح مَن زکّاها »:رستگار کسی است که نفسش را تزکیه نماید .
5- نفس مطمئنه
« نفس مطمئنه » آن مرتبه ای از نفس است که پس از تصفیه و تهذیب و تربیت کامل، انسان به آن دست خواهد یافت . در این مرتبه غرائز سرکش با عقل و ایمان در خود نمی بینند چرا که عقل و ایمان آن قدر نیرومند شده اند که غرائز نفسانی در برابر آن توانایی ندارند . یا ایَّتها النفس المطمئنه ارجعی إلی ربّک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنَّتی… ای نفس که به مرتبه آرامش رسیده ای به سوی پروردگارت باز گرد در حالی که از حق خشنودی و حق هم از تو خشنود است پس در میان بندگان خاص من درآی و پای به بهشت لقاء گذار .
نفسی که آرامش دارد منظور نفس مطمئنه حسین بن علی (علیه السلام) است او دارای نفس مطمئن و راضی و مرضیّ خداوند است و اصحاب او از آل محمد (ص) در روز قیامت از خدا خشنود و راضی هستند خداوند منان هم از ایشان راضی است . کسی که همواره سوره فجر را قرائت کند در بهشت با حسین بن علی (علیه السلام) در یک مرتبه قرار می گیرد .
6- نفس راضیه
در این مرحله انسان هر تلخی و شیرینی را و هر سختی و گشایشی را خیر محض می داند و راضی به رضای خداوند است و هر آنچه از جانب خدا به او رسد، نعمت می شمارد .
خداوند در قرآن می فرماید:
«اِرجِعی الی ربّک راضیهً مرضیهً» به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که از او راضی هستی .
7- نفس مرضیه
مرحله نهایی نفس عالی و نزدیک ترین درجه به سعادت و مرتبه نهایی کمال نفس ، نفس راضیه است که انسان مورد رضایت خداوند خویش قرار می گیرد و این است رستگاری بزرگ.
« رضی الله عنهم و رَضوا عنه ذلک الفوز العظیم » هم خداوند از آنها و هم آنها از خداوند خشنود هستند این رستگاری بزرگی است .
ویژگی های نفس مطمئنه
1- آرامش
هر فردی در زندگی روزانه کارهای خود را باید از روی خلوص نیت و با نظارت وجدان انجام دهد خدا را ناظر دانسته حقیقت ایمان را شاهد بداند . اگر کاری برای کسی انجام دادید به فکر تشکر و تلافی نباشید ، زیرا ممکن است او قدردانی ننماید و شما از کارهای نیک بازمانید . کارها را برای خدا انجام دهید اجر شما در نزد خدا محفوظ است . چشم داشت به مردم نداشته باشید . چنان چه قرآن کریم می فرماید: واتقوالله و علی الله فلیتوکل المومنون ، پس از خدا بترسید و باید اهل ایمان تنها بر خدا توکل کنند . قرآن کریم و کتاب مقدس آسمانی که سعادت بشریت را رهبر است برای خاطر آرام و تسلط نیکوکاران بر نفس خود، بشارت می دهد که افراد نیکوکار و مردان حقیقی خداپرست هیچگونه ناراحتی از قبیل هیجان ، ترس و بیم ندارند این بهترین راه مبارزه با ناراحتی ها است که تشخیص نیکی و خداپرستی را شعار خود سازد و با این داروی شفابخش از دست و چنگال اهریمن هیجان رهایی پیدا کند . خدا در قرآن کریم می فرمایند:« ……ولاخوفٌ علیهم و لا هم یحزنون »: نیکوکار هیچ بیم و ترس و حزن وغمی نخواهد داشت .
2- عوامل ایجاد آرامش
یکی از ارکان نفس مطمئنه در پرتو یاد خدا آرامش واقعی است از این رو ….رسیدن به آرامش واقعی ، یکی از خواسته های همیشگی بشر بوده که در این راستا نیز انسان در طول تاریخ تلاش ها و رنجهای بسیاری را به جان دل خریده است .
باید دانست که بدون ایمان ، آرامش روحی و روانی وجود ندارد و به عبارتی ، یکی از عوامل آرامش ، دارا بودن ایمان به خداست .
3- ایمان
ایمان از ماده « امن» به معنای امنیت یافتن، ضد خوف است . به معنای تصدیق کردن و باور کردن است که ضدش کفر است .
در اصطلاح عبارت است از پذیرش و قبول از ناحیه نفس ، نسبت به آنچه درک کرده است مقبولی که باعث شود نفس در برابر آن ادراک و آثاری که دارد تسلیم شود .
4- رضا
کسی که ایمان به خدا آورده و او را عالم و حکیم می داند به نیکی درک می کند که رویدادهای تلخ و حوادث
ناگوار زندگی هیچ کدامشان بیهوده نیست و هم آنها بر اساس مصلحت و حکمت و در راستای افاضه فیض و رشد صورت می گیرد .
امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: « امام حسن (علیه السلام) با عبدالله بن جعفر ملاقات کرده ،فرمودند : ای عبدالله چگونه انسان مومن شمرده شود با آن که از قسمت مقدر خود ناراضی است و منزلت خویش را پایین می آورد در صورتی که حاکم بر او خداوند است ؟! من برای کسی که جز رضای الهی در دلش خطور نکند ضامنم که اگر به درگاه خداوند دعا کند مستجاب گردد ».
را های رسیدن به نفس مطمئنه
1- مرابطه
مرابطه مرزبانی و حفظ خویش در برابر نفس است نفسی که امر کننده به بدیهاست و به منزله دشمن انسان است . دشمنی که هر لحظه امکان دارد انسان را به گناه بکشاند . مراطبه همچون سنگری است که در مقابل حملات نفس قرار گرفته و به او اجازه ورود به حریم الهی روح انسان را نمی دهد .
« با یکدیگر رابطه داشتن با هم مرتبط بودن ، به یکدیگر پیوسته و مربوط بودن ربط و پیوند داشتن با همدیگر سرحدداری و مواظبت کردن .
نگاه داشتن ، ملازمت نمودن جای آمدن دشمن ، به هم پیوستن .
در شرح و تفسیر لغات قرآنی درباره این واژه آمده است : « مرابطه در اصل (رباط) به معنای بستن چیزی در مکانی است . برای آین که انسان بتواند به مرابطه خود قیام کند باید آداب و مراحلی را پشت سر بگذارد تا بتواند مرزهای حقیقت وجود خویش را حفظ کن . روش مرابطه برای تربیت و تهذیب نفس انسان دارای شش مرحله اساسی است که عبارتند از : مشارطه ، مراقبه ، محاسبه ، معاقبه ، مجاهده ، و معاقبه و مرحله اصلی در روش مرابطه ، محاسبه است . هر حسابی پس از مشارطه و مراقبه صورت می گیرد پس از محاسبه مراحل معاقبه روش مرابطه حساس ترین مسیر سالکان الی الله است که بدون عبور از این نقطه راه تعالی و تکامل به بن بست منتهی می شود .
2- مشارطه
مشارطه به این معنا است که انسان در هر شبانه روز یک بار با نفس خود شرط کند یا عهد ببندد که مرتکب گناه نشود مشارطه را « معاهده» نیز می گویند .
« مشارطه» از ماده « شرط» به معنای علامت است و شرط در اصطلاح چیزی است که وجود چیزی بر آن بسته است و تحقق شرط ، علامت تحقق مشروط است .
در اصطلاح اهل سلوک « عبادت از آن است که انسان در هر شبانه روز یک بار با نفس خود شرط کند که مرتکب گناه نشود و کاری نکند که موجب خشم و ناخشنودی خداوند گردد در طاعات کوتاهی نکند و کار خیر و مستحبی که برایش میسر شود ترک نکند و بهتر است این عمل پس از نماز صبح و تعقیبات آن باشد . » نخستین گامی که علمای اخلاق در مسیر نفس ذکر نموده اند مشارطه است و منظور از آن شرط کردن با نفس خویش است با تذکرات و یادآوری هایی که همه روزه تکرار می شود .
3- مراقبه نفس
در روند تحقق کمال معنوی و رشد فضایل ارزشمند انسانی هیچ امری همانند مراقب از نفس و بهره برداری از استعداد های بسیار مهم آن موثر واقع نمی شود . یکی از وظایف مهم انسان در تمام مراحل زندگی این است که از این سرمایه ی عظیم الهی در برابر تمام آلودگی ها پاسداری کند و از هدر رفتن توانمندی های آن و همین طور پیدا شدن انحراف در سیر تکاملی آن جلوگیری نماید .
خداوند در قرآن به انسانها دستور مراقبه می دهد و می فرماید:
« یا ایَّها الَّذینَ آمَنوا اتَّقوا الله ولتنظر نفس ما قَدَّمت لِغَدٍ : ای کسانی که ایمان آورده اید ، از خدا پروا دارید و هر کس باید بنگرد که برای فردای خود از پیش چه فرستاده است ؟»
علامه طباطبایی«ره» درباره مراقبه می گویند: « تخم سعادت مراقبه است مراقبه یعنی حریم دل را پاسبانی کردن پس تخم سعادت را باید در مزرعه دل کاشت و بعد با اعمال صالح این نهال سعادت را پروراند .و همچنین از قول ایشان نقل شده است:
« من هر روز که مراقبتم قوی تر باشد شب مکاشفاتم من زلال تر است .»
4- محاسبه نفس
کلمه محاسبه با توجه به کاربرد ها و موارد استعامل آن در قرآن دارای معانی مختلف است و با توجه به همه ی موارد دارای دو معنای اساسی است .
محاسبه به معنای بازخواست: « که این معنی بر اساس بازخواست و جدال با نفس است که این بازخواست یا به واسطه ی خود انسان است به صورت محاسبه ی ذاتی و یا محاسبه ی نفس یا به واسطه ی خداوند و به اذن او به واسطه ی پیامبر و امامان صورت می گیرد .»
و اساس این معنی از محاسبه از قرآن کریم گرفته شده است که خداوند می فرماید :« وَ إن تُبدوُا ما فی انفسکم أو تُخفوهُ یُحاسبکم بِهِ الله» و اگر آنچه در دلهای خود دارید آشکار و پنهان کنید خداوند شما را به آن محاسبه می کند ..
نتیجه پایانی
خداوند متعال در قرآن همه مسائل مربوط به زندگی انسان را گنجانده است و انها را در صراط مستقیم عبودیت خلاصه نموده است یکی از مسائلی که خداوند انسانها را به آن دعوت نموده است محاسبه نفس است چراکه حیات ارزیابی نشده ارزش زیستن ندارد .
بهره برداری صحیح از توانمندی های سازنده نفس همانند استفاده از سایر نعمت های الهی نیاز به تحقق شروط و رعایت بعضی اصول دارد . یکی از شروط تحقق این امر آشنایی و عمل کردن به روش رابطه به عنوان یکی از راههای تهذیب نفس است و از جمله اصول آن توجه به حسابرسی خداوند در یوم الحساب است . در واقع منظور از محاسبه ی نفس این است که انسان خود را به دست امواج حوادث نسپارد و تلاش کند تا بر نفس خود تسلط یافته و در نتیجه بتواند اداره زندگی خود را به دست بگیرد و نفس را در مسیر کمال هدایت نماید تا به سعادت دنیوی و اخروی نایل آید .
منابع و مآخذ
1. قرآن کریم
2. نهج البلاغه
3. ارفع ،کاظم، اصلاح نفس چاپ اول انتشارات فیض تهران 1368
4. اصفهانی راغب مفردات الفاظ قرآن غلامرضا خسروی حسینی ج3 چاپ اول انتشارات مرتضوی تهران 1372
5. حسین زاده قمی ، مهدی ، اخلاق از دیدگاه قرآن و سنت انتشارات واحد فرهنگی بنیاد شهید قم 1362
6. حسین شحاته ، حسین ، محاسبه نفس یونس یزدان پرست چاپ اول ناشر یزدان پرست تهران 1379
7. حسینی ، جعفر ، خودسازی و تهذیب نفس چاپ اول ، دار الثقلین قم 1381
8. خامنه ای، محمد ،روح و نفس چاپ اول انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا تهران 1372
9. آرایه تهران 1379
10. دهخدا ،علی اکبر، لغت نامه دهخدا جلد 5 چاپ اول اتشارات دانشگاه تهران 1364
11. رسولی محلاتی ، هاشم ، ترجمه و شرح غرر الحکم و دررالکلم چاپ دوم دفتر نشر فرهنگ اسلامی تهران 1378
12. سجادی جعفر فرهنگ معارف اسلامی ج 3چاپ چهارم انتشارات کوشش تهران 1379
13. سیّاح ، احمد فرهنگ بزرگ جامع نوین ( ترجمه المنجد) چاپ سوم انتشارت اسلامی تهران1380
14. طباطبایی ، محمد حسین تفسیر المیزان ، محمد باقر موسوی همدانی، ج 2 و 25و 26 دفتر انتشارات اسلامی قم 1363
15. العروسی الحویزی ، عبدالعلی ، تفسیر نور الثقلین ج 5 موسسه التاریخ العربی بیروت لبنان 1422
16. غزالی ، محمد، کیمیای سعادت ج 2 ناشر شرکت انتشارات علمی و فرهنگی تهران سال 1383
17. غضنفری ، علی ره رستگاری چاپ اول انتشارات لاهیجی قم 1381
18. فیض الاسلام ، محمد بن حسین ، نهج البلاغه ، چاپ پنجم مرکز چاپ و نشر و تألیفات فیض الاسلام تهران 1379
19. قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن ناشر دار الکتب اسلامیه چاپ یازدهم تهران 1386
20. کاشانی فتح الله بن شکرالله تفسیر الکبیر ج6 ناشر علمی تهران 1340
21. مکارم شیرازی ، ناصر ، تفسیر نمونه ج 26 و 20 چاپ هفدهم ناشر دار الکتب الاسلامیه تهران 1386
22. نراقی،مهدی،علم اخلاق اسلامی(ترجمه جامع السعادات)جلال الدین مجتبوی ج3
23. هدایتی ، محمد ، تهذیب الاخلاق چاپ اول موسسه ی دار الهدی قم 1385