تو مگیر از من دلخسته رضا گفتن را
15 تیر 1395
بندگی در گرو حالِ دعا داشتن است
پادشاهی جهان عشقِ رضا داشتن است
آنچه که کشته مرا تشنگی سی شبه نیست
در دلم حسرت ایوان طلا داشتن است
حاجت من ز خدا گوشه و اطراف ضریح
گره ای روی همین پنجره ها داشتن است
من بدم از در خود رد کندم می میرم
حس آقایی سلطان به گدا داشتن است
نسخه ما همه را دستِ رضا پیچیده
پس چه کاری به طبیب و به دوا داشتن است
آنچه که در حرمش زود برآورده شود
آرزوی حرم کرب و بلا داشتن است