جمال محمد
10 بهمن 1391
ماه فرو ماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلك را كمال و منزلتى نيست
در نظر قدر با كمال محمد
وعده ديدار هر كسى به قيامت لیله اسرى،
شب وصال محمد آدم و نوح و خليل و موسى و عيسى آمده مجموع،
در ظلال محمد عرصه گيتى مجال همت او نيست روز قيامت نگر،
مجال محمد و آن همه پيرايه بسته جنت فردوس بو كه قبولش كند،
بلال محمد همچو زمين خواهد
آسمان كه بيفتد تا بدهد بوسه بر نعال محمد
شمس و قمر در زمين حشر نتابد پيش دو ابروى چون هلال محمد
چشم مرا، تا به خواب ديد جمالش خواب نمىگيرد از خيال محمد
«سعدى» اگر عاشقى كنى و جوانى عشق محمد بس است و آل محمد