زیارت وداع
طبق قرار با دوستان رفتیم بالا
زیارت وداع قبل از سفر
یک خاطره این وسط جامونده بعدا حتما مرور میشه
بماند که چی شد ، پنج شهید عزیزمون نام گذاری شدند !
حالا ما یک فرمانده داریم ، یک بیسیم چی ، راننده نفر بر ، آقا علیرضا و داداششون محمد آقا ….
بچه ها یک راست رفتن سراغ فرمانده و عرض ادب
من به راننده نفر بر ارادت خاصی دارم .
نهار در جوار شهدا ، جای شما خالی ، عجب صفایی دارد .
مشغول مناظرات بودیم که دو نفر به جمعممون اضافه شدند ، دو تا دخترخانم ، دقیقا طرف مقابل. ما نشستند ، دانشجو بودن ، صفای باطنشون غبطه خوردنی بود ، حین صحبت بودیم از ما پرسیدن ، امروز شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها ست ؟! ما هم گفتیم بله ، دخترای گل و نازنین فکر می کردن حرم به مناسبت شهادت برنامه داره ، ولی خب برنامه خاصی نبود .
یکی از دوستان شماره پیامک حرم رو به دوستای جدیدمون داد ، که با ارسال پیامک خالی از برنامه های حرم مطلع بشن .
یه جورایی وحدت حوزه و دانشگاه ایجاد شده بود !
باز هم حکایت انار و جستجوی ما برای چاقو !! ما رو به دوستان مون نزدیکتر کرد …. برقراری ارتباط با تقسیم انار
وقت رفتن ، از ما پرسیدن شما عازم کربلا هستید ؟!
از صحبتهای ما که البته قابل شنیدن بود ، متوجه شده بودن ، به محض شنیدن پاسخ مثبت ، حال و هوایی عجیب پیدا کردن ، با اشک ملتمس دعا بودن ، اسم دوستای جدیدمون در لیست ملتمسین دعا ثبت شد ، یکی از دوستای حدیدمون خودکارشون رو هدیه دادند به عنوان یادگاری ….
حضور هیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست
در هر حضور ، رازی نهفته است
خوش آن روز که دریابیم راز این حضورها
دوستان جدیدمون با وبلاگ مدرسه آشنا شدن
پل ارتباطی ما وبلاگ مون
ان شاالله باز هم زیارتشون کنیم
حاجت روا شوید خواهرای گلم ، حتما شدید
دوستای جدیدمون دوستتون داریم ، مطمئن باشید در نظر شهدا جایگاه ویژه ای دارید ، ما رو هم دعا بفرمایید .
بعد منزل نبود در سفر روحانی
تقدیم به خواهرای گلم :
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله …..
زائر کرب و بلا حق شفاعت دارد
قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله
هر کسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت
او نظر کرده زهراست اباعبدالله
شاعر : قاسم نعمتی