معرفی انسان کامل از دیدگاه عرفان
نرگس احمدی : معرفی انسان کامل از دیدگاه عرفان
چکیده
موضوع انسان کامل اگرچه به ظاهر قدیمی و تکراری می نماید، اما در واقع اگر کسی بخواهد در این باره تحقیق کند، به سخن جامعی دست نمی یابد. انسان کامل، یکی از اصلی ترین محور های سخن عارفان در عصر های مختلف است، زیرا انسان شناسی عرفانی را به تصویر می کشد.
عارفان معتقدند که هر چند تمام انسان ها به کمال نمی رسند، اما همگی کمال طلبند و انبیاء هم برای نشان دادن این مقصود و معشوق، آمده اند. عارفان، نه تنها وجود انسان کامل را برای این عالم هستی ضروری می دانند بلکه انسان کامل را روح عالم و غایت هستی معرفی می کنند. هستی او باعث هستی عالم وجود است و با رفتن او از این عالم، وجود هم از عالم رخت بر می بندد. اگر کسی بخواهد انسان کامل را در نظریه عرفا بشناسد باید تجلی، تشکیک در ظهور و نَفَس رحمانی را بشناسد. آنها انسان کامل را یکی از تعینات خلقی می دانند، اما نه تعینی شبیه به بقیه تعین ها. در نگاه ایشان، انسان کامل به صورت حق خلق شده است و همین کمالِ صورت الهی در او است که باعث کمال او می شود. او عاشقی است که در عشق سرآمد همگان است. اوست که سرّ حق را ظاهر می کند و باعث کمال عالم می شود. او کمال الهیه و کونیه را یک جا دارد.
در اندیشه عارفان، خداوند می خواست خود را به تماشا بنشیند. از این رو تمام صفات جمالی و کمالی را در آینه ای به نام انسان کامل جلوه داد و از این رهگذر خود را مشاهده کرد. او برای رسیدن به این کمال، باید مسیری را پشت سر بگذارد. این مسیر، در زبان عارفان به سفر های چهار گانه معروف است. او تا رسیدن به کمال از اعمالی ظاهری و باطنی نیز بهره می برد.
چنین نظریه ای وقتی در عصر ما به تفکر نورانی امام خمینی می رسد، رنگی دیگر به خود می گیرد. ایشان، این تفکر را با ولایت فقیه و حکومت اسلامی هم گره می زند و به این ترتیب فصل جدیدی در این زمینه می گشاید.
گرچه عارفان در تبیین این نظریه، دچار تهافت ها و گاه اندیشه های غیر صحیحی شده اند، اما اهمیت این نظریه در حدی است که بخشی از جهان بینی عرفانی را در بر دارد و رد یا اثبات یا قبول جزئی از آن، نگاه انسان را به هستی تغییر می دهد. امید آنکه این نوشته، راه را برای پژوهندگان و منتقدان باز کند و تحقیق در این باره را آسان کند.