حال ما خوب است اما تو باور نکن !
سلام ، حال همه ما خوب است ،
ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور ،
كه مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند .
با این همه عمری اگر باقی بود ، طوری از كنار زندگی می گذرم
كه نه زانوی آهوی بی جفت بلرزد نه این دل ناماندگار بی درمان !
تا یادم نرفته است بنویسم ، حوالی خوابهای ما سال پربارانی بود .
می دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه بازنیامدن است
اما تو لااقل ، حتی هر وهله ، گاهی ، هر از گاهی
ببین انعكاس تبسم رویا ، شبیه شمایل شقایق نیست !
راستی خبرت بدهم ؛ خواب دیده ام خانه ای خریده ام
بی پرده ، بی پنجره ، بی در ، بی دیوار . . . هی بخند !
بی پرده بگویمت ، فردا را به فال نیك خواهم گرفت
دارد همین لحظه یك فوج كبوتر سپید ، از فراز كوچه ما می گذرد
باد بوی نامه های كسان من می دهد
یادت می آید رفته بودی خبر از آرامش آسمان بیاوری ! ؟
نه ری را جان !
نامه ام باید كوتاه باشد ، ساده باشد ، بی حرفی از ابهام و آینه ،
از نو برایت می نویسم
حال همه ما خوب است
اما تو باور مكن… !
سید علی صالحی
چتری برای باران
اعتماد به نفس چیزی شبیه چتر است
چتر باران را متوقف نمی کند،
اما کمک می کند زیر باران بمانیم و حتی از آن لذت ببریم .
چهارشنبه های رضوی
کبوترم هوایی شدم ………
امروز چهارشنبه روز زیارتی آقامون ، ولی نعمتمون امام رضا جانمان علیه السلام .
هوا هوای زیارت
هوا خراسانی ست
پنجمین جلسه قرائت نهج البلاغه
سه شنبه بیست و هشتم دی ماه با یاری خداوند متعال ، توجه خاصه مولا امیرالمومنین علیه السلام و همت و پشتکار سرکار خانم اسکندری ، پنجمین جلسه قرائت نهج البلاغه برگزار شد .
تعداد شرکت کنندگان سه نفر .
ان شاالله مشروح مطالب و نظرات بارگذاری خواهد شد …….
هدف از تهیه این پست ترغیب و تشویق دوستان به انجام حرکتهای اینچنینی است .
باور بفرمایید این جلسات هرچند کوتاه و با تعداد افراد کم ، برکتی به وسعت آسمان ها دارد .
تاریخچه یوگا
حقیقت آن است که پاتانجلی تنها مطالب موجود پیرامون این عرفان را جمعآوری و به شیوه مناسبی مدوّن کرده است.
یکی از سؤالات بسیار مهمی که پیرامون عرفانهای نوظهور از جمله یوگا وجود دارد، «تاریخ پیدایش» و «ابداع کننده این عرفانها» یا به عبارت سادهتر، این سؤال است که «عرفان مورد بحث در چه تاریخی و توسّط چه کسی به وجود آمد؟».
بزرگان یوگا عبارات مختلفی و متفاوتی را پیرامون تاریخچه این عرفان بیان کردهاند که از مجموع این عبارات میتوان دریافت از تاریخ پیدایش این عرفان و مُبدِع آن اطّلاعات دقیقی در دسترس نیست. آنچه مسلّم است، این است که حتّی رهبران و بزرگان این عرفان نیز آگاهی دقیقی نسبت به تاریخ پیدایش یوگا ندارند. به عنوان مثال، مجید موقّر که یکی از نخستین مروّجین یوگا در دوران پهلوی و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به حساب میآید، در یکی از آثار خود مدّعی شده که یوگا قدمتی دو هزار و پانصد ساله داشته (1) و در یکی دیگر از مقالات خود قدمت یوگا را بیش از پنج هزار سال دانسته است(2). با این حال، مجسّمههایی که در مناطق باستانی هند یافت شده و کتب مربوط به «وداها» که جزو کهنترین کتب دینی هند محسوب میگردد، حاکی از آن است یوگا در قرنها پیش از میلاد حضرت مسیح (ع) در میان مردمان هند رواج دشته است.
آیین، عقاید و آداب مربوط به یوگا نخستین بار توسّط فردی به نام «پاتانجلی(3)» در کتاب «یوگا سوتره(4)» جمعآوری و تدوین شد. همین مسئله باعث شد که برخی، پاتانجلی را ابداع کننده این عرفان بدانند؛ لکن حقیقت آن است که وی تنها مطالب موجود پیرامون این عرفان را جمعآوری و به شیوه مناسبی مدوّن کرده است(5).
یوگا جلوه عملی طرز تفکّر به اصطلا فلسفی«سانکهیه(6)» بوده و تنها تفاوت این دو، در آن است که عرفان یوگا برخلاف سانکهیه، خدایی به نام «ایشوارا» را باور دارد(7). در توضیح پیرامون سانکهیه کهنترین و برجستهترین دیدگاه عقلانی در میان هندوان بوده که عمری همپای کتاب «اوپنیشادها» دارد و از وسعت و اهمیّت ویژهای در میان هندوان برخوردار بوده و هست. بنیانگذار سانکهیه، شخصی به نام «کپیله(8)» بوده که حدود یک سده پیش از بودا در هندوستان میزیسته است(9) و حتّی بودا نیز پیش از طرح ادّعای پیامبری، به تحصیل سانکهیه پرداخته است(10). با بررسی مسلک سانکهیه میتوان دریافت که این دیدگاه هیچ اعتقادی به خدا نداشته و بر پایه ثنویت استوار شده است(11).
پاتانجلی تمامی عقاید سانکهیه را پذیرفت و سعی کرد تا با ارائه یک خداشناسی صوری، خود را در تقابل با جامعه مؤمنان و خداگرایان هندی و عموم مردم قرار ندهد و بدین ترتیب، در جهت دستیابی به مقبولیّتی همگانی دست پیدا کند(12). از همین رو میتوان گفت «ایمان به خدا» در یوگا، امری بود که پاتانجلی اعتقادی بدان نداشته و صرفاً به منظور فریب عوام و جلوگیری از مبارزات احتمالی با عقاید خود، آن را در میان اعتقادات یوگا قرار داد. پاتانجلی همچنین از اصطلاح ایشورا یا همان ارتباط خدای متشخّص به عنوان بهترین و لطیفترین مراقبه در مراتب بالای سمادهی استفاده کرد. جالب آنکه پاتانجلی در عین اعتقاد به خدا عقیده به تناسخ و رنج جهانی را نیز بر طبق سنّت هندی پذیرفت. وی هدف سلوک یوگایی را تمرکز و مراقبه معرّفی کرد و اعلام داشت تمامی تعالیم و دستورات این آیین، روشی در جهت دستیابی به تمرکز است نه رسیدن به خدا(13).
در یادداشتهای بعدی توضیحات بیشتری پیرامون عقاید این عرفان نوظهور ارائه خواهد شد، إن شاء الله …
فهرست منابع:
1. موقّر، مجید؛ مقاله «انعکاس یوگا در ایران و جهان»، فصلنامه مهر، پاییز 1343، ص 2.
2. همو؛ مقاله «اصطلاحات یوگا (1): مربوط به تجربه من با یوگا»، فصلنامه مهر، مهر 1346، ص 516.
3. در برخی از منابع فارسی از این شخص با نام «پاتنجلی»، «پاتانجالی» و «پتنجلی» نیز یاد شده است.
4. در برخی از منابع فارسی از این کتاب با عنوان «یوگا سوترا» و «پاتان جالا- سوتر» یاد شده است. این کتاب به زبان فارسی نیز ترجمه شده و با عنوان «هستی بیکوشش» مورد انتشار قرار گرفته است.
5. الیاده، میرچا؛ مقاله «یوگا»، ترجمه احمد شاکرنژاد، فصلنامه هفت آسمان، زمستان 1386، ص 98.
6. در برخی از منابع فارسی عنوان «سانک هیا» برای این طرز تقکّر به اصطلاح فلسفی بکار رفته است.
7. سیّد، سیّده آسیه و سالاری، عزیز الله؛ مقاله «ارزیابی مکتب یوگا در ترازوی قرآن، برهان و عرفان»، فصلنامه مطالعات قرآن، شماره 18، تابستان 1393، ص 98.
8. در برخی از منابع از وی با عنوان «کاپی لا» یاد شده است.
9. سیّد، سیّده آسیه و سالاری، عزیز الله؛ پیشین، ص 98.
10. راداکریشنان، سروپالی؛ تاریخ فلسفه شرق و غرب، ترجمه خسرو جهانداری، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1367، ج 6، ص 245.
11. چاندرا چاتری، اساتیش و موهان داتا، دریندا؛ معرّفی مکتبهای فلسفی هند، ترجمه دکتر فرناز ناظرزاده کرمانی، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1384، صص 145-151.
12. Eliade, Mircea; Patanjali and Yoga, Trans by Charles Lam markmann, New York, 1975, Pp 86-90.
13. همان.
راه غلبه بر نگرانی
در حالات عالم بزرگ،"شیخ عبد اللَّه شوشتری” که از معاصرین مرحوم"علامه مجلسی” است نوشته اند، فرزندی داشت که بسیار مورد علاقه او بود، این فرزند، سخت بیمار شد،
پدرش مرحوم شیخ عبد اللَّه، هنگامی که برای اداء نماز جمعه به مسجد آمد، پریشان بود، هنگامی که طبق دستور اسلامی، سوره منافقین را در رکعت دوم تلاوت کرد و به این آیه رسید:
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُلْهِکمْ أَمْوالُکمْ وَ لا أَوْلادُکمْ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ"ای کسانی که ایمان آورده اید اموال و فرزندان شما نباید شما را از یاد خدا غافل کند”
چندین بار آیه را تکرار کرد(تکرار آیات قرآن در نماز جایز است) هنگامی که از نماز فراغت یافت، بعضی از یاران از علت این تکرار سؤال کردند، فرمود: هنگامی که به این آیه رسیدم به یاد فرزندم افتادم و با تکرار آن به مبارزه با نفس خود برخاستم،
آن چنان مبارزه کردم که فرض کردم فرزندم مرده، و جنازه اش در برابر من است، و من از خدا غافل نیستم، آن گاه بود که دیگر آیه را تکرار نکردم.
به نقل از سفينة البحار جلد 2 ص 131
لبخند بزن
برای قشنگ شدن
روزتون فقط کافیه
“بخندید”
“همین الان و بی دلیل”
دلت که گرفت منت زمین را نکش راه آسمان باز است پر بکش
نرگس شکفته نام تو را داد می زند
آقا بیا که فاصله فریاد می زند
خانمان سوز بود آتش آهی گاهی
ناله ای می شکند پشت سپاهی گاهی
گر مقـدّر بشود سـلک سلاطین پوید
سالک بی خبر خفته براهی گاهی
قصه یوسف و آن قوم چه خوش پنـدی بود
به عزیزی رسد افتـــاده به چاهی گاهی
هستی ام سوختی از یک نظر ای اختر عشق
آتـــش افروز شود برق نگــــاهی گاهی
روشنی بخش از آنم که بسوزم چون شمع
رو سپیدی بود از بخت سیاهی گاهی
عجبی نیـست اگر مونس یار است رقـیب
بنشـیند بر ِ گل، هرزه گیــــاهی گاهی
چشـم گریـــــان مرا دیدی و لبخـــــند زدی
دل برقصد به بر از شوق گنـاهی گاهی
اشک در چشـم ، فریبـــنده ترت میـــبینـم
در دل موج ببـــــین صورت ماهی گاهی
زرد رویــــی نبــــود عیـــــب، مرانم از کوی
جلـــوه بر قریه دهد، خرمن کاهی گاهی
دارم امیّـــــد که با گریه دلــت نرم کنم
بهرطوفانزده، سنگی است پناهی گاهی
معینی کرمانشاهی
تو آسمون از یک ارتفاعی به بعد دیگه هیچ ابری وجود نداره….
پس هر وقت آسمون دلت ابری شد ، با ابرها نجنگ …
فقط اوج بگیر ……
هنر آرامش
آرامش
هنر نپرداختن به انبوه مسائلی ست
که حل کردنش سهم خداست
لحظه هایتان لبریز از آرامش
شبها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
آوای تو می خواندم از لایتناهی……
و شهید آخر ......
شهادت سه جوان شیعه توسط حاکمان ظالم بحرینی-یهودی تسلیت باد.
برای شیعیان مظلوم بحرین دعا کنیم.