چقدر دنیامون قشنگتره اگه به فکر دورهمی همه باشیم
سلام یک پیشنهاد عالی از یک دوست :
تو خیابون ها ، مملو از ماشین ، جلو در مغازه های تنقلات آدمها صف کشیده در حال تست انواع آجیل و برگه میوه و … میوه فروشی ها که نگو ، اینقدر همه جا ترافیک ماشین و آدم هست ، مخصوصا بعد غروب آفتاب ، که یهو فکر می کنی عید اومده !!
دورهم جمع شدن اون همه خونه بزرگترا ، شبهای بلند زمستون خیلی باصفاست ، ولی خب این وسط یه سری آدمها هستن که با بقیه یکم فرق دارن ولی خب شباهت همه دارن ! از شباهتها مثلا بچه دارن و تلویزیون ، تلویزیون اونا هم سفره های رنگ و وارنگ پر از آجیل گرون قیمت و میوه های رنگی و خوشمزه رو نشون میده ، اما تو خونشون….
این شبا وقتشه خودتون رو نشون بدید چند مرد حلاجید !!!
یک مقدار آجیل و میوه بخرید ببرید واسه اونایی که بچه هاشون منتظرن ، یا شماره حساب برادر ایمانی و معنویت رو که می دونی الان هزینه خرید نداره رو بگیر بگو داداشم میخوام عیدی ولادت پیامبر رحمت رو به حسابتان بریزم .
یادمون میمونه ، عزت نفس پدرا جلو خونوادشون حفظ بشه
چقدر قشنگ میشه که ما وقتی دورهم جمع هستیم و خوشحالیم ، همسایه و فامیل و کل شهرمون و از اون بزرگتر همه هموطنان کشورمون خوشحال و شاد باشند .
٦٠ ثانیه دیر آمدن صبح زمستان
باعث شده “یلدا” همه بیدار بمانیم!
١٠ قرن نیامد پسر فاطمه…
اما شد ثانیه ای تشنه دیدار بمانیم؟
اللهم عجل لولیک الفرج
شاید تو ذهن شما هم بود ، وقتشه پیادش کنید ، بسم الله .
به امید شادی و برآورده شدن آرزوهای قشنگ همه بچه های وطنمون ایران عزیز اسلامی و سربلندی و شادمانی و غرور همه پدرهای مهربون ایرانی
برسان پادشاه عاشق ها را
خرم آن لحظه که دلدار به یاری برسد
آرزومند نگاری ، به نگاری برسد
لذت وصل ندانست مگر آن سوخته ای
که پس از دوری بسیار به یاری برسد
شاعر: امیر خسرو دهلوی
قل اعوذ برب عاشقها …
مَلِک الناس، الهِ عاشقها
قل اعوذُ … از اينکه دنيا را
بزند آتش، آهِ عاشقها
عين، شين، قاف، واژههاشان را
اين حروف سفيد ميسازند
حرفهاي سياه پيدا نيست
روي تخته سياه عاشقها
اي خدايي که اهل اسراري
که سحرها همیشه بیداری
که خودت عاشقي، خبر داري
از دلِ بيپناه عاشقها،
بعد از اين روزهاي در زنجير
درد این طعنههای بيتاثير
برسان مرد مهرباني که
بُگذرد از گناه عاشقها
برسان مرد مهرباني که
بر خلاف رسوم عاقلها
بی تجمل، به تخت بنشيند
بشود پادشاه عاشق ها
اختتامیه نمایشگاه کتاب شاهرود
امروز نوزدهم آذر ماه ، اختتامیه نمایشگاه کتاب شاهرود ، با حضور تنی چند از جامعه روحانیت و رؤسای دانشگاه ها .
به پیشنهاد استاد جلیلی ، کتاب پیرمرد و دریا نوشته ارنست همینگوی ، برای افزایش مهارت نویسندگی ، خریداری شد ، انتشارات اخوان ثالث .
آقا مبارک است ردای امامتت
همه جا پر از این خجسته نداست
نه ماه ربیع عید خداست
عید لطف و کرامت مهدی است
که طلوع امامت مهدی است
عید بر روی حق تبسم ماست
ذکر یا بن الحسن تکلم ماست
عید اکمال دین شده تکرار
بلکه عید غدیر دوم ماست
فتح قرآن و دین مبارک باد
عید مستضعفین مبارک باد
ای به دستت نظام یا مهدی
دولتت مستدام یا مهدی
به ائمه به انبیاء تبریک
که تو گشتی امام یا مهدی
از تو قانون عدل پاینده است
به تو این موهبت برازنده است
از دو عالم یم کرامت تو
فتح پیغمبران امامت تو
دست حق خلعت امامت را
دوخته از ازل به قامت تو
به قیامت قسم قیامت کن
پسر فاطمه امامت کن
دیده ها روشن از تجلایت
سینه ها جنت تولایت
لب ختم رسل دعاگویت
چشم زهرا به قد و بالایت
که جهان را محیط نور کنی
کعبه را روشن از ظهور کنی
غایبی و زعامتت پیداست
پشت ابری کرامتت پیداست
معنی انسجام اسلامی
در طلوع امامتت پیداست
مانده چشم مسیح منتظرت
تا بخواند نماز پشت سرت
خیرمقدم که دیده خانه ی تو است
هر چه دل هست آشیانه ی تو است
ذوالفقار علی به قبضه ی مشت
پرچم کربلا به شانه ی تو است
بر تنت جامه ی رسول خداست
در رگت خون سیدالشهداست
قلب یاسین و زاریات تویی
روح طاها و محکمات تویی
پدر آدم و بنی آدم
پسر طور و عادیات تویی
ناشر رایه الهدایی تو
به خدا حجت خدای تو
به دو عالم نظام کیست تویی
به عدالت قوام کیست تویی
به جهان ها ولی قائم امر
به زمان ها امام کیست تویی
تو، همانا، تو حجة اللهی
تا قیامت بقیة اللهی
روح بخش مسیح ها دم تو است
هر کجا عالمی است عالم تو است
یوسفا همچو دیده ی یعقوب
کعبه چشم انتظار مقدم تو است
چه شود میثمت در افشاند
در حضورت قصیده ای خواند
غلامرضا سازگار
بازی شاهین ساخت ایران
بازی شاهین یک بازی نبرد هوایی در سبک هیجان انگیز و ساخت ایران است که در این سطح کیفی، مشابه داخلی ندارد.
موضوع بازی در مورد یک اسکادران نیروی هوایی ایران به نام شاهین است که برای دفاع از کشور به ماموریت های مختلف میرود. محیط بازی تماما در نبردهای مختلف هوایی با جنگنده های مدرن است.
در این بازی سه بعدی سعی گردیده با اشاره به دقایقی از داستان های جنگ و رشادت های دلاورمردان نیروی هوایی در دفاع از آسمان مقدس جمهوری اسلامی ایران، ضمن انتقال تجربه ای هیجان انگیز، توجه مخاطب را نیز به ارزشها و دلاوریها در این حوزه جلب نماید.
شما می توانید ۴۰ کیلومتر مربع از مناطق جنگی را با بیش از ۲۰ جنگنده مدرن واقعی در آسمان که با استفاده از تصاویر ماهوارهای شبیهسازی شده پرواز کنید. کافیست شاهین را نصب کنید.
داستان بازی در سال ۱۳۵۹ و در روزهای جنگ تحمیلی و داستان عملیات سلطان ۱۰ با حضور فرمانده شهید «عباس بابایی» شروع میشود. در ادامه داستان به زمان حال آمده و بازیکن به مبارزه با گروههای تروریستی در منطقه خواهد پرداخت.
مطمئنا هدف ما به عنوان طراحان این بازی، توسعه مداوم و افزایش کیفیت همیشگی این بازی است که به طور حتم در این راه بیشترین کمک به ما، همراهی، عنایت، توجه و حمایت شما خواهد بود.
حمایت شما میتواند نصب و اجرای این بازی، بازی کردن و ارائه نقطه نظرات و پیشنهادات شما به تیم سازنده باشد و لازم به ذکر است ما به شدت به دریافت نظرات و بازخورد شما مخاطب گرامی نیازمندیم.
پرواز خوبی داشته باشید!
استودیو بازیسازی طراحان سفید
Shahin-game.com
طبق برنامه پیش نرفت !!!
از ساعت بیست الی بیست وچهل و پنج دقیقه منتظر ، اکران فیلم سیانور بودیم ، متاسفانه به دلیل مشکلات فنی ، موفق به پخش نشدند !
به همین خاطر فیلم یتیمخانه ایرانی پخش شد !!!
واقعیات تلخ و رنج آور ، تماشای صحنه های دردناک و حقیقی به تصویر کشیده شده ، تحملی بالا را می طلبد ، چرا که تمام این اتفاقات برای هموطنانمان پیش آمده بوده و سپاس از هموطن بود ، مجموعه عظیمی از انسان ها به خاطر بی عدالتی و ظلم گرفتار بیماری و مرگ شدند .
صحنه های این فیلم آنقدر ، دردآور بود که توان به انتها رسانیدن تماشای آن را نداشتم و برای تغییر ذائقه ام ، مدت ها در خیابان ها پرسه زدم و فکر کردم و فکر …..
واقعا انسانهایی که در طول اعصار دست به این جنایات وحشتناک زده اند ، آیا ربات و سنگ بوده اند و هیچ احساسی نسبت به هم نوع خود و نابودی او نداشته اند ؟!!
چرا برای نجات ، همیشه گروهی بسیار اندک پیش قدم می شده اند ؟!
اکنون و در این لحظه تماشای این فیلم را توصیه نمی کنم !!
البته ناگفته نماند ، دست عوامل سازنده واقعا درد نکند ، بسیار زحمت کشیده بودند ، از لحاظ کیفیت فیلم عالی و قوی بود .
فیلم سیانور را حتما تماشا بفرمایید
سلام دوستان و همراهان صمیمی
به فیلم یتیم خانه ایرانی نرسیدم ، الان دارم میرم فیلم سیانور را ببینم ….
در مراسم شهدای گمنام و نماز استغاثه به امام زمان عج که به صورت گروهی برپا شد به یاد همه دوستان بودم .
توصیه شده به تماشای این فیلم ، چه فرصتی بهتر از شبی که فرداش تعطیل باشه.
من الان در سالن پورسینا دانشگاه علوم پزشکی ، منتظر پخش سیانور هستم ، اگه نت سرعت مافی داشت ، حتما عکس تیزر را بارگذاری می نمودم .
میزبان : دانشگاه علوم پزشکی شاهرود
یا حسین غریب مادر ، تویی ارباب دل من
تا بگیرد زندگانی ام صفا گفتم حسین
با همه بی بندوباری بارها گفتم حسین
دست هایم راگرفتی هرکجا خوردم زمین
تا نهادم دست خودرا روی پا گفتم حسین
اشک هایم را خریدی،خنده دادی جای آن
در میان خنده ها و گریه ها گفتم حسین
هرکه باهرنیّتی خوانده تورا دادی جواب
گاهی بااخلاص وگاهی با ریاگفتم حسین
گاهی در تنهایی ام نام تو را ناله زدم
گاهی دربزم عزایت بی صدا گفتم حسین
تا که دیدم نوکرانت یک به یک زائر شدند
ناگهان بغضم شکست وبی هواگفتم حسین
“ازحرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین”
اربعین،من از وطن تاکربلا گفتم حسین
حال میخواهی جواب شعرمن را هم نده
ابتدا گفتم “حسین” و انتها گفتم “حسین”
محمدحسن بیات لو
اعتراف مخالفان به فضل، شجاعت و استقامت امام حسن عسکری علیه السلام
امامی که موافقان، شیعیان، مخالفان، غیرمعتقدان، همه، شهادت دادند و اعتراف کردند به فضل او، به علم او، به تقوای او، به طهارت او، به عصمت او، به شجاعت او در مقابل دشمنان، به صبر و استقامت او در برابر سختیها، این انسان بزرگ، این شخصیت باشکوه، وقتی به شهادت رسید، فقط بیست و هشت سال داشت.
در تاریخ پرافتخار شیعه، این نمونهها را کم نداریم. پدر امام زمان عزیز ما با آن همه فضیلت، با آن همه مقامات، با آن همه کرامات، وقتی با سم و ج نایت دشمنان از دنیا رفت، فقط بیست و هشت سال داشت؛ این میشود الگو؛ جوان احساس میکند یک نمونهی عالی در مقابل چشم دارد.
آن امام بزرگوار، جوادالائمه (علیهالسّلام) است که در بیست و پنج سالگی شهید شده است؛ این امام عسکری (علیهالصّلاةوالسّلام) است که در بیست و هشت سالگی به شهادت رسیده است؛ و این همه فضیلت، این همه مکرمت، این همه عظمت، که نه فقط ما به آنها قائلیم و مترنّمیم، بلکه دشمنانشان، مخالفانشان، کسانی که اعتقاد به امامت آنها نداشتند، همه اعتراف کردند.۱
۱. بخشی از بیانات مقام معظم رهبری دام ظله در دیدار جمعی از مردم و خانواده شهدا و ایثارگران ۱۳۹۰/۱۲/۱۰
باید امشب بروم
مهدى بیا كه رفتنیَم، راهِ چاره نیست
جُز تو، به آسمان ولایت ستاره نیست
آبى به كامِ خُشكِ منِ تشنه لب رسان
در كارِ خِیر، حاجتِ هیچ اِستخاره نیست
بِنشین كنارِ بسترم اى میوه ى دِلَم
فُرصت به قَدرِ دیدنِ رویت دوباره نیست
آه از دَمى كه حضرتِ حیدر به خانه دید
در گوشِ مادرم اثر از گوشواره نیست
مهدى بِدان كه بِینِ مُصیباتِ كربلا
جانسوزتر زِ حَلقِ پاره ى آن شیرخواره نیست
جَدّ غَریبِ من، بَدَنَش پاره پاره شُد
امّا بِه گِردِ من خَبَرى از سَواره نیست
سعید خرازی
یا اباالمهدی
به حلقه های ضریحی که نیست در حرمت
دل «شکسته» زائر «دخیل» می گردد