هدیه ای که متبرک شد
امروز اول صبح خبر دادند قراره یکی از دختر خانمهای طلبه مدرسه در جوار شهدای گمنام خطبه عقدشون جاری بشه ! من میشناختمشون خیلی خوشحال شدم ، دوست داشتم حضور داشته باشم و با بقیه بچه ها هماهنگ مردم که حتما برم .
همسرشون ، سید بزرگوار و روحانی هستند .
نزدیک لحظه موعود اطلاع دادند که در برنامه سالن اجتماعات باید حتما حضور داشته باشم و متاسفانه نتوونستم به مراسم عقد دوستم برسم !
بهشون پیام دادم و براش آرزوی خوشبختی کردم .
در مراسم سالن اجتماعات هدایای نشست استانی که از طرف مرکز به دست مدیران استانی رسیده بود توزیع شد !
بعد اتمام ساعت کاری ، (از،اونجاییکه مقبره شهدای گمنام به مدرسه مون نزدیکه ) من به اتفاق بهترین دوستم خواهرم ، رفتیم شهدای گمنام ، دلتون نخواسته باشه خودمون رو به صرف ذرت مکزیکی (از،خوردنیهای مورد علاقه من ) مهمون کردیم ! بعد صرف این پیش غذا در بام شاهرود به داخل حرم تغییر مکان دادیم ، هیشکی جز ما دوتا نبود! فضا دنج بود و فوق العاده ، هوا هم عالی ، من هم هدیه ای که گرفته بودم در جوار شهدا متبرکش کردم ، إن شاالله با مبرات همراه بشه .
به یاد همه دوستان بودم ، الهی حاجت روا شید .