هنر تشویق کردن کودکان
گاهی فقط یک لبخند است یا یک نگاه اما معجزه می کند. آنچنان به کودک انگیزه و انرژی می دهد که بارها و بارها کار خوبش را تکرار می کند. اما خدا نکند راه و رسمش را بلد نباشیم آنوقت است که بمب انرژی می شود بمب اتم و همه رشته ها را پنبه میکند.
1-تشویق نمک زندگی بچه ها است اما نباید شورش را در بیاوریم. اگر کودکی به تشویق و تحسین اطرافیان عادت کند دیگر مجانی کاری نمی کند. برای آب خوردن هم پاداش میخواهد.
2-تشویق اولین ترفندی است که به ذهن بسیاری از والدین می رسد در حالی که همیشه راههای دیگری هم وجود دارد. مثلاً برای علاقه مند کردن کودک به مطالعه همیشه لازم نیست پای جایزه در میان باشد بلکه کافی است خودمان کتاب دست بگیریم.
3-بهتر است رفتار کودک مورد تشویق قرار گیرد نه خود او. همچنین بهتر است از تلاش کودک قدردانی کنیم حتی اگر به نتیجه مطلوب دست پیدا نکند.
4-تشویق چه مادی باشد و چه کلامی باید با عمل کودک تناسب داشته باشد. بعضی از والدین برای یک کار بی اهمیت فرزندشان یک ساعت ایستاده دست می زنند.
5-تشویق باید بلافاصله بعد از عمل باشد تا کارایی بیشتری داشته باشد. همچنین کودک باید دقیقاً بداند برای چه تشویق می شود. خیلی واضح بگویید “آفرین که تکالیف مدرسه را به موقع و کامل انجام دادی".
6-برای تشویق کردن کودک نباید او را با بچه های دیگر مقایسه کنیم. مثلاً وقتی کارنامه درخشانش را نشان می دهد نباید بگوییم: “آفرین, تو از همه بچه های کلاس باهوش تر هستی".
7-بسیاری از کارها برای بچه ها خود به خود خوشایند هستند مثلاً بچه ها از اینکه به والدینشان در کارهای خانه کمک کنند احساس خوبی پیدا می کنند. یا از اینکه بتوانند خرید خانه را انجام دهند لذت می برند و احساس مفید بودن می کنند. در این موارد بهتر است تنها به ابراز رضایت و خرسندی خودتان بسنده نمایید. تشویق های مادی در این موارد انگیزه های درونی آنها را ویران می کند. در این باره خواندن داستان زیر خالی از لطف نیست:
“در کوچه ای پیرمردی کنار مدرسه پسرانه زندگی می کرد. پسربچه ها بعد از تعطیل شدن از مدرسه به کوچه می ریختند و قوطی های نوشابه را با لگد به در و دیوار می کوبیدند و از سر و صدای ایجادشده لذت می بردند. پیرمرد که از این سر و صدا به تنگ آمده بود، چاره ای اندیشید. بیرون آمد و به پسربچه ها گفت از این کار شما خوشم می آید. از فردا برای این کار به شما 10 دلار خواهم داد. پسربچه ها خوشحال از پولی که قرار بگیرند از فردای آن روز بیشتر قوطی ها را شوت می کردند اما پیرمرد به مرور زمان، عایدی این کودکان را کم کرد تا اینکه روزی تنها به آنها یک دلار داد و پسربچه ها که یک دلاری به چشمشان ناچیز بود دیگر حاضر نشدند به خاطر این مبلغ کم، کاری را بکنند که قبلا بدون هیچ تشویقی از آن لذت می بردند".
سید مهدی خدایی