پیام کوتاه و شعر ولادت امام حسن مجتبی (ع)
امام حسن مجتبی (علیه السلام ) :
كسى كه در قلبش جز رضا و خشنودى خدا خطور نكند، چون خدا را بخواند، من ضامن اجابت دعاى او هستم.1
تا لطف حسن هست ، گدایی عشق است
دور و بر شاه ، بی نوایی عشق است
خاک حرمش به کیمیا می ارزد
اصلا همه چیز ، مجتبائی عشق است
حرف کرم تو همه جا ورد زبان است
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
بنویسید حسین و بسرایید حسن
بس که مجذوب هم اند این دو برادر به خدا
ای تو با قلبم صمیمی یا حسن
تو کریم بن کریمی یا حسن
داری از زهرا نشان یا مجتبی
مهربانی ، دل رحیمی یا حسن
تاحس کنی حی علی خیرالعمل را
آغازکن بایاحسن بیت الغزل را
پیش کریمان کمترازشاهی نخواهی
درخاطرت بسپاراین ضرب المثل را
امسال هم درنیمه ماه مبارک
برداشت عطر نذری مادرمحل را
حــــسن جـــان
هر کجا ساکن شود او خشت خشتش قبله است
گر حسن مقصود باشد خانه مقصد می شود
در شجاعت،در نجابت،در کرامت ذات او
اجتماع حیدر و زهرا و احمد می شود
حسن یعنی تمام هست زهرا
حسن یعنی کریم هردو دنیا
حسن یعنی سکوت و رازداری
حسن یعنی شب ودل بی قراری
حسن یعنی غروری که شکسته
حسن یعنی شهود دست بسته
حسن یعنی نه شمعی نه مزاری
حسن یعنی نداری گریه داری
حسن یعنی همه دردی کشیدن
حسن یعنی شب وازخواب پریدن
حسن یعنی به رنگ ارغوانی
حسن یعنی شکسته درجوانی
حسن یعنی شهید زهرکینه
حسن یعنی غریب اندرمدینه
حسن یعنی تمام عشق مادر
حسن یعنی عزیزقلب حیدر
اي مقتداي دستِ تمام كريم ها
مولاي سبز پوش ، امام كريم ها
اي چشمه سار فيض خدا كوثر لبت
اي جاي چشم فاطمه دور و بر لبت
عالم گداي ريزه خور خوان دست توست
روزي ميان سفره ي احسان دست توست
اول امام زاده ي دنيا خوش آمدي
ابن الكريم اُمّ ابيها خوش آمدي
اول پدر به حضرت حيدر تو گفته اي
پيش از همه به فاطمه مادر تو گفته اي
آغوش گرم فاطمه بوي بهار داشت
صبحي كه مادرانه تو را در كنار داشت
آن روز با لبان تو افطار خود گشود
بابا علي كه كام تو را انتظار داشت
قنداقه ات شميم دل انگيز خويش را
از عطر سيبِ سرخ خدا يادگار داشت
خورشيد با نگاه تو از خواب ميپريد
پيش از طلوع با تو و چشمت قرار داشت
پاي بساط سفره ي افطاريِ خدا
هفت آسمان ملائكه ي روزگار داشت
عالم به عشق ِ خالِ لبت آفريده شد
ورنه خدا به عالم و آدم چكار داشت
اي نازدانه كودكِ دلبند فاطمه
اي خنده ات بهانه ي لبخند فاطمه
تو چشم خود به روي نبي باز ميكني
جا دارد اينكه بَهر همه ناز ميكني
ناز و كرشمه سُنَتِ مانده ز عهدِ توست
شه بالِ سبز حضرت جبريل مهدِ توست
غوغاترين، عزيزترين، خوش قدم ترين
در بين ِ ايل ِ جود و سخا با كرم ترين
چشم ِ بد از قشنگيِ چشمت به دور باد
ملعونه ي حسوده الهي كه كور باد 2
السلام علی الکریم
از بسکه حُسن نام تو شد مشق جوهرم
عطر بقیع میوزد از باغ دفترم
شوق بهشت، سهم بقیه ز من مخواه
از گندم مزار شما ساده بگذرم
مسکین یتیم اسیر، همه زود آمدند
مثل همیشه در صف این خانه آخرم
نقش است بر کتیبهی خلقت هوالکریم
ثبت است بر جریدهی عالم هوالکرم
من خواب دیده ام پس از آبادی بقیع
نذر ضریح توست النگوی مادرم
آنقدر حلقه بر در این خانه کوفتم
حالا خودم کلون قدیمی این درم
گفتند سائلان که پس از تو کجا رویم؟
گفتی که این شما و سرای برادرم
اینها دو واژه اند که با هم غریبه اند
بر صفحه چون دو خط موازی “حسن” “حرم"3
افتخارم همہ این اسٺ گداے حسنم
شڪرُ لله ڪہ من زیر لواے حسنم
آنچہ دارم همه از یارےِ زهرا و علی اسٺ
آبرویے اسٺ ڪہ داراے ولاے حسنم
1- کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 62 ، ح 11
2- مصطفی متولی
3- میلاد حسنی