آداب انفاق در قرآن
مقاله آداب انفاق در قرآن ، اعظم عامری
چکیده
از شاخصه های مهم اقتصاد سالم که همبستگی جامعه ی انسانی را استحکام می بخشد، مسئله ی انفاق است. قرآن کریم یکی از مهمترین راههای نیل به مرتبت صالحان و نیکوکاران و استفاده ی صحیح از فرصت ها و گرفتار نشدن در دام پشیمانی را ، انفاق در راه خدا معرفی میکند و آن را در کلیه ی برنامه های اسلام دخیل می داند، به این دلیل ارتباط تنگاتنگی بین انفاق و سایر واجبات الهی مشاهده می شود و ترک آن، از گناهان کبیره به شمار می آید. انفاق از ارکان دین است که در قوام اجتماع و رشد و توسعه و بهبود شرایط رفاهی جامعه موثر است. یکی از مهمترین مسائل زندگی که رعایت آن باعث آرامش اجتماع شده و بسیاری از نابسامانی های اجتماعی و اقتصادی را رفع می کند، اعتدال در انفاق است. انفاق باید به قصد قربت و از، اموالی باشد که انسان به آن علاقه دارد. انفاق باید با اخلاص و اشتیاق باشد و فرد از انجام آن دچار عجب و غرور نشود. انفاق آثار اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی زیادی در پی دارد. فرد انفاق کننده با انفاقش، افراد جامعه را پاک می کند و آلودگی هایی را که در جامعه به خاطر فقر پدید آمده است بر می چیند، به خدا نزدیکتر می شود و گناهانش از بین می رود، به پیروزی و رستگاری می رسد و مالک دلها می شود. پس به طور کلّی می توان گفت انفاق سبب می شود، افراد جامعه از نابودی نجات یابند. عواملی چون ترس از فقیر شدن، عشق ورزی به مال دنیا و بخل مانع انفاق می شود امّا چنانچه به خدا اعتقاد و توکّل داشته باشیم، از شرّ این ترسها و وسوسه ها رها خواهیم شد.
کلید واژه: آداب، انفاق، قرآن
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 4
مصارف انفاق 5
راههای انفاق 6
1-بخشش مال 6
2-رفتار و اخلاق خوش 6
3-خدمت به خانواده 7
4-آموزش علم 7
5-نیکی به غیر هم نوع 7
6-مهمان نوازی 7
سرفضیلت انفاق 8
درجات انفاق 8
انواع انفاق 9
1-انفاق فردی 9
2-انفاق جمعی یا گروهی 9
اقسام انفاق 11
انفاق و صدقه 11
آداب انفاق شونده 13
آداب انفاق کننده 13
1-قصد قربت 13
2-انفاق از آنچه دوست داریم 14
3-اعتدال در انفاق 15
4-انفاق پنهانی باشد 16
نتیجه 18
منابع و مأخذ 19
مقدّمه
انسان در نظام اجتماعی اسلام دارای ارزش والایی است و حفظ حرمت و کرامت او، بر همگان واجب است. خداوند رحمان دوست دارد که بندگانش در عزّت به سر ببرند و شأن و جایگاه شان در مجامع عمومی پاس داشته شود و برعکس از اینکه نفس محترمی مورد تعدّی قرار گیرد و حیثیّت و آبروی انسان بی جهت خدشه دار شود منع فرموده و نسبت به عواقب سوء آن هشدار اکید داده است. از سوی دیگر خداوند دوست دارد و خواسته است که نیاز محرومان و مستضعفان به دست همنوعانشان و به قصد تقرب و رضایت پروردگار مرتفع گردد و همگان در امر انفاق و نیکوکاری مشارکت نمایند تا به این وسیله حس نوع دوستی، مهرورزی، عطوفت و ملاطفت در جامعه ی اسلامی شیوع یافته و در مقابل روح دشمنی و کینه توزی میان مسلمانان از بین برود و زمینه ی مناسب و مستعدی برای تعاون و تعامل در امر زندگی جمعی عزّتمندانه و آرمان گرا فراهم گردد. انفاق یکی از مصادیق تعاون و مشارکتهای مردمی در نظام اجتماعی اسلام است. انفاق فرآیندی است که پیش از آن که در آن، جنبه ی اقتصادی مطرح باشد و اهداف مالی و اقتصادی را پی بگیرد، منعطف به ارزش های معنوی و انسانی است. البته به جا است، آداب انفاق و موارد آن را شناخت، از بايسته ها انفاق کرد و از اسراف گری و خود نمایی به شدّت پرهیز کرد.
مصارف انفاق
انفاق هم مثل هر چیز دیگر، باید در راه صحیح مصرف شود، تا فرد و جامعه از آثار مطلوب آن بهره مند شوند. کسی که می خواهد انفاقی را شروع کند باید در مصرف آن فکر بکند و نتایج آن را بسنجد و مصارف گوناگون آن را در نظر بگیرد و از آن میان، بهترین را انتخاب کند.
اگر فکرش به جایی نرسید با دیگران مشورت کند و از اندیشه ی آنان بهره گیرد، زیرا آنها که به گفته ها گوش می دهند و بهترینش را انتخاب می کنند، آنها از اندیشه ها بهره برده اند و اولوالالباب، (صاحبان عقل) هستند پس از این، از خدا بخواهد که بهترین راه انفاق را به او نشان بدهد و او را هدایت کند.
« اَصِب بی سَبیلَ الهِدایَةِ لِلبِّرِ فیما اُنفِقُ مِنه ، و بر راهت راهنمايیم فرما، برای احسان در آن چه از ثروتم انفاق می کنم» .
در بعضی از روایات آمده است که مرد را از معروفش بشناسید.
اگر می خواهید مقدار نورانیّت و فکر و بینایی شخصی را بسنجید نگاه کنید که خوبیهایش، انفاقهایش را در کجا می گذارد و چگونه به مصرف می رساند.
پس بهترین مواردی که انفاق باید در آنجا صورت گیرد عبارتند از:
-افرادی که نمی توانند به سبب مسئولیت های اجتماعی و دینی، جهت کسب درآمد بیشتر، مهاجرت کنند .
-کسانی که به سبب عزّت نفس، حفظ آبرو و شئون اجتماعی خود و خانواده شان خود را بی نیاز جلوه می دهند در حالی که واقعاً نیازمند هستند و مردم از فقر آنها بی خبر هستند.
-افرادی که اسیر کفّار بوده و فعالیّت اجتماعی و اقتصادی ندارند.
-افرادی که بیمار بوده و اهل و عیال دارند و قدرت تأمین هزینه ی زندگی را ندارند.
-کسانی که در حال فرا گرفتن علوم هستند، چه علوم دینی و چه علوم جدید، که وقت خود را صرف تحصیل علم می کنند.
-افرادی که همیشه برای جهاد و دفاع از دین در حال آماده باش بوده و فرصت فعالیّت اقتصادی را ندارند.
راه های انفاق
1- بخشش مال
انسان از یک سو نماینده ی خدا است و از سویی دیگر موجودی اجتماعی است، به این معنی که هر انسانی به انسان دیگر وابسته و محتاج است. امام حسن (علیه السّلام) روزی در مسجد، شخصی را در حال نماز دیدند، که می گفت: خدایا مرا از مردم بی نیاز گردان، امام به او رو کردند و فرمودند: این گونه مگو، بگو خدایا مرا از مردم بد بی نیاز گردان، زیرا انسان های مؤمن به یکدیگر احتیاج دارند. بنابراین انسان در یک جامعه، به خصوص در یک جامعه ی دینی نمی تواند نسبت به همنوع خود بی اعتنا باشد. باید از ثروتهایی که خداوند در اختیار او گذاشته است، به انسانهای ضعیف تر کمک کند، زیرا خداوند که صاحب اصلی این ثروتها است بارها و بارها او را به این امر سفارش کرده است.
2- رفتار و اخلاق خوش
درست است که خدا و مردم انتظار بیشتری از ثروتمندان دارند امّا تأکید و روی سخن خداوند تنها متوجّه ثروتمندان و گروه خاصّی از مردم نیست، بلکه خطاب او به همه ی کسانی است که به او ایمان آورده اند.
« ذلِکَ الکِتابُ لا رَیبَ فیهِ هُدیً لِلمُتّقین این کتاب بی هیچ شک راهنمای پرهیزگاران است» پس می بینیم خداوند همه ی انسانهای پرهیزکار و با ایمان را، به هر اندازه که روزیشان کرده است مورد خطاب قرار می دهد، که انفاق کنند، به هر اندازه که می توانند. بعضی از مردم گمان می کنند که دادن پول و بخشیدن مال، تنها راه انفاق و صدقه است در حالی که انفاق راههای گوناگون دارد و اخلاق خوش هم، نمونه ای از انفاق است. هم چنان كه قرآن كريم ميفرمايد :
« قُولٌ مَعرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُها اَذًي … ، به زبان خوش و طلب آمرزش فقير را رد كردن بهتر است تا آن كه صدقه دهند و از پي آن آزار كنند … »
3- خدمت به خانواده
نفقه نیز هم ریشه و هم خانواده ی واژه ی انفاق است، ولی مشهور است که نفقه، مالی است که فرد برای رفاه و آسایش خانواده اش خرج می کند. با اینکه پرداخت نفقه جزو وظایف رئیس خانواده است، ولی در نزد خدا و پیامبر از موارد انفاق محسوب می شود. این بخش از انفاق با کار و تلاش گره خورده است. مسلماً کسی که زحمت می کشد تا زندگی خود و خانواده اش را از راه درست تامین کند، دست نیاز به سوی دیگران دراز نمی کند، دنبال تنبلی و بیعاری نیست، سربار جامعه نخواهد بود و چشمش دنبال مال مردم یا مال حرام نخواهد بود.
4- آموزش علم
آموختن علم به دیگران یکی از کارهای ارزشمند و نیکی است که پیامبر و امامان معصوم (علیهم السّلام) بر آن تأکید کرده اند و آن را در شمار زکات، صدقه و انفاق دانسته اند. چه بسا که آموختن علم به دیگران فایده اش بیشتر از انفاق مال و دارایی باشد، زیرا علم بزرگترین دارایی انسان است کسی که از علم و عقل برخوردار است، در کارهای دیگر از جمله کارهای اقتصادی در نمی ماند.
5-نیکی به غیر هم نوع
یکی دیگر از راه های انفاق، انفاق به غیر هم نوع است، یعنی نیکی به موجوداتی مثل چهارپایان و پرندگان.
6-مهمان نوازی: مهمانی دادن یکی از با ارزش ترین انفاق هاست که امامان معصوم به آن علاقه ویژه ای داشته اند
سرّ فضیلت انفاق
-توحید و خداپرستی کامل در این است که انسان موحّد در عمل، محبوبی به غیر از خدای یکتا نداشته باشد، زیرا توحید زبانی چندان سودی ندارد و میزان محبّت به خدا به گذشتن از محبوبان دیگر شناخته می شود، که یکی از این محبوبان، مال و ثروت است.
-پاک کردن نفس از رذیلت اخلاقی بخل است و این رذیله از راه تکرار در بخشش مال برطرف می شود و این پاکسازی به قدر بخشش و به اندازه ی شادی به هنگام انفاق در راه خدا حاصل می شود.
-شکر نعمت: خدا بر،گردن بنده حق دارد. این حق شامل نعمت وجود و نعمت مال است عبادات بدنی، شکر نعمت بدن و عبادات مالی شکر نعمت مال است و چقدر زشت است که مسلمان توانگر ، مسلمان فقیر را ببیند که در سختی و فقر زندگی می کند آنگاه نتواند خود را وادار کند که شکر خدای تعالی بر بی نیازی از دیگران را به جا آورد.
درجات انفاق
انفاق دارای درجاتی است:
گام اوّل: بخشش از فضل و عطای الهی. « … اَنفِقُوا مِمّا رَزَقناکُم …»
گام دوم: بخشش از کسب و کار حلال. « … اَنفِقُوا مِن طَیِّباتِ ما کَسَبتُم …»
گام سوم: بخشش از آنچه دوست دارند « لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّی تُنفِقُوا مِمّا تُحِبُّون …»
گام چهارم: ایثارو از خود گذشتگی « … وَیُوثِرُونَ عَلی اَنفُسِهِم وَ لَو کانَ بِهِم خَصاصَهٌ…»
انواع انفاق
گاه انفاق به صورت شخصی و بدون واسطه انجام می گیرد و گاه این کمک ها در یک جا جمع آوری شده و به طور با واسطه و توسط مؤسّسات خیریّه به دست نیازمندان می رسد، که هر کدام در جای خود فوایدی دارد. بنابراین انفاق به دو صورت فردی و جمعی صورت می گیرد.
1-انفاق فردی
کمک های مستقیم و بدون واسطه به نیازمندان، انفاق فردی نامیده می شود. بسیاری از مردم به دلایل گوناگون، انفاق و کمک های خود را به مستمندان به شکل انفاق مستقیم و فردی انجام می دهند. این اشخاص به هیچ عنوان تمایلی ندارند که مورد شناسایی افراد جامعه قرار گیرند. اگر انفاق کنندگان شناخت کامل از شخص مستمند داشته و مطمئن باشند که کمک آنان در راه صحیح مصرف می شود، انفاق فردی به چنین نیازمندانی، بهترین نوع همیاری و کمک به شمار می رود، زیرا همزمان با انفاق به مال، انفاق به آبرو نیز انجام شده است.
اگر انفاق کننده نسبت به شخص نیازمند اطمینان کامل داشته باشد، باید سعی کند که انفاق حتی به صورت غیابی انجام پذیرد. با انفاق غیابی، انفاق به حفظ آبروی دیگران کاملاً انجام می شود. در انفاق غیابی چون انفاق کننده و شخص نیازمند رو در رو قرار نمی گیرند، از نظر احساسی پسندیده تر است، زیرا در دیدارهای اتّفاقی هیچ گونه عکس العملی رخ نخواهد داد که موجب شرمندگی احساسی نیازمند گردد.
2- انفاق جمعی یا گروهی
مداوای بیماران، کمک به دانش آموزانی که به تحصیل علم و دانش علاقه دارند و از توانایی مالی کمی بهره منداند، ایجاد اشتغال برای بیکاران، تأمین سرمایه برای مشتاقان کار و فعالیّت و… در ردیف انفاق جمعی جای دارد. جمع آوری کمک های توانگران در یک صندوق و اقدام به حلّ مشکلات نیازمندان جامعه بصورت گروهی و جمعی می تواند راهگشای مشکلات افراد جامعه بوده و در توسعه و رشد اقتصادی، صنعتی و فرهنگی آنان سهم بسزایی داشته باشد. یکی از معمول ترین روشهای انفاق جمعی، تشکیل مؤسّسات یا بنیادهای خیریّه است که در اینجا به محاسن عمده ی آن اشاره می شود:
-در انفاق جمعی که از طریق مؤسّسات خیریّه انجام می شود، نیازی به شناخته شدن انفاق کننده و معرفی نیازمند نیست و همین امر موجب حفظ آبروی دیگران و ممانعت از مراجعه ی نیازمند نمایان به انفاق کنندگان می شود.
-با انفاق جمعی از طریق مؤسّسات خیریّه می توان امیدوار بود، که نیازمندان واقعی از کمک ها استفاده می کنند، زیرا با وجود بخش تحقیق و بررسی در این مؤسّسات، نیاز واقعی نیازمندان بررسی و به میزان لازم در اسرع وقت، همیاری انجام می شود.
-تشکیل مؤسّسه ی خیریّه می تواند اولین اقدام توانگران و افراد خیّر جامعه در زمینه ی انفاق باشد، زیرا تشکیل و راه اندازی هر سازمان خیریّه، نیاز به خدمت کارکنانی دارد. به کار گماردن افراد نیازمند و ایجاد درآمد برای آنان، خود انفاق به امکانات اجتماعی است.
-مؤسّسه خیریّه می تواند با دریافت کمک و یاری توانگران و افراد خیّر، بنیّه ی مالی خود را تقویت و در امر سرمایه گذاری و راه اندازی مراکز تولیدی و بازرگانی و خدماتی اقدام نماید. این امر می تواند نوعی کمک به جامعه در زمینه ایجاد اشتغال برای بیکاران باشد. از سوی دیگر مؤسّسه قادر خواهد بود از سود حاصله، مقدار بیشتری از نیازمندی های مستمندان را تأمین کند و تعداد زیادتری از نیازمندان را تحت پوشش خدمات و همیاری قرار دهد.
-راه اندازی دارالایتام ها یا یتیم خانه ها و مراکز مشابه از طریق مؤسّسات خیریّه مفیدتر و با گسترش بیشتری قابل اجرا خواهد بود.
-به دلیل وجود برنامه های تحقیقاتی در مؤسّسه ی خیریّه، اطلاعات مربوط به نیازمندان و مستمندان و نیز نیازهای عمومی جامعه در آمار روزانه آنها وجود دارد، بنابراین در موقعیّت مناسب که توان مالی مؤسّسه خیریّه به علت کمک های جدید افراد خیّر و یا سود آوری بیشتر، سرمایه گذاری های مؤسّسه افزون تر از برنامه ی جاری گردد، با استفاده از اطلاعات و آمار موجود، بی درنگ به آنان همیاری و کمک خواهد شد.
اقسام انفاق
از آیات و روایات معصومان (علیهم السّلام) بر می آید که انفاق، برحسب تقسیم تکالیف، بر پنج قسم تقسیم می شود.
أ. انفاق واجب عینی؛ مانند انفاق به همسر و فرزندان واجب النفقه ی انسان.
انفاق فرزند به پدر و مادر و نیز انفاق به ایتام، مستمندان و در راه ماندگان واجب کفایی است.
انفاق واجب شامل زکات، خمس، کفّاره و فدیه نیز می شود.
ب. انفاق مستحب، مانند هدیه ها و بخشش های رایج میان مردم که با قصد قربت انجام می گیرد.
ج. انفاق مکروه، مانند انفاق بر غیر خویشاوندان مستحق با وجود خویشاوندان نیازمند یا انفاق به غیر همسایگان با وجود همسایه نیازمند و نبودن مانع جهت انفاق به او.
د. انفاق حرام، برای جلوگیری از پیشرفت اسلام و نیز مانند انفاق با، مال های حرام و مشکوک
ذ. انفاق مباح، مانند انفاق بر مؤمن برای توسعه ی زندگی در صورتی که به اندازه ی کافی برای امرار معاش تمکّن دارد.
انفاق و صدقه
صدقه، نفقه ای است که از کلّ درآمد شخص و در هر زمان مطابق نیّتی که انجام میگیرد، مبلغی برای آن در نظر گرفته می شود و به فرد یا افرادی که استحقاق دریافت صدقه را دارند پرداخت می گردد، در حالی که انفاق از مال میزانی دارد و آن میزان متناسب است با درآمد شخص انفاق کننده پس از کسر کلیه ی مخارج زندگی او و خانواده اش و نیز خصلت گذشت و بخشش او، از باقیمانده ی درآمدش که با زحمت و رنج بدست آمده است. در انفاق معمولاً مبدأ زمانی در نظر گرفته می شود مثل درآمد ماهیانه یا سالیانه، در حالی که برای صدقه نه زمان مطرح است و نه مقدار درآمد، بلکه وقتی احساس می شود باید، چیزی به عنوان صدقه منظور و مستقیماً به نیازمندی پرداخت شود و یا هر عمل خیر دیگری که در آن نیّت به صدقه شده است انجام پذیرد، این کار بدون در نظر گرفتن زمان و مقدار درآمد صورت می گیرد.
«لِلفُقراءِ الَّذینَ اُحصِرُوا فی سَبیل اللهِ لا یَستَطیعُونَ ضَرباً فی الارضِ …
صدقات مخصوص فقیرانی است که در راه خدا ناتوان وبیچاره اند و توانایی انجام کاری ندارند…» صدقه بلا را دفع می کند. از سوی دیگر هر عمل پسندیده ای که انسان انجام می دهد برای کسب رضای خداوند و به نیّت رسیدن به قرب او است.
آداب انفاق شونده
- فرد فقیر برای چیزی که به آن نیاز ندارد، درخواست نکند و در آن چیزی که از دیگران می گیرد اسراف نکند و فقط به اندازه ضروریّات زندگی خود، از دیگران کمک بگیرد.
- بعد از آن که فرد فقیر چیزی را گرفت خداوند را شکر کرده و از فرد انفاق کننده تشکّر کند و در حقّش دعای خیر کند . امام صادق (علیه السّلام) فرمود: « چون به سائلان عطا کنید دعا را به ایشان تلقین نمایید، زیرا که دعای ایشان درباره شما مستجاب می شود ولی در حقّ خودشان به اجابت نمی رسد.»
- هر آن چه به فرد نیازمند داده می شود، آن را کم و کوچک نشمارد و انفاق کننده را سرزنش نکند.
- فرد فقیر از کسانی که از حرام دوری نمی کنند چیزی را قبول نکند.
- فقیر به صورت آشکار، از کسی چیزی نخواهد.
- علما و پرهیزکاران تا مجبور نباشند صدقه قبول نکنند.
- آن چه را که فقیر می گیرد آشکار نکند تا آبرویش حفظ شود مگر اینکه هدف از اظهار، شکر گذاری و فروتنی باشد.
آداب انفاق کننده
1-قصد قربت
از جمله آموزه هایی که از مجموع معارف اسلام بدست می آید این است که، از نظر اسلام اولاً کمال و رشد انسان در قرب به خدا است و ثانیاً اموری که در این امر تأثیر بالفعل دارد و موجب رستگاری انسان می شود مشروط به قصد قربت است. به عبارت دیگر قرب به خدا امری قصدی است و بدون قصد تحقّق نمی یابد. حتّی نماز که بالاترین عبادتها و وسیله ی نزدیکی به خدا است ممکن است به گونه ای ادا شود که نه تنها موجب نزدیکی به خدا نگردد، که موجب دوری انسان از خدا نیز بشود و آن هنگامی است که نماز انسان از روی خود نمایی و ریا باشد. به طور کلّی هر عملی که بخواهد موجب قرب به خدا شود حتماً باید قصد قربت در کار باشد و بدون آن هیچ اثری درتقرّب به خدای متعال نخواهد داشت. به عبارت دیگر اعمالی که در اسلام به نام افعال اخلاقی نامیده می شوند مانند پیکری می مانند که نیازمند روح هستند. به طور کلّی پیکر آدمی اگر روح داشته باشد، اثر خود را دارد امّا پیکر بدون روح، هر چه هم زیبا، قوی و متعادل باشد هیچ فایده و خاصیّتی ندارد و حتّی گاهی می تواند تأثیر منفی هم داشته باشد در انفاق اوّلین شرط برای «مقرّب الی الله» بودن، این است که انفاق به قصد قربت انجام گیرد.
2-انفاق از آنچه دوست داریم
انفاق باید از اموالی باشد که انسان آن را دوست دارد. بسیاری از افراد وقتی می خواهند انفاق کنند، آن چیزهایی را انفاق می کنند که دوست ندارند یا برایشان ایجاد زحمت می کند. خدایی که ما را آفریده و از نقاط ضعف ما به خوبی آگاهی دارد دقیقاً روی همین مسئله انگشت گذاشته و با بیانات مختلف فرموده، انفاق را از چیزهایی قرار دهید که خودتان آنها را دوست دارید. یکی از این بیانات، این آیه ی معروف است «لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّی تُنفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ … ، شما هرگز به مقام نیکوکاران و خاصّان خدا نخواهید رسید مگر آنکه از آنچه دوست دارید در راه خدا انفاق کنید…»
سرّ این تأکید این است که یکی از موانع مهّم رشد انسان، دلبسته بودن به مال دنیا است. این علاقه، انسان را از پرواز در ملکوت باز می دارد و به سمت عالم مادّه و تعلّقات دنیایی میکشاند. روح آدمی همانند پرنده ای است که به پرواز به سوی ملکوت تمایل دارد و تعلّقات دنیایی، مانند سنگ هایی هستند که به پای این پرنده بسته می شوند و پرواز او را کند می کنند و گاه آن چنان سنگین اند که هر چه تلاش می کند و خیز برمی دارد، نمی تواند از جا برخیزد. سرّ اینکه انفاق باعث رستگاری انسان می شود این است که دل و روح آدمی از بند تعلّقات مادّی رها می شود. هنگامی که انسان، آنچه را که برایش زحمت کشیده و به آن علاقه دارد، با دست خویش انفاق می کند و در راه خدا می دهد طبعاً در راه کم کردن این دلبستگی قدم برداشته است و هر چه این کار را بیشتر تمرین کند، دلبستگی اش نیز روز به روز کمتر خواهد شد. با این وصف، پیدا است که انفاق چیزهایی که، شخص دوست ندارد، تأثیری در کاستن از علاقه به مال و تضعیف این دلبستگی نخواهد داشت. بنابراین یک اصل مهم در انفاق و تأثیر گذاری آن در راستای هدفی که برای آن تشریع شده است، این است که، چیزهایی را افراد انفاق کنند که به آن علاقه دارند.
3-اعتدال در انفاق
انفاق یک قانون عمومی در جهان آفرینش است و تمام موجودات عالم از آنچه در اختیار دارند، به دیگران کمک می کنند. خورشید عالمتاب همواره در حال انفاق است. از نور و گرما و حرارت آن تمام موجودات جهان هستی بهره می گیرند و هر روز بر اثر این انفاق از وزنش کم می شود. کره ی زمین نیز در حال انفاق است و معادن خویش را از طریق گیاهان و درختان به ساکنان خود یعنی انسانها و حیوانات وحشرات و پرندگان و مانند آن می رساند. حیوانات نیز به انسانها انفاق می کنند. زنبور عسل، عسل شیرین خود را انفاق می کند و حیوانات گوشتی تمام هستی خود را به انسان هدیه می کنند و خلاصه تمام موجودات هستی به قانون انفاق پایبند هستند و مطابق آن عمل می کنند. اکنون که روشن گردید که انفاق، یک سنّت همگانی است، انسان که خود جزئی از این طبیعت می باشد، نمی تواند از این قانون استثنا شود. او نیز باید از روش طبیعت پیروی نموده و در این راه قدم بردارد. کسانی که از انفاق به دیگران و کمک به همنوعان، خودداری می کنند، از خاک هم پست ترند. این گونه افراد پیوسته مطرود درگاه الهی خواهند بود، زیرا به تکالیف الهی و وظایف مذهبی عمل نمی کنند و مورد غضب و خشم مردم نیز قرار می گیرند.
یکی از مهم ترین مسائل زندگی که رعایت آن باعث آرامش اجتماع شده و بسیاری از نابسامانی های اجتماعی و اقتصادی را رفع می کند، اعتدال در انفاق است. میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط، در هر کاری از جمله در انفاق پسندیده است و خروج از مرز اعتدال جاهلانه است. اعتدال یعنی میانه روی و حدّ فاصل بین افراط و تفریط، که از نظر اسلام در همه چیز محبوب و مطلوب است. حدّ افراط در انفاق آن است که به اسراف و ولخرجی و هدر دادن مال برسد. حدّ تفریط آن است که سر از بخل و امساک در آورد.
اسلام با توجّه به حیاتی بودن انفاق از جهاتی آن را محدود کرده است و یکی از شرایط آن، این است که از حدّ اعتدال خارج نشود، زیرا انفاق بیش از اندازه، مایه ی نابودی انسان میشود و سبب می گردد لطمه ی روحی و آبرویی بر انسان وارد شود و دیگر نمی تواند همانند یک موجود فعّال مشغول کار شده و اطراف خود را روشن سازد.
حضرت محمّد ( صلّی الله علیه و آله) می فرماید : « هر که میانه روی کند خدا بینیازش کند و هرکه اسراف کند خدا فقیرش کند » بزرگترین انفاقگر جهان، قلب انسان است، کار او پخش خون به تمام اعضا و سیراب کردن تمام سلول های انسان است، ولی با این همه پیوسته مقداری خون به اندازه ی نیاز حوزه ی وجود خود نگه می دارد و مقدار اضافی را به سرتاسر بدن پخش می کند و اگر در این راه بیش از حدّ انفاق کند از اداره دستگاه بدن باز می ماند.
امساک و خودداری از تعاون و کمک، علاوه بر اینکه برخلاف اصول و سنن آفرینش است، خود موجب هدر رفتن نیروها است، زیرا سرمایه ی هر موجودی غالباً بیش از نیازهای آن است. از این رو باید نیروهای اضافی را در اختیار دیگران بگذارد تا هم از هدر رفتن نیروها جلوگیری شود و هم از نیروهای مقابل استفاده شود. کسانی که در جامعه از علم و دانش یا مال بیشتری برخوردارند، مسئولیّت بیشتری نسبت به همنوعان خود که به علم و ثروت آنان نیازمندند دارند، درست است که همه ی این نعمت ها به ظاهر به خود آنها تعلّق دارد ولی باید بدانند که خود آنان نیز، متعلّق به جامعه هستند. همه باید، از وجود و مواهب مادّی و معنوی آنان بهره مند شوند. خلاصه انفاق در حدّ امکان و به صورت میانه روی از اصول عالی اسلام است چنان که قرآن کریم می فرماید:
« وَلا تَجعَل یَدَکَ مَغلُوَلةً اِلی عُنُقِکَ و لاتَبْسُطها کُلَّ البَسطِ فَتَقعُدَ مَلُوماً مَحسوراً ، نه هرگز دست خود محکم بسته بدار و نه بسیار باز و گشاده دار که هر کدام کنی به نکوهش و حسرت خواهی نشست»
افرادی که دست خود را به گردن خویش ببندند، قدرت انفاق نخواهند داشت و کسانی هم که همه ی دست خود را باز کنند، چیزی برای آنان باقی نمی ماند، در این صورت مورد سرزنش دیگران واقع می شوند و به اموالی که به دیگران بخشیده اند به شدّت نیاز پیدا می کنند و ناچار با حسرت به آن می نگرند. امام صادق (علیه السّلام) امساک، اسراف و اعتدال را به شیوه خاصّی مجسّم نموده است.
امام در حالی که این آیه را تلاوت می کرد، در برابر یکی از یارانش قرار گرفته بود، در این هنگام خم شد و مشتی از ریگهای زمین را برداشت و مشت خود را محکم گرفت، به طوری که دانه ای از آن به زمین نریخت و فرمود: این همان تقتیری است که خداوند در قرآن بیان کرده است. سپس مشت دیگری برداشت و دست خود را باز کرده و همه را به زمین ریخت و فرمود: این همان اسراف است. سپس مشت دیگری برداشت و قسمتی را ریخت و قسمتی را در دست نگه داشت و فرمود: این همان میانه روی است که روش عادلانه است و خدا از آن به لفظ (قواما) یاد کرده است.
4-انفاق پنهانی باشد
انفاق آشکار و پنهان در راه خدا، هر کدام اثر مفیدی دارد و هیچ یک از دو نوع انفاق پنهان و آشکار جنبه ی عمومی ندارد. در پاره ای از موارد که اثر تشویقی آن بیشتر است و لطمه ای به اخلاص نمی زند بهتر است انفاق آشکار گردد و در مواردی که بیم ریا کاری و عدم اخلاص می رود، پنهان کردن آن بهتر است. در بعضی از احادیث تصریح شده است که، انفاقهای واجب بهتر است اظهار گردد و انفاقهای مستحب بهتر است مخفیانه انجام گیرد. امام صادق (علیه السّلام) می فرماید : «به خدا قسم صدقه در نهان از صدقه ی آشکار بهتر است و همچنین عبادت در نهان از عبادت آشکار بهتر است.»
نتیجه گيري
قرآن کریم با واژه هایی مانند انفاق، صدقه، جهاد با مال، اهمیّت انفاق را بیان و مردم را به آن تشویق می کند و هدف از انفاق را صرفاً رفع فقر از جامعه نمی داند بلکه هدف از انفاق را، انسان سازی و تطهیر و تزکیّه ی انسان ها می داند. قرآن کریم انفاق را نشانه ی ایمان و تقوا معّرفی و آثار و فوایدی ، برای آن ذکر می کند و این فواید را دو سویه می داند، فقیر از فقر مالی رها و ثروتمند از شدّت نیاز به ثروت بی نیاز می شود. در قرآن کریم آدابی برای انفاق کننده و انفاق شونده بیان شده است، که رعایت این آداب ضامن حفظ آبروی افراد بوده و از آسیب های اجتماعی بسیاری جلوگیری می کند.
فهرست منابع و ماخذ
الف) کتاب های فارسی
1. آشتیانی، محمّد رضا، آشتیانی، محسن، گنجینه ی آداب اسلامی، چ هشتم، بی جا، مؤسّسه ی نشر زهیر، 1391
2. ابراهیمی، محمّد حسین، اقتصاد در قرآن، (تولید، توزیع، مصرف و رشد)، چ اوّل، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه ی علمیّه ی قم، 1375
3. پوروهّاب، محمود، مهربانی هایت را قسمت کن (کتاب اندیشه – انفاق)، چ دوّم، تهران: انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1390
4. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، چ چهارم، بی جا، انتشارات جاویدان، 1380
5. جوادی آملی، عبد الله، تسنیم (تفسیر قرآن کریم)، ج 10، چ اوّل، قم: مرکز نشر اسراء، 1385
6. سبحانی، جعفر، سیمای انسان کامل در قرآن (تفسیر سوره فرقان)، چ یازدهم، قم: مؤسّسه ی بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه ی علمیّه قم، 1387
7. صدوق، ابو جعفر (محمّد بن علی)، من لا یحضر الفقیه، مترجم صدر الدّین بلاغی، ج 2، چ اوّل، تهران: ناشر دارالکتب اسلامیه، 1385
8. صفایی حائری، علی، فقر- انفاق، چ دوّم، قم: انتشارات لیله القدر، 1388
9. عروسی حویزی، عبد بن علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ترجمه ی جمعی از فضلای حوزه ی تفسیر، ج 1، چ اوّل، قم: دفتر نشر نوید اسلام، 1389
10. علاقه بندیان، عبّاس، انفاق، چ اوّل، تهران: نشر سبحان، 1383
11. قمی، عباس، کلّیات مفاتیح الجنان، مترجم موسوی دامغانی، چ بیست و هفتم، بی جا، انتشارات فیض کاشانی، 1385
12. قرائتی، محسن، دقایقی با قرآن، چ یازدهم، تهران: ناشر مؤسّسه ی فرهنگی درسهایی از قرآن، 1390
13. مکارم شیرازی، ناصر، والاترین بندگان خدا (شرح و تفسیر آیات عباد الرّحمن)، چ اوّل، قم: انتشارات نسل جوان 1383
14. —————– و دیگران، تفسیر نمونه، ج 2 و 23، چ چهل و چهارم، تهران: ناشر دارالکتب اسلامیه، 1386
15. نراقی، مهدی، علم اخلاقی اسلامی (گزیده ی جامع السعادات)، مترجم جلالالدّین مجتبوی، چ اوّل، تهران: ناشر مؤسّسه ی انتشارات حکمت، 1390