آیا کسی هست با من هم ناله شود؟
بعد از اینکه خبر را خواندم و پیگیر ماجرا شدم، به نگاه تو رسیدم و امان از آن نگاه!
تمام روضه عاشورا با نگاهت روایت می شد. همه روضه ها که شنیدنی نیستند. آن دود و چادر سفید پشت سرت، آن حرامزاده کریه المنظر با آن دشنه کشیده و اقتدار و شجاعت مشهود در چهره ات، تمام روضه های چندین سال روز عاشورا برایم متصور شد. تازه فهمیدم معنای تل زینبیه را. این ابیات مدام در سرم رژه می روند:
او می برید و من می بریدم
او از حسین ع سر
من از حسین دل
وقتی به بند “اللهم العن اول ظالم ظلم…” زیارت عاشورا می رسیدم، اولین ظالم لعن شده شمر بود و بترتیب حرمله و …
و اکنون نمی دانم چگونه و با چه شدتی لعن کنم شمریان زمانه را. دلم راهپیمایی ای چون روز قدس می خواهد تا همه نفرت و انزجارم را در مشت گره کرده و طنین صدایم بر سر شمریان فرود آورم. آنقدر پایه گذاران این شجره ملعونه را نفرین می نمایم تا اثری از وجود نحسشان باقی نماند.
سردار جان بعد الطاف خداوند مهربان و عنایات امام زمان عج همه چشم امیدمان به وعده انتقامی ست که شما قول آن را داده اید.
لعنت به آنکه پایه گذار سقیفه شد
لعنت به آنکه به نا حق خلیفه شد
از ما بترس طایفه ای پر اراده ایم
ما مثل کوه پشت علی (ع) ایستاده ایم
شمشیر خشم شیعه پدیدار می شود
وقتی که صحبت کوچه و دیوار می شود
مرگ بر صهیونیست
مرگ بر اسرائیل
مرگ بر آمریکا
مرگ بر منافق
مرگ بر داعش
مرگ بر آل سعود خائنِ جنایتکار
در نگاهت خواندم این حرف را؛
مبادا عهدی که بین ماست فراموش کنید!
هل من معین فاطیل معه العویل و البکاء
پ.ن: آسمان، فرصت پرواز بلندی ست ولی!
قصه اینست چه اندازه کبوتر باشی! (فرمایش شهید محسن حججی)
تالیفی ب.ا بجز پی نوشت.