سلام بر گلدسته آقا...
یا امام رئوف میلاد فرزند عزیزتان آقا امام جواد علیه السلام را پیشاپیش تبریک عرض می نمائیم…….
آقای مهربان و خوبمان لطفا عیدی محبان جعفریه شاهرود را زودتر از بقیه مرحمت فرمائید.
منتظر نگاه پر از مهر و کرم شما هستیم آقای مهربانی ها…..
جمال محمد
ماه فرو ماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلك را كمال و منزلتى نيست
در نظر قدر با كمال محمد
وعده ديدار هر كسى به قيامت لیله اسرى،
شب وصال محمد آدم و نوح و خليل و موسى و عيسى آمده مجموع،
در ظلال محمد عرصه گيتى مجال همت او نيست روز قيامت نگر،
مجال محمد و آن همه پيرايه بسته جنت فردوس بو كه قبولش كند،
بلال محمد همچو زمين خواهد
آسمان كه بيفتد تا بدهد بوسه بر نعال محمد
شمس و قمر در زمين حشر نتابد پيش دو ابروى چون هلال محمد
چشم مرا، تا به خواب ديد جمالش خواب نمىگيرد از خيال محمد
«سعدى» اگر عاشقى كنى و جوانى عشق محمد بس است و آل محمد
علي اکبر حسین؛ الگوي ايمان، ادب و شجاعت
در رکاب پدر
تربيت و تأديب شايسته، سبب شده بود علي اکبر همواره در خدمت و اطاعت پدر بزرگوارش باشد و در نهايت ادب،
گوش به فرمان و آماده جان نثاري شود. وقتي حادثه قيام اباعبدالله(ع) پيش آمد و امام براي مبارزه با فساد و طغيان امويان،
از بيعت با آنان خودداري کرد و از مدينه خارج شد، علي اکبر در رکاب و همراه پدر بود و پس از اقامت چند ماهه در مکه، چون امام تصميم گرفت به سمت کوفه و کربلا حرکت کند، علي اکبر هم با صلابت و ايمان و عشق، در اين کاروان شهادت حضور يافته بود. سخنانش در طول راه تا رسيدن به کربلا و نقشي که در آن حماسه داشت، ستودني است.
به نقل تواريخ، وقتي کاروان حسيني به منزلگاه «قصر بني مقاتل» رسيد، پس از استراحتي کوتاه و برداشتن آب، در مسير حرکت يک لحظه خواب چشمان حسين بن علي (ع) را گرفت، وقتي بيدار شد، فرمود: «انا لله و انا اليه راجعون، و الحمد لله رب العالمين». سه بار اين جمله را تکرار کرد که به طور ضمني اشاره به حادثه تلخ و مصيبت و شهادت داشت.
علي اکبر که سوار بر اسب بود، با شنيدن اين ذکر (استرجاع) نزد پدر آمد و گفت: پدر جان، جانم به فدايت، براي چه استرجاع گفتي و خدا را حمد کردي؟ امام حسين (ع) فرمود: سر بر روي زين اسب نهاده بودم که لحظهاي به خواب رفتم.
سواري را ديدم که ميگفت: اين گروه سير ميکنند، مرگ هم در پي آنان روان است.
فهميدم که در اين سفر به شهادت خواهيم رسيد. پرسيد: پدر جان، مگر ما بر حق نيستيم؟ فرمود: چرا فرزندم، قسم به خدايي که بازگشت همگان به سوي اوست، ما بر حقيم. علي اکبر گفت: پس، ديگر چه باک از مردن در راه حق؟ حسين بن علي(ع) فرمود: خدا جزاي خير به تو بدهد؛ بهترين پاداشي که به فرزندي نسبت به پدرش مي دهند.
(4) پس از چند روز، با محاصره ي فرات از سوي دشمن، ياران امام و خيمه گاه در مضيقه بي آبي قرار گرفتند. هر چه به عاشورا نزديکتر ميشد، فشار کمبود آب بيشتر ميشد و برداشت آب از فرات مشکلتر ميگشت. روز هشتم محرم، امام حسين(ع) علي اکبر را همراه سي سوار براي آوردن آب به شريعه فرات فرستاد تا با شکستن حلقه محاصره،
آب به خيمهها بياورند. گرچه هدف، صرفاً آوردن آب بود، ولي اين هدف جز با درگيري با سپاه خصم و مأموران عمرسعد، ميسر نبود. آن گروه، صفوف دشمن را متفرق ساختند و وارد فرات شدند، مشکها را پر از آب کرده به سوي خيمهها حرکت کردند. در برگشت نيز با سربازان کوفه درگير شدند و با دلاوري و شهامتي که از خود نشان دادند،
توانستند با موفقيت آب را به خيمه گاه برسانند.(5) در شب عاشورا براي ياران امام حسين(ع) به ويژه جوانان بني هاشم، شب عاشورا شبي ارجمند و سرنوشت ساز و لحظه تجلي عشق و ايمان بود. جوانان هاشمي يکديگر را سفارش ميکردند که فردا بايد با استفاده از اين فرصت طلايي،
بزرگترين حماسه فداکاري را در راه عقيده و حمايت از امام بيافرينند. علي اکبر از جمله کساني بود که اصرار داشت در نبرد فردا و در ميدان حق، پيش تاز باشد. وقتي سيد الشهدا (ع) خطاب به آن جمع دليران مؤمن فرمود:
«تاريکي شب شما را فرا گرفته است، بيعتم را از شما برداشتم، از تاريکي شب استفاده کنيد و متفرق شويد و هر کدامتان دست کسي از خاندانم را بگيريد و برويد،
اين قوم در پي من هستند و اگر به من دست يابند با کس ديگر کاري ندارند»؛ اين سخنان عکسالعملهاي خاصي را برانگيخت و جوانان و اصحاب، هر کدام با کلامي ابراز وفاداري و استقامت و آمادگي براي شهادت کردند. اولين سخن را ابوالفضل العباس و علي اکبر بيان کردند و گفتند: چرا چنين کنيم؟ هرگز مباد که پس از تو زنده بمانيم.
سپس جوانان بني هاشم سخناني درمورد ماندن و فداکاري کردن تا مرز شهادت بر زبان آوردند.
(6) ياران و بستگان امام، آن شب تا سحر با شوق شهادت به عبادت و تهجد و آماده سازي خويش براي نبرد فردا مشغول بودند و علي اکبر هم در خدمت پدر و گوش به فرمان بود و براي دميدن خورشيد عاشورا لحظه شماري ميکرد تا از پيشگامان جهاد و شهادت باشد و سخني را که در راه آمدن به کربلا به پدرش گفته بود
(اگر ما بر حقيم، پس باکي از مرگ نداريم) به اثبات برساند.
یا یل ام البنین
ادب حضرت ابوالفضل (ع) :
در ادب آن جناب همين كافي است كه هيچگاه بدون اذن امام حسين (ع) نزد او نمي نشست،
و مانند بنده اي كنار مولاي خود بود. و اوامر و نواهي آن جناب را اطاعت مي نمود،
و هر گاه او را صدا مي زد مي فرمود: يا ابا عبدالله ، يا بن رسول الله ،
يا سيّدي ، و در تمام عمر هيچگاه امام حسين را برادر صدا نزد،
مگر روز عاشورا آنوقت كه بر اثر ضربت عمود آهنين از اسب به زمين مي افتاد. (1) و نقل مي كنند:
جهتش اين بود كه در آن ساعت فاطمه زهرا (ع) را ديد كه به او خطاب فرمودند: وَلَدِي عَبّاس.
یا علی ابن موسی الرضا
شیخ صدوق می گوید :
از احمد بن محمد بن ابی نصر بـِزَنطی نقل شده است که گفت : به امام جواد علیه السلام عرض کردم : ـ گروهی از مخالفین شما می پندارند که چون مامون پدر شما را برای ولایت عهدی خود پسندید و برگزید ، ایشان را « رضا » (یعنی پسندیده و مورد رضایت) نامید .
حضرت جواد علیه السلام فرمودند : به خدا دروغ می گویند ، خلاف می گویند ، بلکه خداوند ـ تبارک و تعالی ـ او را « رضا » نامید ؛ زیرا او برای خداوند ـ عزوجل ـ در آسمانش و برای رسولش و ائمه ی بعد از او ( علیهم السلام ) در زمینش مرضی بود . بـِزَنطی گوید : عرض کردم :
آیا مگر سایر پدرانتان ( علیهم السلام ) برای خدا و رسولش و ائمه راضی نبودند؟ حضرت فرمود : آری بودند . عرض کردم : پس برای چه از این میان فقط پدرتان « رضا » نامیده شده است؟ فرمود : چون همان طور که دوستان و طرفدارانش به ایشان رضایت داده و ایشان را پذیرفتند ، مخالفین نیز ایشان را قبول کرده ، به ایشان رضایت داده بودند ، و این حالت برای پدران و اجداد ایشان اتفاق نیفتاد ؛ و لذا از بین آنان فقط ایشان « رضا » نامیده شده اند .
از سلیمان بن حفص مروزی روایت است که : امام کاظم علیه السلام فرزندش علی را « رضا » می نامید و مثلاً می فرمود : فرزندم رضا را صدا کنید و یا به فرزندم رضا گفتم و یا فرزندم رضا به من گفت و زمانی که با حضرت رضا صحبت می کردند ، ایشان را با لفظ « ابالحسن » خطاب می فرمودند .
و تعدادی از القاب ایشان :
1- علی
2- ابوالحسن
3 مرتضی
4- سراج الله ( چراغ خدا)
5- نور الهدی ( نور هدایت کننده)
6- قره عین المومنین (نور چشم مومنان)
7- مکیده الملحدین ( خط بطلان کشنده بر اشتباهات و خطاهای ملحدان)
8- کافی الخلق ( کافی برای مردم روی زمین)
9- الرضی )راضی و خشنود)
10- الرضا ( راضی به امر پروردگار)
11- رب السریر (آقا و سید تخت پادشاهی)
12- رب التدبیر( خداوند تدبیر)
13- رئاب التدبیر (درست کننده امور و افکار)
14- الفاضل ( شایسته ترین افراد)
15- الصابر ( صبور)
16- الوفی (اداء کننده معصوم)
17- الصدیق (راستگو)
18- الولی ( بزرگتر و مهتر)
19- وافی ( با وفا )
20- زکی ( پاک، شریف و محترم)
21- سلطان الانس و الجن ( سلطان و مهتر انسان و جن)
22- ضامن الامه (پشتیبان مردم)
23- الداعی الی الله ( دعوت کننده به سوی خداوند)
24- زین المومنین (زینت و افتخار مومنان)
25- غریب الغربا (غریب ترین غریبان)
26- معین الضعفا ( یاری دهنده ضعیفان)
27- الراضی الی الله (راضی به امر خدا)
28- الراضی بالقدر و القضا ( راضی به قدر وقضا)
29- شمس الشموس ( خورشید خورشیدها)
30- انیس النفوس ( همدم انسانها)
31- غیظ الملحدین ( خشم گیرنده بر کافران)
32- ثامن الحجج (هشتمین دلیل و امام معصوم)
33- ثامن الائمه (هشتمین امام)
34- ابوبکر( ابوالصلت هروی می گوید: روزی مامون از من سوالی کرد و من هم در رابطه با سوال، پاسخ دادم که ابوبکر چنین و چنان گفت.مامون از من پرسید: کدام ابوبکر؟ابوبکر ما، یا ابوبکر عامه؟ من پاسخ دادم:ابوبکر ما.عیسی گفت: من از ابوالصلت پرسدم که ابوبکر شما کیست؟
او پاسخ داد: علی بن موسی الرضا(ع) )
. 35- علی بن موسی ( علی پسر موسی)
36- ابامحمد (پدر محمد)
37- کفو الملک (پابرجا)
38- عالم آل محمد (دانشمند آل محمد)
39- ابوالحسن ثالث
40- ابوالحسن ثانی
معجزات پیامبر اسلام
معجزات پيامبر اسلام
هر پیامبری با معجزه نبوت و پیامبری خود را اثبات نموده است، خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم نیز از این قاعده مستثنی نبوده است، و در جاهای مختلف برای اثبات نبوت خود و اتمام حجت با مردمان معجزه ای آورده است؛ که بزرگترین و ماندگارترین آنها قرآن کریم است که در طول زمان حجتی بر پیامبری او بوده است! به طور کلی معجزاتی که از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) ظاهر شد در چند مرحله ظاهر شده است:
نخست معجزاتی است که در بدو تولد ایشان رخ داد مانند فرو ریختن ایوان مدائن و تخت کسری و… بخش دوم معجزاتی است که در هنگام کودکی تا زمان نبوت از آن حضرت ثبت شده است: بخش سوم : معجزاتی است که از ابتدای بعثت تا پایان عمر شریف آن حضرت (صلّی الله علیه و آله) رخ داد بخش چهارم : معجزاتی که بعد از وفات آن حضرت تجلی نمود. که تعداد این معجزات را ۴۴۴۰ مورد عنوان کرده اند که به طور کلی در سه نوع معجزه می توان به آن اشاره کرد! معجزات نوع اول مـعـجـزاتـى اسـت كـه مـتـعلّق است به اجرام سماویّه مانند شقّ قمر و ردّ شمس و تظلیل غمام و نزول باران و نازل شدن مائده و طعامها و میوه ها براى آن حضرت از آسمان و غیر ذلك معجزات نوع دوم معجزاتى است كه از آن حضرت در جمادات و نباتات ظاهر شده مانند سلام كردن سـنـگ و درخـت بـر آن حـضـرت و حـركـت كـردن درخـت بـه امـر آن حـضـرت و تـسـبـیـح سـنـگـریـزه در دسـت آن حـضـرت و حـنـیـن جذع و شـمـشـیـر شـدن چـوب بـراى عـُكـّاشـه در بـَدْر و براى عـبـداللّه بـن جـَحـْش در اُحـُد و شـمـشـیـر شـدن بـرگ نـخـل بـراى ابـودُجـانـه بـه مـعـجزه آن حضرت و فرو رفتن دستهاى اسب سـُراقـه بـر زمـیـن در وقـتـى كـه بـه دنـبـال آن حـضـرت رفـت در اوّل هجرت و غیر ذلك معجرات نوع سوم مـعجزات آن حضرت است در زنده كردن مردگان و شفاى بیماران و معجزاتى كه از اعضاى شریفه آن حضرت به ظهور آمده مانند خوب شدن درد چشم امیرالمؤ منین علیه السـّلام بـه بـركـت آب دهـان مـبـارك آن حـضرت كه بر آن مالیده و زنده كردن آهوئى كه گوشت آن را میل فرموده و زنده كردن بزغاله مرد انصارى را كه آن حضرت را میهمان كرده بـود بـه آن و حضرت محمد (ص) تـكـلّم فـاطـمـه بـنت اَسَد ـ رضى اللّه عنهما ـ با آن حضرت در قبر و زنده كـردن آن حـضرت آن جوان انصارى را كه مادر كور پیرى داشت و شفا یافتن زخم سلمة بن الا كوع كه در خیبر یافته بود به بركت آن حضرت و ملتئم و خوب شدن دست بریده معاذ بن عفرا و پاى محمّد بن مسلمة و پاى عبداللّه عتیك و چشم قتاده كه از حدقه بیرون آمده بود به بركت آن حضرت و سیر كردن آن حضرت چندین هزار كس را از چند دانه خرما و سیراب كردن جماعتى را با اسبان و شترانشان از آبى كه از بین انگشتان مباركش جوشید الى غیر ذلك.(1) شق القمر در روایات مختلفى که در تواریخ شیعه و اهل سنت ازابن عباس و انس بن مالک و دیگران نقل شده عموما گفتهاند: این معجزه بنا بدرخواست جمعى از سران قریش و مشرکان مانندابو جهل و ولید بن مغیره و عاص بن وائل و دیگران انجام شد،بدینترتیب که آنها در یکى از شبها که تمامى ماه در آسمان بود بنزدرسول خدا (صلّی الله علیه و آله) آمده و گفتند:اگر در ادعاى نبوت خود راستگو وصادق هستى دستور ده این ماه دو نیم شود!رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) بدانها گفت:اگر من اینکار را بکنم ایمان خواهید آورد؟ گفتند: آرى، و آنحضرت از خداى خود درخواست این معجزه راکرد و ناگهان همگى دیدند که ماه دو نیم شد بطورى که کوه حرا را در میان آن دیدند و سپس ماه به هم آمد و دو نیمه آن به همچسبید و همانند اول گردید،و رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) دوبار فرمود: “اشهدوا،اشهدوا"یعنى گواه باشید و بنگرید! مشرکین که این منظره را دیدند بجاى آنکه به آنحضرتایمان آورند گفتند!"سحرنا محمد"محمد ما را جادو کرد،و یاآنکه گفتند:"سحر القمر،سحر القمر"ماه را جادو کرد! برخى از آنها گفتند:اگر شما را جادو کرده مردم شهرهاىدیگر را که جادو نکرده!از آنها بپرسید،و چون از مسافرانو مردم شهرهاى دیگر پرسیدند آنها نیز مشاهدات خود را در دو نیمشدن ماه بیان داشتند (3) .
و در پارهاى از روایات آمده که این ماجرا دو بار اتفاق افتادولى برخى از شارحین حدیث گفتهاند:منظور از دو بار همان دوقسمتشدن ماه است نه اینکه این جریان دو بار اتفاق افتادهباشد. (4) و البته مجموع روایاتى که درباره این معجزه وارد شده حدود بیست روایت میشود که در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنتمانند بحار الانوار و سیرة النبویة ابن کثیر و در المنثور سیوطى ودیگران نقل شده. شق القمر در نگاه ناسا سازمان فضانوردی ” ناسا ” به دو نیم شدن کره ی ماه و سپس پیوند خوردن این دو نیمه به یکدیگر پی برد. پایگاه اینترنتی روزنامه ی عربی ” الوطن ” چاپ آمریکا به نقل از یک محقق اردنی علوم فلکی در این زمینه نوشت: سفینه ی فضایی آمریکایی ” کلمنتاین ” که سالها در مدار کره ی ماه کار تحقیقاتی انجام می دهد به این نتیجه رسیده است که کره ی ماه صدها سال پیش به دو نیمه ی متساوی تقسیم شده و دوباره به یکدیگر متصل شدند. این محقق اردنی با ارسال گزارشی به ناسا آنان را نسبت به این موضوع مطلع ساخت که مسلمانان، این پدیده را متعلق به 1400 سال پیش می دانند و مرتبط به معجزه ای از پیامبر اکرم (ص) به نام ” شق القمر” است. ناسا هیچ تفسیری برای کشف خود نیافته است. زیرا این اتفاق نادر تا کنون برای هیچ جرم آسمانی به وقوع نپیوسته است.(3) 1- منتهی الامال- مرحوم حاج شیخ عباس قمی 2- درسهایى از تاریخ تحلیلى اسلام جلد 3 صفحه 247 تالیف : رسولى محلاتى 3- روزنامه جمهوری اسلامی شماره 7608 تاریخ 23 مهر 1384 ص 5 مرتضی رستمی
توهین به پیامبر اسلام
توهین به پیامبر اسلام
در حالی که پخش فیلمی موهن موجب خشم مسلمانان، به ویژه در لیبی و مصر و حمله به سفارت آمریکا در این کشورها شده، محتوای این فیلم چیست؟ فیلم از سوی تری جونز، کشیش ضد اسلام اهل فلوریدای آمریکا منتشر شده که اعلام کرده انتشار این فیلم به مناسبت سالگرد حملات یازده سپتامبر صورت گرفته است. در این فیلم دوساعته، شخصیت ارزشمند پیامبر اکرم (ص) به طنز گرفته شده و این چهره پاک، فردی ترسیم شده است که گناهان بسیاری مرتکب میشود. «سَم باسیل»، نویسنده و کارگردان این فیلم، که «معصوميت مسلمانان» نام دارد یک یهودی آمریکایی اهل کالیفرنیا و شاغل در بخش مستغلات است، اما پخش و توزیع فیلم را تری جونز برعهده دارد. سم باسیل که هماینک در مخفیگاه به سر میبرد به «وال استریت جورنال» گفته است که «بیش از ۱۰۰ یهودی با اعطای ۵ میلیون دلار» در تأمین مالی این فیلم کمک کردهاند و این فیلم با شرکت ۶۰ هنرپیشه و ۴۵ نفر پشت صحنه در سه ماه ساخته شده است. به گفته «سم باسیل»، این فیلم تاکنون تنها یک بار اکران شده که اوایل سال جاری در سالنی تقریباً خالی در هالیوود بوده است. تری جونز، کشیش کلیسای گِینزویل فلوریدا، که شبکه خبری سیانان در وبسایت خود او را کشیشی «جویای نام» توصیف میکند پیشتر در اردیبهشتماه امسال قرآن را آتش زده بود. تری جونز روز ۲۰ مارس ۲۰۱۱ نیز یک نسخه از قرآن را در کلیسای خود به آتش کشید که این اقدام تظاهرات گستردهای را در افغانستان به دنبال داشت که طی آن دهها تن کشته و زخمی شدند. این فیلم موهن که با دو نام «معصوميت مسلمانان» و «زندگی محمد[ص] رسول اسلام» معرفی شده یک فیلم یک فیلم آماتوری به کارگردانی «سم باسیل» است و حاوی صحنهها و توهینهایی به پیامبر اکرم(ص) است که زبان از بیان آنها شرم میکند. این فیلم پیش از این تنها یک بار در سالنی در هالیوود به شکل خصوصی نمایش داده شد و قرار بود در سالگرد حادثه 11 سپتامبر در کلیسای تری جونز (کشیش سفیه) به نمایش درآید؛ اما این نمایش لغو شد. این کشیش طبق اعلام قبلی، حرکت موهن و سخيف دیگری به نام «محاکمه مردمی محمد[ص]» برگزار کرد و به زعم خود آن حضرت را محاکمه نمود. قرار بود این فیلم در کنار این محاکمه نمایش داده شود. اما علیرغم لغو پخش رسمی فیلم موهن، بخشهایی از این فیلم در فضای مجازی منتشر گردید و چون این کار از سوی قبطیان مهاجر مصری انجام شد، نخستین واکنشها از مصر علیه این اقدام برخاست و سپس به لیبی، یمن و دیگر کشورها کشیده شد. شخصیتهای مسلمان، مسیحی، قبطی و نیز کاخ سفید ساخت این فیلم را محکوم کردند؛ اما مسلمانان خشمگین در مصر و لیبی، با حمله به نمایندگی های سیاسی آمریکا در “قاهره” و “بنغازی"، سفیر آمریکا در لیبی را کشتند. دولت آمریکا که اینک با خشم مسلمانان بیدارشده مواجه شده است تلاش میکند خود را از این اقدام موهن بری کند؛ اما آیا میتوان باور کرد که ساخت فیلمی با سرمایه هنگفت 5 میلیون دلاری و نیز اقدامات مستمر کشیش دیوانه بدون اطلاع و رضایت مقامات کاخ سفید انجام شده باشد؟ زمان این فیلم 2 ساعت است اما بخش هایی چند دقیقه ای از آن (به زبان انگلیسی و نیز با دوبله به زبان مصری محلی) بر روی شبکه “یوتیوب” منتشر شده است. مشخصات فیلم نام فیلم: «معصوميت مسلمانان» (زندگی محمد رسول اسلام) سناریست، تهیه کننده و کارگردان: سم باسیل (به انگلیسی: (Sam Bacile محصول: 2011 ـ ایالات متحده آمریکا زمان: 120 دقیقه حامیان مادی: صهیونیستها. حامیان معنوی: «عصمت زقلمه» رییس دولت خودخوانده قبطی (هیئت عالی حکومت قبطیان مهاجر در آمریکا) ـ «موریس صادق» وکیل قبطی دادگستری ـ «تری جونز» کشیش قرآنسوز آمریکایی. داستان فیلم این فیلم با صحنههایی از حملات گروههای تندرو به یک داروخانه مربوط به پزشکی قبطی در مصر آغاز میشود. در این صحنه چند مسلمان با محاسن بلند با چوب و چماق به داروخانه این پزشک حمله میکنند و با حمله ناجوانمردانه به همسر وی، مغازه اش را ویران می کنند؛ اما پلیس مصر تنها نظاره گر این حادثه است. فیلم پس از این بخش، به حیات پیامبر اعظم(ص) در صدر اسلام منتقل میشود و با پخش صحنه های مبتذل (که از بیان آنها معذوریم)، علاوه بر توهین به پیامبر اکرم(ص)، دین اسلام را به عنوان “سرطان” و مسلمانان را افرادی خشن، عقب مانده و طرفدار خونریزی نشان می دهد. گذشته از صحنه های سخیفی که ارزش بیان ندارد، یکی از شیطنتهای فیلم آن است که مسلمانان را افرادی شکنجه گر معرفی کرده و در صحنه ای از فیلم یک زن سالخورده به نحو عجیبی شکنجه میشود؛ در حالی که در تاریخ اسلام چنین چیزی مشاهده نمی شود. در واقع، در این فیلم بسیاری از جنایتهایی که نظامیان آمریکایی، اسرائیلی و غربی در سالهای اخیر در حق مردم فلسطین، عراق و افغانستان انجام داده و در “گوانتانامو” و “ابوغریب” مرتکب شده اند را بیشرمانه به اسلام و مسلمانان نسبت میدهد. در این فیلم نقش پیامبر(ص) را یک بازیگر آمریکایی با رفتاری کمدی و توهینآمیز بازی میکند و در آن تلاش شده است تا نزول وحی بر پیامبر(ص) را دروغ معرفی کند. روزنامه وال استریت ژورنال در توصیف این فیلم نوشت: فیلم “برائت از مسلمانان” یک فیلم سیاسی و نه مذهبی است و در آن از اسلام به عنوان سرطان یاد شده است. آشنایی با کارگردان سم باسیل یک شهروند اسرائیلی ـ آمریکایی ایالات متحده است. وی یک مشاور املاک و مدیر شرکتهای ساخمانی است که در کالیفرنیای جنوبی زندگی میکند. علیرغم عدم انتشار هیچ تصویری از وی، او یک شخص حقیقی است و سنی بین 52 تا 56 سال دارد. (یعنی سام باسیل، یک نام مستعار نیست). باسیل از روز سه شنبه (۱۱ سپتامبر 2012 ـ ۲۱ شهریور 1391) که با روزنامه صهیونیستی “هاآرتص” و روزنامه آمریکایی “وال ستریت ژورنال” مصاحبه کرد ناپدید شد و از مکان اختفای وی اطلاعی در دست نیست. وی به روزنامه ” وال استریت ژورنال” گفت: “برای این فیلم 5 میلیون دلار از یکصد صهیونیست اعانه جمع آوری شده است. این فیلم با استفاده از 59 بازیگر و تیمی 45 نفره در پشت صحنه، به مدت سه ماه در اواسط سال گذشته میلادی در کالیفرنیا تولید شد". با وجود این هزینه هنگفت، کیفیت فیلم بسیار پایین و دکورها و صحنه ها بسیار آماتوری و پیش پا افتاده است. اما پس از ابراز انزجار مسلمانان جهان رسانه های غربی سعی می کنند هویت واقعی سازنده فیلم را مخفی کنند. دویچه وله در گزارشی ادعا کرد: یک فعال مسیحیمذهب که به گفتهی خود در جریان تهیه فیلم همکاری داشته، اما میگوید که “بسیل” نام مستعار است و فرد مورد نظر نه یهودیمذهب است و نه اسرائیلی. به گفتهی استیو کلین، گروهی از شهروندان ایالات متحده که در خاورمیانه متولد شدهاند، فیلم را تهیه کردهاند. دویچه وله مدعی شد: بنا بر اعلام منابع اسرائیلی نیز شخصی با نام “بسیل” در فهرست شهروندان این کشور ثبت نشده است. استیو کلین از هویت واقعی کارگردان اظهار بیاطلاعی کرده است. آشنایی با حامیان فیلم گروه موسوم به «قبطیان مهاجر»: دکتر عصمت زقلمة از شخصیتهای قبطی مهاجر و ساکن در آمریکا، در سال گذشته میلادی با ادعای اینکه مسیحیان قبطی مصر در معرض ظلم و قتل هستند “حکومت قبطی در تبعید” را تشکیل داد و خود را رییس آن اعلام کرد. دیگر مقامات این دولت خودخوانده «مستشار موریس صادق» مدیر اجرایی، «مهندس نبیل بسادة» دبیرکل و «مهندس إیلیا باسیلی» هماهنگ کننده بین المللی آن هستند. اما رهبران قبطی مقیم مصر، با رد تشکیل این دولت، اعلام کردند که زقلمة و موریس را نماینده خود نمی دانند. «تری جونز»: کشیش یک کلیسای کوچکی در ایالت فلوریدا است. وی جایگاهی در بین مسیحیان آمریکا ندارد و در کلیسای محلی او تنها حدود 20 و حداکثر ۵۰ نفر حاضر میشوند. وی از 11 سپتامبر سال 2001 تاکنون به همراه همسرش در کلیسایی کوچک در شهر “گینسویل” حمله علیه جهان اسلام را آغاز کردند. جونز در نهمین سالگرد حملات یازده سپتامبر خواستار برگزاری مراسم قرآن سوزی شد و سرانجام پس از غائله های رسانه ای فراوان و کسب شهرت منفی جهانی، در روز ۲۰ مارس ۲۰۱۱ این کار موهن را انجام داد. عواقب این کار ابلهانه وی گریبانگیر آمریکائیان مقیم کشورهای اسلامی و کارکنان سازمان ملل شد و فقط در “مزار شریف” افغانستان دست کم ۱۲ نفر از نیروهای سازمان ملل کشته شدند. تری جونز از سوی رهبران دینی مسیحیت نیز مردود است و علاوه بر محکومیت رسمی وی از سوی “واتیکان"، روحانیون مختلف مسیحی نیز کار وی را نفی کرده اند. رهبران دینی شهر دیربورن نیز با موضعگیری در برابر این تصمیم ضددینی تری جونز اعلام کرده بودند که مقابل مرکز اسلامی دیربورن گرد هم خواهند آمد تا اعلام کنند مخالف اهانت به احساسات اقلیتهای مسلمان هستند. وی پس از آنکه با سوءاستفاده از غائله سوزاندن قرآن در دو سال گذشته، از یک کشیش روستایی به یک چهره جهانی تبدیل شد پارسال نیز تبلیغات شدیدی را آغاز و سرانجام نسخه ای از قرآن را به آتش کشید. او امسال نیز نمایش مضحک “محاکمه مردمی پیامبر(ص)” را به راه انداخت. سوء استفاده کارگردان از عوامل فیلم؟ در همین حال یک بازیگر زن که در این فیلم ایفای نقش کرده است ادعا کرد که عوامل فیلم از آنچه سازنده آن دنبال میکرده است، مطلع نبودهاند. وی میگوید که به وی گفته نشده بود که این فیلم در نهایت به کجا خواهد انجامید؛ بلکه در زمان فیلمبرداری، فیلم مزبور «جنگجویان صحرا» نام داشته و زمان آن نیز مربوط به هزاران سال پیش از ولادت پیامبر اسلام(ص) بوده است. این بازیگر که «سیندی لی گارسیا» نام دارد، تصریح کرد: «قرار نبود این فیلم هیچ کاری به مذهب داشته باشد، بلکه قرار بود نشان دهد که در گذشته شرایط در مصر چگونه بوده است؟ در این فیلم در رابطه با [حضرت] محمد(ص) و یا مسلمانان چیزی نبود.» یکی دیگر از اعضای گروه سازنده فیلم موهن هم که به دلایل امنیتی خواست تا نامی از وی برده نشود، روز چهارشنبه در پیامی به شبکه خبری سیانان ابراز داشت: «تمام عوامل فیلم بشدت ناراحت هستند و احساس میکنند تهیهکننده فیلم از آنها سوءاستفاده کرده است. ما از این فیلم حمایت نمیکنیم و درباره مقصود و منظور آن دچار گمراهی شدیم. ما از بازنویسیهای کامل فیلمنامه و دروغهایی که به عوامل فیلم گفته شد، شوکه شدهایم.» همچنین بیانیهای از سوی عوامل فیلم منتشر و در آن اعلام شده است که نام پیامبر اسلام(ص) و هرچه که مربوط به اسلام است، پس از پایان مراحل فیلمبرداری به فیلم مزبور اضافه شده است. همچنین دیالوگهای اهانتامیز فیلم مزبور در زمان فیلمبرداری ضبط نشدهاند بلکه آن نیز بعداً بهوسیله دوبله تغییر داده شده و جایگزین دیالوگهای اصلی شدهاند. این بیانیه تأکید کرده است که سم باسیل کارگردان فیلم از عوامل سازنده آن سوءاستفاده کرده است.
نگاهي گذرا بر زندگينامه حضرت معصومه (س)
حضرت فاطمه معصومه (س) در روز اول ذيقعده سال 173 هجري، در شهر مدينه چشم به جهان گشود. اين بانوي بزرگوار، از همان آغاز، در محيطي پرورش يافت که پدر و مادر و فرزندان، همه به فضايل اخلاقي آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسايي و تقوا، راستگويي و بردباري، استقامت در برابر ناملايمات، بخشندگي و پاکدامني و نيز ياد خدا، از صفات برجسته اين خاندان پاک سيرت و نيکو سرشت به شمار مي رفت. پدران اين خاندان، همه برگزيدگان و پيشوايان هدايت، گوهرهاي تابناک امامت و سکان داران کشتي انسانيت بودند.
شيطان از فضايل على عليه السلام سخن مى گويد
از سلمان فارسى نقل شده كه گفت :
روزى گذر شيطان به جمعيتى افتاد كه از على عليه السلام بدگويى مى كردند! در مقابل آنها ايستاد. جمعيت گفتند: كى هستى كه مقابل ما ايستادى ؟ جواب داد: ((ابومره )) هستم (لقب شيطان است ) گفتند: آيا سخنان ما را شنيدى ؟ گفت : اى بر شما! آيا على بن ابى طالب عليه السلام را كه مولاى شما است ، ناسزا مى گوييد؟ آنها گفتند: از كجا دانستيد كه ايشان مولاى ما است ؟ گفت : از قول پيامبر خود شما كه ((در غدير)) فرمود: ((هر كس من مولاى او هستم ، على مولاى او است . خدايا! دوست بدار كسى كه على را دوست بدارد و دشمن بدار كسى كه على را دشمن بدارد.))(549) آنها گفتند: آيا تو درباره او چنين مى گويى ؟ شيطان گفت : اى جمعيت ! كلام مرا بشنويد. من در ميان طايفه جن دوازده هزار سال خدا را عبادت كردم . وقتى خداوند جنيان را هلاك كرد. من از تنهايى به خدا شكايت كردم . مرا به سوى آسمان دنيا بالا بردند. من در ميان ملائكه دوازده هزار سال ديگر خدا را عبادت كردم ؛ در حالى كه خدا را تسبيح و تقديس مى نمودم . ناگهان نورى كه همه جا را روشن كرده بود بر ما تابيد. در اثر اين نور همه ملائكه به سجده افتادند و گفتند: پاك و منزه است خدا. اين ، يا نور ملك مقرب است يا نور نبى مرسل . ناگهان ندايى از جانب خداوند آمد كه : اين نور نه از ملك مقرب است نه از پيامبر مرسل ؛ بلكه اين نور پاك از على ابن ابى طالب عليه السلام است .(550) درباره علاقه شيطان به حضرت على عليه السلام رواياتى وارد شده : روزى آن حضرت به شيطان گفت : اى ابو الحارث ! آيا براى قيامت خود چيزى ذخيره كرده اى ؟ گفت : يا على محبت و دوستى تو را.(551) بلى شيطان هم ، حضرت على عليه السلام را مى شناسد و پى به مقام و مرتبه او برده است . در قيامت هم چشم اميد به شفاعت او دارد……...