عملیات دوران دفاع مقدس در غرب 1
عملیات آفندی چغالوند – 26 اسفند 1359
میزان تمرکز نیروها و استعداد و نوع یگانهای به کار گرفته شده و شیوه کاربرد نیروها توسط عراق در ابتدای جنگ از دالامپرداغ در مرز ترکیه و تا دهانه اروند در خلیج فارس موید این نکته بود که دشمن در نظر داشت استان خوزستان را کاملاً اشغال نموده و سریعاً با ایجاد حکومت دست نشانده نسبت به جداسازی این استان اقدام نماید در حالیکه در استان های ایلام و کرمانشاه اشغال زمین های پدافندی مناسب و در استان کردستان و آذربایجان غربی تصرف ارتفاعات مرزی جهت سهولت پشتیبانی از گروهک های ضد انقلاب را درنظر داشته است. مقابله با این اهداف نیز به فراخور وضعیت پیش آمده صورت پذیرفت و در این راستا در جبهه های غرب عمدتاً بعد از سد پیشروی عراق ، عملیات آفندی محدود جهت تصرف ارتفاعات و عوارض حساس در نزدیکی خطوط تماس اجرا گردید. ارتفاعات چغالوند با قله 1118متری بلندترین قله رشته ارتاع چرمیان در محورغرب گیلانغرب به قصرشیرین را تشکیل می دهد. و بهترین موقعیت را برای دیده بانی و کنترل دشت گیلانغرب و محور گیلانغرب ، کوه سفید و تنگ حاجیان فراهم می کند. برای تصرف این ارتفاعات قرارگاه لشکر81زرهی کرمانشاه با یگانهایی از سپاه پاسداران در منطقه عملیات آفندی خود را در صبحگاه 26اسفند1359 آغاز نمود و رزمندگان اسلام بعد از 48ساعت با تصرف تمامی اهداف پیش بینی شده دشمن را از منطقه بیرون راندند.
نتیجه:
- 2ساعت بعد از شروع عملیات ارتفاعات چغالوند آزاد گردید و تا قبل از ظهر، عملیات پاکسازی محورها انجام گرفت و هدف تثبیت شد.
- کشته و زخمی نمودن بیش از 200نفر و اسارت 70نفر از تلفات انسانی عراق بود.
- 4دستگاه تانک، یکدستگاه خودرو، یکدستگاه جرثقیل و یک عراده توپ همراه مقدار قابل توجهی تجهیزات و سلاح سبک از موارد ضایعات عراق بود.
برگشت از قم
کوپه ویژه خواهران و یک زن و شوهر مسن که بلیط حاج آقای محترم قاچاقی بود و به جای نام ایشان نام یک خانم درج شده بود !!!!
دخترخانم دیگری که در کوپه بودند با اشاره من به تخت بالا منتقل شدند و پرسیدند : حتما شاهرود دانشجویی ؟!!!
گفتم : نه خواهرم همایش بودم ! گفت : فضای مجازی ؟!!! و اینجا بود که فهمیدم ایشان هم استانی ، دامغانی و دوره تربیت مربی بودند و کلی خاطره مشترک داشتیم تا پاسی از شب آنقدر حرف زدیم و خندیدیم تا درس عبرتی شود برای آنانکه با بلیط قاچاق به کوپه خواهران وارد نشوند !!!
در ضمن دو.ست همقطاری من گفتن قرار بود به ما چادر بدهند که دیدیم چادر به سوهان تبدیل شد !!! من گفتم فکر کنم چادرهای شما اومده بود اونور تقسیم شد !
به امید دیدار دوستان
اولین روز همایش
صبح شده بود خانم کمشی کمر و وخانم وقایعی هنوز نرسیده بودند ، دو تا خواهر خرم آبادی ، فعال کوثر نت ، مهربون و باصفا دیدم ، قصد زیارت جمکران داشتند ، منم باهاشون رفتم ، جاتون خالی خیلی خوش گذشت و پربار بود .
وقت برگشت تو اردوگاه دنبال خانم سرکارخانم جمالی ، پشتیبان مهربون و همیشه در صحنه گشتم ، مشتاق زیارتشون بودم ، دوستان گفتن ظاهراً ایشون دوره تربیت مربی ولایت هستند و سعادت دیدارشون امروز قسمتمون نمیشه ، دوست داشتم می دیدمشون ، پشتیبان دلسوزی که همیشه و در لحظه پاسخگو بودند ، اما متاسفانه اونروز قسمت نشد .
برای صرف صبحانه به همراه دو دوست همدانی عزیزم به سلف رفتیم و حین آن در مرود طرز تفکر و راه های تاثیر گذار بودن در جذب طلاب و خط مشی دادن صحبت کردیم .
سرپرستان عزیز اعلام نمودند زاس ساعت هفت و ربع جلوی در منتظر باشیم ، من فکر می کردم مکان کلاس ها همان اردوگاه است با خانم کمشی تماس گرفتم و مکان جدید که مرکز مدیرتی بود را اعلام نمودم .
بعد سوار شدن همچنان عاشق مدافع حرم مشتاق آشناییت دادن و گرفتن بود !!!
بعد از اعلام حضور در ورودی مرکز مدیریت به داخل سالن هدایت شدیم ، به به عجب ورودی زیبایی بود ريال یک حوض خوشگل با فواره وسط آن ، سپس راهرو و تزئیات بسیار زیبای دفاع مقدسی .
خانمی مهربان که در خوابگاه هم حواسشان به هم بود و اطلاع رسانی به موقع داشتند آنجا نیز حضور داشتند و خودشان را همسر شهید والا مقام اسماعیل شهبازی معرفی نمودند .
دریافت پوشه و دفترچه ، ورود به سالن همایش …
ورود به اردوگاه زیبای نرجس خاتون
قرار بود پرونده سفر با تنها خاطره غروب غم انگیز بازگشت دوستان، بسته شود ؛
اما با درج خبر فراخوان، خاطره خود را playback می نمایم :
سه را پیش رو داشتم ؛ حرکت از شاهرود هر ساعت از شبانه روز دوشنبه با اتوبوس به مقصد تهران ، ترمینال جنوب و سپس اتوبوس های قم ، راه دوم قطار بامداد دوشنبه 2:45 دقیقه مستقیم به مقصد قم و باز هم قطار 22:45 دوشنبه شب مستقیم به مقصد قم .
از آنجاییکه آشنایی با محیط و اسکان به موقع و حضور با آمادگی کامل ، از اولویت های من بود و همچنین از حضور در ترمینال جنوب تهران و تغییر ماشین متنفر بودم ، دومین راه را انتخاب نمودم تا کمی زودتر ، با آرامش خاطر ، در محل حضور داشته باشم .
دوشنبه صبح ساعت یازده به اردوگاه رسیدم ، درب ورودی باز بود ، بنری با این متن ، مقدم مهمانان و مدعوین را گرامی می داریم ، سمت راست راهرو ورودی نصب شده بود . افرادی در سالن همایش بودند ، به سمت تابلو پذیرش رفتم ، خودم را معرفی نمودم و علت حضورم را توضیح دادم و به آقای میرزایی یا میررضایی ارجاع داده شدم ، ایشان حضور نداشتند ، شخص دیگری که در سفر قبل ایشان را در سلف زیارت نموده بودم مرا به سمت ساختمان شماره پنج هدایت فرمودند ، بسیار خوشحال شدم ، چرا که آنجا دقیقاً همان محل استقرار ما در اردوی قبلی مدرسه بود ، البته ایشان فرمودند که پذیرش بچه های فناوری شب است و من کمی زود رسیدم .
کاربر مدرسه ما سرکار خانم صادقی برای دوره تربیت مربی فضای مجازی ، از شنبه در قم حضور داشتند ، بعد از سر و سامان دادن وسایلم ، طی تماسی به ایشان در مجتمع ولایت ملحق شدم ، جای همه دوستان خالی بود ، زودتر رسیدن من باعث بهره مندی از مواهب آنجا نیز شد .
به سمت مزار شهید گمنام :
نهار را در معیت خانم صادقی و دوستان جدیدم در مجتمع ولایت صرف نمودیم ، بعد نهار کلاس برقرار بود ، اندکی در کلاس حضور داشتم که همان لحظات کوتاه ، مدرس کلاس که در مورد امنیت در فضای مجازی صحبت می فرمودند ، به سراغ کوثر بلاگ رفته و تصادفی وبلاگ ما را برای نمونه نشان دادند !!
بعد کلاس تقریبا لحطات پایانی روز و نزدیک غروب بود ، مزار شهیدی گمنام در محوطه مجتمع ولایت بود ، که ما را از زیارت بی نصیب نگذاشت ، پس از زیارت با بن کتاب هدیه یکی از دوستان جدیدم به نمایشگاه کتاب مجتمع رفتیم و خریدی مختصر داشتیم .
مزار شهید گمنام مجتمع ولایت :
به اصرار دوستان جدیدم شام نیز در مجتمع ولایت سپری شد و پس از شام به نرجس خاتون برگشتم ، تقریباً نیمی از خانم ها تشریف آورده بودند ، ظاهراً بیشترین تعداد فعالان کوثر نتی بودند که من کمتر سعادت آشنایی با نام آنها را داشتم !
فقط یکی از خانم ها من را سریع شناختند، از بابت اینکه مطلبی در وبلاگشان نقد نموده بودم .
خانم کمشی کمر معاونت فرهنگی استان و سرکار خانم وقایعی (مفرد مذکر غایب) در راه بودند و صبح به ما ملحق می شدند .
شب قشنگی بود از اینکه دوستان جدیدی در مجتمع ولایت پیدا کرده بودم و تنها در نرجس خاتون منتطر نماندم خوشحال بودم .
خیابان ظهور ، به سمت اردوگاه نرجس خاتون :
اردوگاه ولایت زیبا و بزرگ بود اما نرجس خاتون در نظر من چیز دیگری ست ، با آن آلاچیق های رویایی و چشم انداز زیبایش ، کتری های داغ چای و فضایی دلنشین برای صرف آن و از همه مهمتر فاصله کم آن تا مسجد جمکران .
صحنه ای جالب در همایش فعالان فضای مجازی
سلام
چه کسانی این زوج رو دیدن ؟!!!
تیم کوثر بلاگ و کوثر نت متشکریم
انفاق مال عبادات ظاهری و جنگ با دشمنان خدا همه جهاد اصغر است ، وقتی با دل کار میکنی و از آبرویت خرج میکنی و اخلاق خوب اعمال میکنی ، جهاد اکبر است .
استاد حاج آقا دولابی
برای لحظه لحظه بودنتان سپاسگزارم
برای لبخندی که بخشیدید ، برای دستی که گرفتید ، برای امیدی که در قلبمان روشن نمودید ، برای راهی که فرا رویمان قرار دادید .
برای صبرتان ، برای مهربانیتان و برای لحظه لحظه بودنتان سپاسگزارم .
برای داشتن فردایی روشن به امروزی پر تلاش نیازمندیم ، برای بخشیدن این انگیزه صمیمانه سپاس .
انشاالله قدر دان توجهاتتان باشیم .
پ . ن : حجت الاسلام و المسلمین جمشیدی ، جناب آقای دکتر طائی زاده ، جناب آقای جلیلی ، جناب آقای کیانی ، سرکار خانم کشتکاران ، سرکار خانم جمالی و سایر بزرگواران خدوم ، خالص و پرشور .
با آرزوی بهترین ها برای شما
اولین همایش فعالان فضای مجازی
من لم یشکر المخلوق ، لم یشکر الخالق
امروز هفتم مهرماه ۱۳۹۵ اختتامیه اولین همایش فعالان فضای مجازی ، بانشست پرسش و پاسخ به پایان رسید .
همه چیز فوق العاده و عالی با نهایت دقت و ظرافت برنامه ریزی و برگزار شد .
جا دارد از تمامی بزرگواران و سروران که در این راه زحمت بسیار کشیده اند ، تشکر ویژه بشود .
با برگزاری این همایش ضمن اینکه با افرادی که تا کنون فقط نامی از آنها در صفحاتشان می دیدم ، آشنا شدیم ، به این نکته بسیار ارزشمند پی بردیم که ما یک خانواده بزرگ و ارزشی داریم ، که از امروز به بعد باید اول با یاری خداوند متعال و سپس بهره مندی از راهنمایی های اساتید ، دست خواهری به یکدیگر دهیم تا بتوانیم فعالیتهای خود را هدفمند و سازنده تر نماییم .
اینکه چه کسی چه مقام و رتبه ای دارد و در عرصه کوثر نت فعالیت دارد یا کوثر بلاگ اولویت نیست ، اولویت همدلی و همراهی در این مسیر خطیر است .
وظیفه خود دانستم از تک تک عزیزان صمیمانه تشکر نمایم . جناب آقایان طائی زاده ، جلیلی، کیانی ، سرکار خانم کشتکاران و سایر بزرگواران .
اجرکم عندالله