اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد ...
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اَلجَليسُ الصّالِحُ خَيرٌ مِنَ الوَحدَةِ، و َالوَحدَةُ خَيرٌ مِن جَليسِ السّوءِ؛
هم نشين خوب، از تنهايى بهتر است و تنهايى از هم نشين بد بهتر است.
امالى(طوسى) ص535
گذر زمان حس شدنیست
مگر زمانی که اوقاتتان کنار افرادی سپری شود که بوی آسمان می دهند …
قسمت شد ، شب رفتیم زیارت شهدا …
فال شهدا گرفتیم و عجیب جالب و مرتبط بود
پ.ن : خدا قسمت تون نکنه تو سربالایی های زندگی ماشینتون خاموش شه !!!! خیلی سخته ! ترمز دست و نیم کلاج هم جواب نمیده !!!
پناه بردن
دلتنگ که مى شوى ،
بهترین مأوا
مقبره شهداى گمنام است
گمنامى شان
غمهایت را محو مى کند
حرم امام رضا علیه السلام همین الان
زین پس به جای واژه عطشان بگو حسین
در لحظه های بارش باران بگو حسین
هر جا دلت گرفت، کمی محتشم بخوان
هی در میان گریه ، بگو ، جان ، بگو حسین
هم اکنون باران شبانه در حرم مطهر رضوی ( شب چهارشنبه و یاد امام رضا علیه السلام )
قانون اصلی رابطه ها
ﻫﻤﻪ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻫﺎ ﯾﮏ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺍصلی ﺩﺍﺭﻧﺪ
ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﺑﺎﻋﺚ ﻧﺸﻮﯾﺪ
کسی ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺘﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﮐﻨﺪ
ﺑﺨﺼﻮﺹ ﻭقتی ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻫﺴﺘﯿﺪ!
موریس مترلینگ
بهترین آدمهای زندگی …
همان هایی هستند که وقتی کنارشان
می نشینی
چایی ات سرد می شود
و دلت گرم!
یک روز بارونی و یک حس خوب تقدیم شما
امروز صبح وقتی از خونه اومدم بیرون هوا ابری بود
سر کوچه رسیدم بارون نم نم شروع شد
تا خود مدرسه می بارید
روزهای بارونی رو دوست دارم ، خیلی دوست دارم
پاییز امسال زود تموم شد ، ولی امروز حال و هوای پاییز داشت
دور و بر مدرسه گل فروشی زیاده ، این روز بارونی من رو برای خرید گل قلقلک می داد
اونم از این گلها :
تقدیم شما به همراه این شعر زیبا :
وای ؛ باران باران
شیشه ی پنجره را بَاران شست.
از دل من اما ،
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربی رنگ ،
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.
می پرد مرغ نگاهم تا دور
وای باران باران
پرمرغان نگاهم را شست.
«حمید مصدق»
غصه نخور تو خدایی داری
هیچ لیوانی در زندگی خالی نیست
حتی نیمه پر هم نیستند ؛
وقتی چشمها جور دیگر می بینند
وقتی دوست همه جا حضور دارد
وقتی لطفش همه جا را پر کرده
آری … چشمها را باید شست …
بیایید لیوانها را به کناری بگذاریم ،
وقتی دریای رحمتش را کرانه نیست …
الحمد لله رب العالمین …
شبتون مهتابی
لقمه های خاطره انگیز !
امشب شام فلافل داشتیم ، از نوع خونه گیش !
طعمی خاطره انگیز
سه تا فلافل خوردنش چهل و پنج دقیقه طول کشید ، به قطعات خیلی کوچیک تقسیمشون کردم و سعی می کردم بدون نون بخورم تا مزشو بیشتر حس کنم !
با این طعم خاطره دارم ، خاطره ای که مزش هیچ وقت یادم نمی ره ….
هیچ وقت اینقدر فلافل رو دوست نداشتم که الان دارم …..
پ.ن: تازه دارم بیشتر و بیشتر می فهمم استاد سعدی چی می گفتن ؛ همه لذت زیارات و سفرهای معنوی یک طرف و پیاده اربعین حرم ارباب یک طرف !!!
زمستان به قولش جامه عمل پوشاند
اولین بامداد فصل زمستان ، اول دی ماه ، آسمان به وعده اش و زمستان به قولش عمل نمود ….
اولین برف زمستانی در حال بارش است ….
با اینکه شب است ، آسمان روشن است
شاید مصداق این شعر باشد که ؛
پاسی از شب رفته بود و برف می بارید،
چون پرافشان پری های هزار افسانه از یادها رفته.
باد چونان آمری مأمور و ناپیدا،
بس پریشان حكم ها می راند مجنون وار،
بر سپاهی خسته و غمگین و آشفته.
برف می بارید و ما خاموش،
فارغ از تشویش،
نرم نرمك راه می رفتیم.
كوچه باغ ساكتی در پیش.
هر به گامی چند، گوئی در مسیر ما چراغی بود،
زاد سروی را به پیشانی.
با فروغی غالباً افسرده و كم رنگ،
گمشده در ظلمت این برف كجبار زمستانی.
برف می بارید و ما آرام،
گاه تنها، گاه با هم، راه می رفتیم.
چه شكایت های غمگینی كه می كردیم،
یا حكایت های شیرینی كه می گفتیم.
هیچكس از ما نمی دانست
كز كدامین لحظه شب كرده بود این باد برف آغاز.
هم نمی دانست كاین راه خم اندر خم
به كجامان می كشاند باز.
برف می بارید و پیش از ما
دیگرانی همچو ما خشنود و ناخشنود،
زیر این كج بار خامش بار، از این راه
رفته بودند و نشان پای هایشان بود.
خوب یادم نیست،
تا كجاها رفته بودم، خوب یادم نیست،
این كه فریادی شنیدم یا هوس كردم،
كه كنم رو باز پس، رو باز پس كردم.
پیش چشمم چیست اینك؟ راه پیموده.
پهن دشت برف پوش راه من بوده.
گام های من بر آن نقش من افزوده.
چند گامی بازگشتم، برف می بارید.
جای پاها تازه بود، اما،
برف می بارید.
باز می گشتم،
برف می بارید
جای پاها دیده می شد لیك،
باز می گشتم،
برف می بارید.
برف می بارید. می بارید. می بارید….
جای پاهای مرا هم برف پوشانده ست.
شاعر : مهدی اخوان ثالث
باورهای زیبا و دوست داشتنی
در اعماق قلب خود باور دارم،
که حادثه ای شگفت انگیز قرار است اتفاق بیفتد
باور دارم همان می شود که باور دارم
من عاشق زندگی ام هستم
فال شب یلدا
کتاب حافظم را باز ، وا کردم چه فالی شد
الا یا ایها الساقی ادرکاسا … ، شب یلدا
تمام آرزوهایم گره خورده به شش گوشه
شب یلدا حرم بودن ، حرم بودن شب یلدا