رشته ای بر گردنم افکنده دوست        می کشد هرجا که خاطر خواه اوست !!  

میگن هرکی بره کربلا تمام غمهاش زائل میشه ، حالش خوب میشه ، وقتی اونجا هستی میگن بعد کربلا حتما برو پابوس آقا امام رضا ازشون تشکر کن ، مگه میشه کربلا بری بی اذن امام رضا !! همینکه پاتو می داری حرم امام رضا جان دوباره دلتنگ کربلا می شی !! کافی خورشید در حال غروب باشه و حرم امام رضا باشی و کربلا رو دیده باشی اونوفته که دوباره میگی امام رضا جونم بازم برم کربلا ، آقا جونم به جان جوادتون ….‌ میای قسم بدی امام رضا رو به جون جوادشون که یاد کاظمین میوفتی !!! عجیب فضایی داره کاظمین ، عجیب …. ‌پدربزرگ و نوه چنان تو رو درگیر مهرشون میکنن که توان برگشت نداری !!! بعد میگی خدایا این چه حال عجیبی من دارم !!! پس چرا غمهام زائل که نشو هیچ بغض هم بهش اضافه شد ؟؟!!! خدا جونم چرا حالمو خوب نمی کنی ؟؟!!

آخرین شب قدر باشه اونم شب قدری بارونی شهدایی کربلایی ، هر بند دعای جوشن و هر یک از ده بار صدا کردن چهارده وجود نازنین و ناله زدن ببرنت کربلا و برت گردونن و بعدِ اونشب وارد چهارشنبه بشی و ….. نمی دونم جمله مو چطوری تمومش کنم ؟؟!!! دیگه دلی نیست که اینجا بمونه و ….. 

فقط می دونم دلم امام رضا می خواد……

آهای مشهدی ها ، مجاورین و زائرین :

اگر یادتان بود و باران گرفت دعایی به حال بیابان کنید …‌

دوش قرص مه روی تو به یادم آمد

طلعت روی نکوی تو به یادم آمد

ذکر خیر تو شد و بال ملک گستردند

بوی اشک آمد و بوی تو به یادم آمد

بخت خود دیدم و کارم گرهی محکم خورد

گره های سر موی تو به یادم آمد

آتشی در دل شب جلوه نمایی می کرد

دختر سوخته موی تو به یادم آمد

محمد سهرابی