شب های قدر کودکی هایم بازگرد
اولین شبهای قدر دوران کودکی از مسجد سجادیه شروع شد. آن سالها من و خواهرم و دختر بچه های محله که تعدادمان به هشت الی ده نفر می رسید با چادرهای رنگی گل باقالی هنر دست مامان های عزیزتر از جان هایمان، به اتفاق همان عزیزان جان ساعت های ده، ده و نیم شب راهی مسجد می شدیم. بعد رسیدن به حسینیه مسجد، همه عشق ما دخترها جدا شدن از مادرها و جمع شدن در گوشه ای دنج از مسجد بود.
گوشه ای که به صورت یک عقب رفتگی پستو مانند از بقیه فضای مسجد جدا شده بود. ما ده نفر کنار هم شانه به شانه می نشستیم و کتابهای دعای کوچک خود را مقابل مان باز می کردیم. مراسم با خواندن دعای مجیر شروع می شد. در آن سن دعای مجیر برایمان از دعای صد بند هم طولانی تر بود. وقتی به بند اجرنا من النار یا مجیر می رسید همه با هم با صدای بلند آن را تکرار می کردیم و با نگاه های متناوب به یکدیگر و خنده های ریز ریز نشاط کودکی مان در آن شبها ده چندان می شد. نوبت به دعای صد بند که می رسید تقریبا در حال چرت زدن بودیم و هر از گاهی خوابمان می برد. خواهران بزرگتر در بین دعای جوشن کبیر نقش مادر را ایفا می کردند و زانوانشان را در اختیار خواهران کوچکتر می گذاشتند و اگر بدانید در همین لحظات نیز چه شیرینی نهفته بود. به علت ازدحام جمعیت با اینکه فصل سرد سال بود همه گرمشان می شد و وقتی تقاضای باز نمودن پنجره های مسجد را داشتند با مخالفت از سوی خانم جلسه ای ها مواجهه می شدند، علت این مخالفت انتقال صدایشان به حیاط مسجد و به گوش آقایان رسیدن بود. هر چه فکر می کنم از مراسم قرآن به سر گذاشتن چیزی در ذهن ندارم! فکر کنم در آن لحظات خواب بودم. فقط وقتی روضه خوانده می شد، چادرهایمان را روی سر می کشیدیم و مثلا در زیر چادر مثل مادرهایمان اشک می ریختیم. شاید حقیقتا اشکی ریخته نمی شد اما تجربه آن حس زیبا زمینه ساز ارتباطات قلبی در آینده شد. بعد مراسم خواب آلود و خیس از عرق از مسجد خارج می شدیم و از سوز هوای زمستان و خنک شدن عرق مان، می لرزیدیم. تا خود منزل دندان هایمان بهم می خورد. اما لذت آن مناجات های شیرین در آن سنین و خاطراتش همچنان با ماست و با مرور آنها در همان جمع دوستانه این طعم دل انگیز را حس می کنیم. این حضورها در مساجد حتی با حالت خواب آلوده در سنین کودکی چون با چاشنی عشق توام است بسی تاثیرات ژرف در سنین بالاتر دارد. تاثیراتی که با هیچ خدعه و نیرنگی از بین نخواهد رفت.
فرزندان خود را به بهانه خستگی و امتحان و نیاز به استراحت، از حضور در این فضاها ی معنوی محروم نکنید. شنیدن مصائب اهل بیت علیهم السلام و اشک بر غم آل الله زمینه ساز گشایش و پیشرفت اخلاقی تربیتی برای فرزندان و نسل تان خواهد بود. این موهبت الهی را از ایشان دریغ نکنید.
التماس دعای فرج
به قلم: بنت الهدی اشرفی