خدایا مرا با بلا شارژ نکن!
إِلَهِي لا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِكَ وَ لا تَمْكُرْ بِي فِي حِيلَتِكَ مِنْ أَيْنَ لِيَ الْخَيْرُ يَا رَبِّ وَ لا يُوجَدُ إِلّا مِنْ عِنْدِكَ وَ مِنْ أَيْنَ لِيَ النَّجَاةُ وَ لا تُسْتَطَاعُ إِلّا بِكَ لا الَّذِي أَحْسَنَ اسْتَغْنَى عَنْ عَوْنِكَ وَ رَحْمَتِكَ وَ لا الَّذِي أَسَاءَ وَ اجْتَرَأَ عَلَيْكَ وَ لَمْ يُرْضِكَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِكَ يَا رَبِّ يَا رَبِّ يَا رَبِّ
خدای مهربانم مرا با عقوبت و بلا شارژ نکن…
خدای من با من حرف بزن
خدایا خانه دلم ویران است با حضورت، با سرکشیت آبادش کن.
خدایا با فراقت مرا نکُش!
خدای من تو که می توانی با حسین علیه السلام دل من رو بلرزانی با او بیا
خدای من، امشب برای تو حُر می شوم مرا دریاب
ای پروردگارم
ای پروردگارم
ای پروردگارم
اگر حال دلت مثل من است روی لینک زیر کلیک کن:
وقتی محبت کوچک حُر به دل امام حسین علیه السلام می افتد
برای گناهانت یک حساب باز کن
امام جواد علیه السلام فرمودند :
« نعمتی که شکر آن به جا آورده نشود ، همچو گناهی است که بخشوده نمی شود. »1
اگر خداوند نعمتی را به من عطا نمود و من شکر آن را به جا نیاوردم ، برایم چون گناهی است که هرگز بخشوده نشده ! با این توصیف باید برای گناهان خود یک حساب باز کرد و برای نعمت هایی که شکرش به جا آورده نشده ، حسابی جدا ! نعمت سلامتی ، چشمان بینا ، زبان گویا ، گوش های شنوا ، دست و پای سالم ، بدن سالم و … شکر کدام از این نعمت ها را به جا آورده ام ؟ یا بهتر بگویم با کدام از این عضوهایم ناسپاسی نکرده ام ؟ با کدام ، حرمت خداوندی را پاس داشته ام ؟ چشمان خود را بر حرام و آنچه خداوند از آن نهی نمود بسته ام ؟ زبان را از آنچه نباید می گفتم ، خاموش داشته ام ؟ قلبم را آلوده به گناه نکرده ام ؟ دستم را ، پایم را ؟ یا … کدام از عضوهای من هست که تا به امروز با آن گناه نکرده ام ؟ شکر نعمتش جدا ، کدام را در راه گناه خرج نکردم ؟ هیچ عضوی در بدن ندارم که بتوانم مدعی شوم با آن گناه نکرده ام تا خداوند به خاطر آن مرا عفو کند! با کدامین زبان طلب بخشش نمایم ؟ زبانی که هر لحظه در حال گناه است و مؤمنان از آزار و طعنه هایش در امان نبوده اند ؟ با کدامین چشم اشک بریزم ؟ چشمانی که آلوده به نگاه های حرام است ؟2
برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به کتاب شب های بی قراری .
1- بحار الانوار ، ج 68 ، ص 53 .
2- شب های بی قراری ، ص 25 .
نابخشوده های شب قدر !
با تمام این مهربانی و باران لطف خداوند در ماه رمضان و شب قدر ، معلوم نیست که هر کس به درگاه الهی دعا کند ، دعایش مستجاب و گناهش بخشیده می شود !
گروهی هستند که خداوند شب قدر هم از سر تقصیراتشان نمی گذرد ! هر قدر هم ندبه و ناله کنند ، سودی نمی بخشد . این شب ها بین آسمان و زمین خبرهای زیادی است !
جبرئیل که سرکرده ملائک است ، شب قدر ، ملائک را جمع می کند . به آنان مأموریت می دهد تا بروند ، به هرکس که ایستاده یا نشسته در حال نماز یا ذکر است ، سلام دهند ، با آنان مصافحه نمایند و به دعایشان آمین گویند . ملائک چنین می کنند تا هنگامه طلوع فجر می شود . آن هنگام جبرئیل ندا سر می دهد :
« ای ملائک بازگردید ، باز آیید ! »
رو به جبرئیل می کنند و از او می پرسند :
« در این شب ، خداوند با حاجت های مؤمنین امت رسول خدا چه کرد ؟ »
جبرئیل پاسخ می دهد :
« خداوند در این شب به آنان نظر کرد و از آنان درگذشت ، مگر از چهار گروه ! » 1
1- شب های بی قراری ، ص 45
پ . ن : برای اطلاع از مشروح این چهار گروه به متن کتاب شب های بی قراری مراجعه فرمایید ، صفحه 66 .
ضمانتی برای دستگیری نیست
اگر اینگونه دستگیری کردند، به خیر می گذرد اما هیچ تضمینی برای دستگیری در چنین زمان حساسی نیست ، هیچ تضمینی !
امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند :
« تکیه بر شفاعت و دستگیری ما نکنید ! گاهی شفاعت ما پس از سیصد سال به فریاد کسی می رسد ! »1
پس نمی توان به دلگرمی شفاعت ائمه دل به دریا زد و در انجام گناه بی پروایی نمود ، چرا که هیچ ضمانتی وجود ندارد همچو سید حمیری … و بلافاصله پس از مرگ از ما نیز دستگیری نمایند . چه بسا شفاعت آن بزرگواران پس از سیصد سال عذاب و رنج به فریادمان رسد که این خود به شرط عاقبت به خیر شدن و با ولایت امیر المؤمنین علیه السلام و اولاد معصومینشان از دنیا رفتن است . چه بسا به دلیل فزونی گناهان، پیش از مرگ، ایمان از کف دهیم و بی ولایت از دنیا رویم2. در این صورت پس از سیصد سال هم از شفاعت خبری نخواهند بود. اما سیصد سال عذاب، سخنی بود که بی اندیشه از خطار گذراندیم! کدامین سیصد سال عذاب؟ ما که تحمل آنی سوختگی سطحی دست خود را نداریم، ماکه فرورفتن خاری در دست به شکوه و ناله می آییم، ما که از گرمای تابستان به فغان می آییم، چگونه تحمل سیصد سال عذاب خداوند را خواهیم داشت؟
باید فکری به حال خود کرد و هنگامه آن همین شب هاست. 3
1-بحار الانوار ج 70 ، ص 331 .
2- بحار الانوار ، ج 66 ، ص 223 .
3- شب های بی قراری ، ص 31