صف ازدواج نوبت دارد؟!
اگر انتخاب و ازدواج از یک پدیده جمعی و خانوادگی به یک پدیده فردی تبدیل شود، می توان گفت: در صف ماندن وبه نوبت ازدواج کردن معنا پیدا نمی کند. در نگاه اول نمی توان یک حکم قاطع درباره ازدواج نوبتی داد چون این مساله فرد به فرد و خانواده به خانواده متفاوت است. اما آنچه باید به آن توجه کنیم این است که ازدواج یک امر انتخابی است و به بلوغ عاطفی، روانی، اقتصادی و جسمانی نیاز دارد، بنابراین اگر دختر و پسر ی در شرایطی قرار گرفتند که می توانند ازدواج مناسبی داشته باشند، نباید به خاطر خواهر یا برادر بزرگ تر آن شانس را از دست بدهند. چون ممکن است تکرار چنین موقعیتی برای آن ها سخت یا ناممکن شود.
خانواده ها باید بدانند فرصت ها همیشه به دست نمی آیند و گذرا هستند. هیچ کس نمی تواند آینده را پیش بینی کند. بنابراین به محض به وجود آمدن فرصت مناسب، باید از آن استفاده کرد و تردید نکرد. ما نباید در فضای خانه گره ها را باز به هم گره بزنیم و گره کوری درست کنیم. با ازدواج کردن فرزند کوچک تر، بار تنیدگی در فضای خانه کمتر می شود و حتی موقعیت های بهتری برای فرزند بزرگ تر فراهم می شود. اما در غیر این صورت، فرزند کوچک تر هم موقعیت های ازدواجش را از دست خواهد داد. نکته مهم این است که در ازدواج باید اقتضایی عمل کرد، یعنی هر کس اقتضائاتی دارد. ممکن است فرزند بزرگ تر، تمرکزش را متوجه تحصیل کرده یا در حال حاضر از نظر روحی آمادگی ازدواج نداشته باشد یا حتی موقعیتی که درشان او باشد، برایش پیش نیامده باشد. بچه ها و همین طور خانواده ها باید بدانند که هر تأخیری منفی نیست، بلکه مهم این است که افراد درست ازدواج کنند نه اینکه الزاما زود ازدواج کنند. در ضمن، موفقیت و خوشبختی فرزند کوچک تر روی سایر اعضای خانواده و همچنین دیدی که افراد نسبت به آنها دارند تأثیر مثبت می گذارد، در حالی که مجرد باقی ماندن همه بچه ها، تأثیر تخریبی بیشتری روی وجهه خانواده دارد.