راه را باید ادامه داد
غمهایی هست که کوه را میشکند اما راه را باید ادامه داد
رهبر انقلاب: گاهی دل از غم مالامال می شود از این قبیل قضایا در زندگی انسان هست؛ چه زندگی فردی، چه زندگی اجتماعی- امّا عزم و اراده باید راسخ بماند، گام باید محکم برداشته بشود؛ غمهایی هست که کوهها را میشکند، [ولی] انسانِ مؤمن را نمیتواند بشکند؛ راه را باید ادامه داد. ۱۳۹۴/۱۲/۰۵
خاطرات اربعین - برگ دوم
طبق توصیه مدیر ، شام با خودمون آورده بودیم ، بعد نماز ، داخل اتوبوس ، شام صرف شد .
بچه ها از اون اتوبوس پیام می دادن و زنگ می زدن ، جام خالی بود پیششون! می دونم ! ولی این جدایی ارزششو داشت یک دوست فوق العاده دیگه هم پیدا کردم .
بعد شام خوابمون برد ، یا همهمه و سر و صدا بقیه اتوبوس بیدار شدیم ، ساعت ۳۰ دقیقه بامداد بود ، هیچ نوری اطراف اتوبوس دیده نمی شد !! ما گم شده بودیم !!!
راننده رفته بود برای استراحت و راننده جدید ، مسیر را اشتباه رفته بود !
طی تماس های مکرر ، ساعت دو به بقیه پیوستیم ، قرار بود شام در مسجد فامنان که هماهنگ کرده بودن مهمان باشیم ، دیر رسیدیم ولی میزبان های مهربون ، خادمان آقا اباعبدالله منتظرمون بودن .
ساعت ۲:۱۵ شام خوردیم ، البته نباید گفت سحری !
قیمه چرب با سیب زمینی فراوون و پلو دیسی !!
جاتون خالی ، عالی بود .
هوا سردتر از قبل بود و بارونی ….
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خاطرات اربعین - برگ اول
حرکت ساعت ۱۴ میدون ولایت ، زیر لوای حیدر کرار
بارون منتظر خروج من از شهر بود ، پشت سرم بارید ! ( صهبا جون شهر ما بارونی شد )
ساعت ۱۶ ، گردنه آهوان ، بارونی ریز و هوایی سرد ، سرد
خوشحال بودم پتو و لباس گرم برداشتم …
من از دوستانم جدا شدم ، اتوبوس ایشان یکی بود و من تو یک اتوبوس تنها …. از آنجاییکه همه این سفر از نظر مهر خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها ، درست شد ، باز هم از لطف بانو ، یک دوست جدید ، هم نام خانم ، معصومه ، سر راه من قرار گرفت ، و البته طلبه در حوزه علمیه بسطام ، با کوثر بلاگ و کوثر نت و قابلیتهاش آشنا شدن ، یک کلاس آموزشی تو اتوبوس داشتیم !
از آنجاییکه ایشان از اون دسته طلبه های فعال اجتماعی هستند ، قول همکاری دادند ، ان شاالله در فضای مجازی نیز فعال باشند .
توصیه به زائران اربعین
زائران كربلا توجه كنند
به هیچ وجه با خودتان چمدان ها و ساک های بزرگ و حجیم نیاورید (بخصوص خانم ها به این نکته توجه داشته باشند!)، بلکه یک کوله پشتی راحت و متوسط انتخاب کنید.
بهتر است کوله پشتیهایی انتخاب کنید که به قول کوهنوردها حداکثر چهل لیتری هستند. و چه بهتر که شستی هم داشته باشند و بندشان پیشسینه هم داشته باشد که بتواند کوله را بخوبی روی پشت، فیکس کند.
در همین کوله پشتی از آوردن بارهای سنگین و کمرشکن خودداری کنید؛ مسیر نجف به کربلا حدود 85 کیلومتر است و بار سنگین، شما را از پا در میآورد.
اصلاح حوزه ها ، اصلاح ایران
امام خمینی ره:
حوزه علمیه اگر درست بشود، ایران درست میشود. و اگر -خدای نخواسته- در حوزه علمیه فسادی به وجود آید ولو در دراز مدت، در سرتاسر ایران آن فساد پیدا میشود و آنها که همیشه در فکر بودهاند که در حوزه علمیه نفوذ کنند، به همین خاطر است.
۱۳۶۵/۰۵/۱۱
سلام بر تو ای آشنای غریب
امام حسن مجتبی(ع):
كسى كه در دلش هوايى جز خشنودى خدا خطور نكند، من ضمانت مىكنم كه خداوند دعايش را مستجاب كند.(۱)
امام حسن(ع) را به دليل صفات و فضايل اخلاقي، سخاوت و بخشش بينظيري كه داشت كريم اهل بيت ميناميدند. به صورتي كه بارها نیمي از مال خویش را به نيازمندان داد. گاه پيش از آنكه مستمندى اظهار احتياج كند و عرق شرم بريزد، احتياج او را برطرف مى ساخت و اجازه نمى داد رنج و مذلت درخواست را بر خود هموار سازد.(۲)
امام حسن مجتبی علیه السلام بسیار باگذشت و بزرگوار بود و از ستم دیگران چشم پوشی می کرد. بارها پیش می آمد که واکنش حضرت به رفتار ناشایست دیگران، سبب تغییر رویه فرد خطاکار می شد.
درهمسایگی ایشان، خانواده ای یهودی می زیستند. دیوار خانه یهودی، شکاف برداشته و نجاست از منزل او به خانه امام نفوذ کرده بود. مرد یهودی از این ماجرا باخبر شد. روزی زن یهودی برای درخواست نیازی به خانه آن حضرت رفت و دید که شکاف دیوار سبب شده است که دیوار خانه امام نجس شود. بی درنگ، نزد شوهرش رفت و او را آگاه ساخت. مرد یهودی نزد حضرت آمد و از سهل انگاری خود پوزش خواست و از اینکه امام، در این مدت سکوت کرده و چیزی نگفته بود، شرمنده شد.
امام برای اینکه او بیش تر شرمنده نشود، فرمود: «از جدم رسول خدا(ص) شنیدم که گفت به همسایه مهربانی کنید».
یهودی با دیدن گذشت و برخورد پسندیده ایشان به خانه اش برگشت و دست زن و بچه اش را گرفت و نزد امام آمد و از ایشان خواست تا آنان را به دین اسلام درآورد.(۳)
السلام علیک یا حسن ابن علی
به نام آنکه تو را داده است نام حسن
درود احسن الارباب من سلام حسن
سلام بر برکات سپید سایهی تو
که نور داده به خورشید مستدام حسن
سلام بر درجات زبرجدت که از او
عقیق دست سلیمان گرفته وام حسن
عجیب نیست اگر خال هاشمیات را
شبانه روز کند کعبه استلام حسن
فدای قامت بنده نواز تو که نماز
به احترام قدت میکند قیام حسن
قبول نیست سجودی که پاش مُهر تو نیست
رکوع بی تو رکوعیست نا تمام حسن
به اتفاق برادر به حشر گر برسی
به جذبه خیره شود چشم خاص و عام حسن
پیمبران متحیر به خویش می گویند
بود کدام حسین و بود کدام حسن؟
به خشت خشت ستون های عرش رب کریم
نوشته با قلم حسن، یا امام حسن
شکست شیشهی خون دل شما روزی
به دست سودهی الماس های شام حسن
صلات ظهر، چه تشییع بی نظیری شد
به لطف بدرقهی تیرها ز بام حسن(۴)
تاریخ شهادت امام حسن(ع):
در تاریخ شهادت امام حسن مجتبی(ع) دو قول نقل شده است:
1- بيست و هشتم ماه صفر سال 50 يا 49 هجرى در 47 يا 48 سالگى .(۵)
2- هفتم ماه صفر سال 49 يا سال 50 در 47 سالگى يا 48 سالگى
مکان خودپرداز بانک پاسارگاد در عراق
زائرین گرامی اربعین، برای تامین نقدینگی و هزینه سفر میتوانند در ۸ نقطه در شهر کربلا از خودپردازهای بانک پاسارگاد استفاده نمایند. این خودپردازها پذیرنده کلیه کارتهای متصل به شتاب بوده و کلیه خدمات بانکی از قبیل دریافت وجه ( دینار ) ، انتقال وجه کارت به کارت ، خرید شارژ تلفن همراه ، مشاهده موجودی و … را انجام می دهند .
۱ – هتل اصحاب الکسا – خیابان شیخ احمد الوائلی
https://goo.gl/maps/Hqri8qSCtRS2
۲ – هتل جواهر – شارع القزوینیه – ضلع غربی خیمه گاه – دفتر سازمان حج و زیارت
https://goo.gl/maps/tMhLQW1vkSw
۳ – فروشگاه ایران زمین – شارع السدره – مقابل مقام صاحب الزمان
https://goo.gl/maps/emaQmuqrhjr
۴ – هتل اولاد الامیر – انتهای خیابان القمه – بعد از باب الخان
https://goo.gl/maps/riBJ7k6hd2u
۵ – ستاد بازسازی عتبات عالیات – شارع العباس – مقابل مجمع سید الشهدا – دفتر ستاد بازسازی
https://goo.gl/maps/bi5kPMWbQQ62
۶ – تل زینبیه – شارع الشهدا – بعد از سیطره – روبروی گاراژ احیا
https://goo.gl/maps/jaWfdPVM5Sx
۷ – هتل الشرق الاوسط – باب البغداد – باب الخان – به سمت شارع القمه
https://goo.gl/maps/Wu1UyJQW2YR2
۸ – کنسولگری ایران – شارع الحسین – انتهای شارع قبله حسین – بعد از فلکه مرکزی
توصیه های آیت الله سیستانی به جوانان متدین فعال فضای مجازی
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی محمد و آله الطاهرین

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
شما جوانان عزیز را ـ که مسائلتان همچون مسائل شخص من و خانوادهام برایم اهمیت دارد ـ به هشت نصیحت سفارش میکنم؛ اندرزهایی که سعادت کامل این زندگی و حیات واپسین آدمی در آن نهفته، و فشرده پیامهای خداوند سبحان به بندگان و پندهای حکیمان و بندگان صالح خدا و رهاورد تجربیات و دانش این جانب است:
۱) لزوم اعتقاد راستین به خداوند سبحان و جهان آخرت :
با دلایل روشنی که برای این امر اقامه شده است و قضاوتهایی که آیین استوار در این باره نموده، مبادا کسی از شما در این باور کوتاهی کند. انسان با درنگ اندیشمندانه، درمییابد که هر موجودی در این جهان، آفریدهای بدیع و تازه است و نشان از صانعی توانا و خالقی بزرگ دارد. خداوند متعال برای یادآوری این نکته، از طریق انبیای خود، همواره پیامهایی را ابلاغ کرده و در آنها روشن و مشخص نموده است که زندگی، در حقیقت عرصهای است برای آزمون بندگان خویش، تا نشان دهد که کدامیک نیکوکارتر هستند؛ بنابراین، هر که وجود خداوند متعال و روز آخرت را نادیده بگیرد و به آنها ایمان نیاورد، از معنا و افق و فرجام زندگی غافل مانده و رمز و راز تکاپوی در آن را درنیافته است؛ ازاینرو، یکایک شما وظیفه دارید از این باور خود پاسداری کنید و آن را که بهراستی هم پراهمیتترین واقعیت است، گرامیترین امور خویش برشمارید، بلکه باید بکوشید تا یقین و ارزش این باور در شما چندان فزونی یابد که گویا همیشه پیش روی او ایستادهاید و او با نگاه نافذ و تیزبین خود شما را نظاره میکند؛ که گفتهاند: «چون صبح شود، شبروان را بستایند».
چنانچه آدمی در دورهای از سالهای جوانی، ضعفی در دین خود احساس کند؛ و به عنوان مثال، انجام واجبات را دشوار بشمارد یا به لذتهای دنیوی گرایش داشته باشد، اما هرگز نباید ارتباط خود با خداوند متعال را کاملاً قطع کند و بدین ترتیب راه بازگشت را برای خود ناهموار سازد. انسان باید این نکته را بداند که اگر در هنگام احساس توانایی و عافیت، به قدرت و سلامت خود مغرور شود و فرمان خداوند سبحان را ناچیز شمارد، سرانجام، در هنگام ناتوانی و ضعف، چارهای جز بازگشت به سوی پروردگار ندارد؛ بنابراین، از همان عنفوان جوانی که مدت زمان محدودی بیش نیست، باید در فکر دوره ضعف و سستی و بیماری و سالمندی خود در آینده زندگیاش باشد.
مبادا انسان در نتیجه پیروی از شبهاتی که برای یافتن راهحلی برای آنها صبر پیشه نکرده، یا با تکیه بر افکار ناپخته، یا تحت تأثیر لذتها و پیرایههای زندگانی، یا رنجیدهخاطر از سوءاستفادههای شخصیِ بعضی افراد از نام دین، رفتار و کردار نادرست خود را مشروع جلوه دهد، و از این رهگذر، در اصول ثابت دین به تردید بیفتد؛ زیرا حقیقت چیزی نیست که با رفتار مردم سنجیده میشود، بلکه شخصیتها را باید با حقیقت به آزمون کشید.
سلام بر تو و عاشورای بزرگی که در چشمهایت خلاصه شده

سید ابراهیم دمشقی سه دختر داشت. هر یک از آن دخترها یک خواب یکسان را در سه شب متوالی دیدند. در آن خواب به دختران سیدابراهیم گفته شده بود: « به پدرت بگو به والی بگوید که قبرم را آب فرا گرفته و در اذیتم، بیاید قبر مرا تعمیر کند».
پدرشان به این خواب ترتیب اثر نداد تا این که درشب چهارم، خودِ سید شخصاً همین خواب را دید که آن بانو ایشان را با عتاب خطاب کردند و فرمودند: «چرا والی را خبر نکردی ؟»
سید بیدار شد و صبح به سراغ والی شهر رفت و ماجرا را گفت. والی فرمان داد علماء و صلحای شهر اعم از شیعه و سنی غسل کرده لباس تمیز بپوشند و در حرم حاضر شوند و درب حرم شریف به دست هر کس که باز شد، همان شخص قبر را نبش نماید.
همه غسل کردند و نظافت نمودند و در حرم حاضر شدند؛ اما قفل جز به دست سید ابراهیم باز نشد.
کلنگ به دست گرفتند و بر زمین زدند، اما ضربه ی هیچ یک بر زمین اثر نکرد جز ضربه سید ابراهیم.
حرم را خلوت کردند و لحد را شکافتند، کفن آن بانو را صحیح و سالم یافتند. اما لحد را آب فرا گرفته بود.
سید ، بدن شریف را روی زانو خود گذاشت و در طول سه روز مرمت قبر به جز اوقات نماز ، پیکر نحیف این بانو را روی زانو و به بغل گرفته بود و سید همواره آن را نوازش می داد و به شدت گریه می کرد تا از هوش می رفت و سپس به هوش می آمد و این جریان تا سه روز پی در پی ادامه داشت؛ در طول این سه روز نه غذایی خورد و نه آبی نوشید و نه حتی خوابید.[1]
آری؛ این بدن مطهر، بدن دختر سه ساله اباعبدالله الحسین علیه السلام حضرت رقیه سلام الله علیها بود، و سید حق داشت سه شبانه روز گریه کند وضجه زند؛ زیرا بدن کوچکی که سرتاسر کبود و جای زخم است گریه دارد. زیرا بدنی با گوشِ پاره گریه دارد. زیرا بدنی با موهای سوخته و کَنده شده گریه دارد. آری به خدا گریه دارد، ضجه دارد، ناله و آه دارد .
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
دنبال او شب تار، صیاد رفته باشد
یک زخم بر دو گونه، یک چشم نیم بسته
از زجر یادگاری یک دنده شکسته
فهمیده ام در این شهر معنای سیری ام را
از ضرب دست خوردم، دندان شیری ام را
رقیه جان دستمان بگیر، حاجاتمان ده و مدافعان حرم را پیروز گردان.
۱. هادی چراغ پور
جامعه علمیه امیرالمؤمنین(ع)
دختر میگن بابایی
کاش می شد کمی از نیزه بیایی بغلم
به خدا بوسه از این فاصله سخت است پدر

السلام علیک یا نايبة الزينب
يا رقيه
عجز اگر آید به دیدارم جوابش میکنم
کاخ اگر کوه احد باشد خرابش میکنم
پرده های قصر افتاد از طنین ناله ام
کفر اگر در پرده باشد بینقابش میکنم
مدح باب علم طاها گر چه اینجا باب نیست
در میان شامیان امروز بابش میکنم
یک رساله از کراماتم اگر در دست نیست
می نویسم بعدها صدها کتابش میکنم
دارم از بابا بزرگ خویش ارث روشنی
در شعاعم ذره باشد آفتابش میکنم
از خدایم اذن دارم زیر سقف گنبدم
هر دعایی را بخواهم مستجابش میکنم
آنکه حتی یک النگو در ضریح انداخته
با خدا در روز محشر بیحسابش میکنم
سفره دار روضهی بابا منم، با دست خویش
گندمی گر نذر گردد آسیابش میکنم
زنده باشم بعد از این ای عمه جان گهوارهای
عاقبت میسازم و نذر ربابش میکنم
آستین پاره ای دارم خدا را شاکرم
بر سرم در پیش نامحرم حجابش میکنم
میلاد حسنی