پندهای سحرانه
هر روز یک پند ؛ پیام اول در بالا
و پیام دوم :
از آنجا که پیام روز اول در تاریخ خودش ارسال نگردید ، استثنایی امروز دو پیام مطالعه فرمایید ، از روزهای آینده ، هر روز یک پیام ، انشاالله راهگشا باشند .
شب قدر محبوب خدا باش
کسانی که دوست دارند خداوند در #شب_قدر آنها را به طور ویژهای تحویل بگیرد، کمی از وقت عبادات_فردی خود را اختصاص دهند به فرهنگ سازی برای ماه رمضان و این کار را با کمترین اقدامات مانند افطاری دادن، و رعایت آدابِ اجتماعی رمضان میتوانند انجام دهند. این کار در واقع احترام گذاشتن به توصیهها و کلامِ پیامبر اکرم(ص) است .
در ماه رمضان باید فرهنگ و فضای جامعۀ ما کاملاً دگرگون شود ماه رمضان فقط زمانی برای انجام عمل عبادی خاص مانند روزه نیست بلکه موقعیتی است برای احیاء مجموعهای از آداب و رسومی که دارای جهتگیریِ فرهنگی دینی است.
در ماه رمضان باید تغییرات قابل توجهی در زندگی جمعی ما پدید بیاید، به نحوی که
هر کسی شهر ما را در ماه رمضان دید، باید بفهمد که اوضاع شهر و رفتارها و حالات مردم تغییر کرده است.
فرهنگ ماه عزیز رمضان باید حاکم شود، تا در روحیۀ معنوی افراد تاثیرگذار باشد.
ماه رمضان فرصت خوبی برای ایجاد تغییر در آداب و رسوم و روابط اجتماعی است.
تمام مسئولین جامعه، تمام عناصر فرهنگی و بزرگترهای محله و خانواده باید دست به دست هم دهند و فرهنگ ماه مبارک رمضان را در جامعه جاری کنند.
رسول اکرم(ص) در بخش دیگری از آداب رمضان الکریم میفرمایند:
صاحبکارها، کارِ کارمندان و کارگران خود را سبکتر کنند (البته حقوق آنها را کم نکنند).
حداقل کاری که مردم میتوانند انجام دهند، دادن آب و شربت و خرما در وقت افطار به رهگذران است
چه خوب است مردم به افطاری_دادن در این ماه اصرار داشته باشند.
اگر نمیتوانند سفرۀ اطعامی باز کنند حداقل کاری که از عهدۀ هر کسی بر میآید این است که
یک ظرف آب یا شربت بگذارند و در وقت افطار به مردم آب یا شربت بدهند یا خرمایی بدهند که رهگذران روزۀ خود را افطار کنند و این کمترین کاری است که میتوان برای احیاء فرهنگ رمضان انجام داد.
پیامبر فرمودند با دادن یک لیوان آب، ابواب جهنم را به روی خود ببندید.
اینکه پیامبر اکرم(ص) این قدر اصرار دارند که مردم به هم افطاری بدهند حتی به یک دانه خرما یا به یک جرعه آب، برای این است که میخواهند چهرۀ جامعه در ماه رمضان عوض شود، میخواهند در این ماه فرهنگ ما متفاوت شود.
خوشا به حال کسانی که در جهت احیای فرهنگ رمضان قدمی برمیدارند و سعی میکنند به نحوی اوضاع شهر را دگرگون کرده و با رعایت آداب اجتماعی رمضان چهرۀ #شهر را تغییر دهند
.
استاد پناهیان
سلام بر مادران منتظر
اینجا هنوز مادری چشم انتظار فرزندش نشسته …..
سلام
امروز دومین سالروز صدور پیام مقام معظم رهبری برای مراسم مادران چشم به راه است
افسوس که فقط یک بار در تمام این سال ها ؛ برای مادران شهدای گمنام تهرانی ؛ این مراسم برگزار شد .
این بیت از جناب ابتهاج ، گویی ، زبان حال مادران چشم به راه است :
خون می چکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من می کنم افشردن جان است
برگرفته از صفحه شخصی حجت الاسلام شهاب مرادی در اینستاگرام
از سخن چین فاصله بگیر
امام علی (علیه السلام) در پیام خود به مالک اشتر می فرمایند :
در تصدیق و باور داشتن خبر سخن چین شتاب نکن ، زیرا سخن چین خائن است ولو در شکل و شمایل خیرخواهان ظاهر شود . 1
حرف کسانی که سخن چین هستند را زود باور نکنیم و سعی کنیم از اینگونه صحبت ها فاصله بگیریم . 2
1. نهج البلاغه ، نامه 53
2. حسینی قمی ، سمت خدا
تقدیمی ....
از زبان مدافعان حرم
دریا خبر دارد که ما رود خروشانیم
سیلاب آگاه است از منزل به دوشانیم
پرورده ی گرمای صحرای نجف هستیم
تمار می داند که از خرما فروشانیم
گردن به تیغ کند هر نامرد نسپردیم
المومنُ کَیِّسْ… که ما از تیزهوشانیم
هر جا که حکم ذوالفقار آید کفن پوشیم
هر جا به فتوا رگ بخواهد خون جوشانیم
پای دفاع از مشرب حیدر نهنگانیم
دریا که چیزی نیست اقیانوس نوشانیم
جز جامه ی عریانی آخر نیست زیبنده
تا وقت سر دادن بر این تن ها بپوشانیم
هنگامه ی طغیان دگر کوهی نخواهد ماند
دریا خبر دارد که ما رود خروشانیم
میلاد حسنی
امام خمینی از نگاه سایرین
تربیت مهدوی
همسربزرگوارامام خمینی رحمه الله در موردنحوه برخوردحضرت امام باایشان می گوید:حضرت امام بمن خیلی احترام می گذاشتند.حضرت امام (کارهای خانه)جاروکردن وظرف شستنوحتی شستن روسری بچه خودمان راهم وظیفه من نمی دانستندواگربه جهت نیازگاهی به این کارهادست می زدم،ناراحت می شدندوآن رابه حساب نوعی اجحاف نسبت به من می گذاشتند.حتی وقتی وارداتاق می شدم،بمن نمی گفتند : در راپشت سرتان ببندید))صبر میکردند تا بنشینم و بعدخودشان بلند می شدند و در را می بستند…..به احمدجان خیلی سفارش (مرا)کردند.به اوگفتند:خیلی مواظب(مادرت)باش.من نتوانستم تلافی کنم و تو تلافی کن .
آشتی با امام عصر
همیشه برام سوال بود ، این نوع ارتباط پیچیده خواهران طلبه مدرسه با شهدا ، خصوصا خواهران مستقر در خوابگاه که خودشون رو بچه های بالا خطاب می کنند !!!
هر موقع خسته بودن ، خوشحال بودن ، ناراحت بودن ، دلگیر یا غصه دار ، میلاد بود ، شهادت بود ، وفات بزرگان ، فرجه امتحانات ، برای مباحثه ، مطالعه و حتی اوقات فراغت ، بچه های بالا می رفتن بالا !!! محضر شهدای گمنام ، نمی فهمیدمشون ، یعنی در واقع حسی نداشتم ، نمی گم خدایی ناکرده به مقام شامخ و والای شهدا جسارت داشتم یا در نظرم کم اهمیت بود ، به هیچ وجه !! فقط انس زیبای این بچه های خالص و پاک رو درک نمی کردم ، تا اینکه ……
هواتو کردم
در اسارت طوری مشی کرده بود که بعثی ها به او می گفتند : « آقای ابوترابی! اگر خمینی هم مثل تو باشه ، ما مقلدش می شیم ! »
حاج آقا هم می گفت : « من شاگرد کوچک امام هستم . »
سالروز عروج و یاد و راهش گرامی …..
قصه غصه
مي دونم بد موقعي براي قصه شنيدنه، ولي من مي خوام براتون يه قصه بگم !
….
وقت زيادي ازتون نمي گيرم :
يكي بود يكي نبود، يه شهري بود خوش قد و بالا، آدمايي داشت محكم و قرص، ایام ایام جشن بود. جشن غیرت، همه تو اوج شادی بودن که یهو یه غول به این شهر حمله کرد. اون غول ، غولِ گشنه ای بود که می خواست کلی ازین شهر و ببلعه. همه نگران شدن. حرف افتاد با این غول چیکار کنیم؟ ما خمار جشنیم، بهتره سخت نگیریم؛
اما پیر مراد جمع گفت: باید تازه نفسا برن به جنگ.
قرعه بنام جوونا افتاد. جوونایی که دوره کرکریشون بود رفتن به جنگ غول. غول غول عجیبی بود. یه پاشو می زدی دو تا پا اضافه می کرد. دستاشو قطع مي كردي چند تا سر اضافه می شد. بالاخره دست و پای آقا غوله رو قطع کردن و خسته و زخمی برگشتن به شهرشون که دیدن پیرشون سفر کرده.
يكي از پير جووناي زخم چشيده جاشو گرفت. اما یه اتفاق افتاده بــــود!
فال امشب
سلام دوستان عزیزم ، شبتون آروم و آسمون رویاهاتون پر ستاره
تا حالا برات پیش اومده دلت هوایی بشه یهو ؟!
در اون لحظه چه کاری انجام می دی ؟
من امشب یک کار نو انجام دادم ، امیدوارم خوشتون بیاد ، فقط دوست من اگه دلت لرزید من رو از دعای خیرتون فراموش نفرمایید ، این شما و این حال دلتون و روزی امشب ، بفرمایید :
زبور آل محمد (صلی الله علیه و آله و السلم ) ، دعای پنجاه ، در باب ترس از خدا
التماس دعا