راه غلبه بر نگرانی
در حالات عالم بزرگ،"شیخ عبد اللَّه شوشتری” که از معاصرین مرحوم"علامه مجلسی” است نوشته اند، فرزندی داشت که بسیار مورد علاقه او بود، این فرزند، سخت بیمار شد،
پدرش مرحوم شیخ عبد اللَّه، هنگامی که برای اداء نماز جمعه به مسجد آمد، پریشان بود، هنگامی که طبق دستور اسلامی، سوره منافقین را در رکعت دوم تلاوت کرد و به این آیه رسید:
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُلْهِکمْ أَمْوالُکمْ وَ لا أَوْلادُکمْ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ"ای کسانی که ایمان آورده اید اموال و فرزندان شما نباید شما را از یاد خدا غافل کند”
چندین بار آیه را تکرار کرد(تکرار آیات قرآن در نماز جایز است) هنگامی که از نماز فراغت یافت، بعضی از یاران از علت این تکرار سؤال کردند، فرمود: هنگامی که به این آیه رسیدم به یاد فرزندم افتادم و با تکرار آن به مبارزه با نفس خود برخاستم،
آن چنان مبارزه کردم که فرض کردم فرزندم مرده، و جنازه اش در برابر من است، و من از خدا غافل نیستم، آن گاه بود که دیگر آیه را تکرار نکردم.
به نقل از سفينة البحار جلد 2 ص 131
لبخند بزن
برای قشنگ شدن
روزتون فقط کافیه
“بخندید”
“همین الان و بی دلیل”
دلت که گرفت منت زمین را نکش راه آسمان باز است پر بکش
نرگس شکفته نام تو را داد می زند
آقا بیا که فاصله فریاد می زند
خانمان سوز بود آتش آهی گاهی
ناله ای می شکند پشت سپاهی گاهی
گر مقـدّر بشود سـلک سلاطین پوید
سالک بی خبر خفته براهی گاهی
قصه یوسف و آن قوم چه خوش پنـدی بود
به عزیزی رسد افتـــاده به چاهی گاهی
هستی ام سوختی از یک نظر ای اختر عشق
آتـــش افروز شود برق نگــــاهی گاهی
روشنی بخش از آنم که بسوزم چون شمع
رو سپیدی بود از بخت سیاهی گاهی
عجبی نیـست اگر مونس یار است رقـیب
بنشـیند بر ِ گل، هرزه گیــــاهی گاهی
چشـم گریـــــان مرا دیدی و لبخـــــند زدی
دل برقصد به بر از شوق گنـاهی گاهی
اشک در چشـم ، فریبـــنده ترت میـــبینـم
در دل موج ببـــــین صورت ماهی گاهی
زرد رویــــی نبــــود عیـــــب، مرانم از کوی
جلـــوه بر قریه دهد، خرمن کاهی گاهی
دارم امیّـــــد که با گریه دلــت نرم کنم
بهرطوفانزده، سنگی است پناهی گاهی
معینی کرمانشاهی
تو آسمون از یک ارتفاعی به بعد دیگه هیچ ابری وجود نداره….
پس هر وقت آسمون دلت ابری شد ، با ابرها نجنگ …
فقط اوج بگیر ……
هنر آرامش
آرامش
هنر نپرداختن به انبوه مسائلی ست
که حل کردنش سهم خداست
لحظه هایتان لبریز از آرامش
شبها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
آوای تو می خواندم از لایتناهی……
و شهید آخر ......
شهادت سه جوان شیعه توسط حاکمان ظالم بحرینی-یهودی تسلیت باد.
برای شیعیان مظلوم بحرین دعا کنیم.
عامل اصلی بیماری های جسمی و روحی عذاب وجدان است
امام صادق عليه السلام می فرمايد:
منْ يَمُوتُ بِالذُّنوبِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَمُوتُ بِالآجالِ وَ مَنْ يَعِيشُ بِالإِحْسانِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَعِيشُ بِالأَ عمارِ «1»
آنها كه بر اثر گناه می ميرند از آنها كه با مرگ طبيعى از دنيا می روند بيشترند!، و آنها كه بر اثر نيكوكارى عمر می کنند از آنها كه با عمر طبيعى زندگى می نمايند زيادترند!
شرح كوتاه
امروز ثابت شده است كه سرچشمه قسمت قابل توجهى از بيماریهاى جسمى، عوامل روحى و معنوى است، و يكى از مهمترين عوامل ناراحتى روانى فشارهاى شديدى است كه از ناحيه وجدان به خاطر انجام گناه بر روح آدمى وارد مىشود. انسان گناهكار در دادگاه وجدان محاكمه می شود و با مجازاتهاى دردناك معنوى وجدان روبه رو می گردد و عكس العمل آن در جسم و جان و حتى در مرگ و ميرها آشكار می گردد، بعكس، افراد نيكوكار از درون وجدان خود تشويق می شوند و همين تشويق معنوى نيرو و نشاط تازه اى به آنها می دهد و بر طول عمر آنها می افزايد نتيجه اين كه گناه عمر را كوتاه، و كار نيك عمر آدمى را طولانى می سازد.
۱. امالی طوسی ص 305
آغاز روحیه بیداری ام با نواب صفوی شروع شد
آقا گفتند آغاز روحیهی بیداریام با نواب صفوی شروع شد
دكتر محمدعلی آذرشب، رئیس گروه زبان و ادبیات عرب دانشگاه تهران
یادم هست که آقا یک وقتی فرمودند: من آغاز روحیهی بیداریام با نواب صفوی شروع شد. آقا وقتی از نواب صحبت میکنند، گویی مبدل میشوند به نواب صفوی و انگار روحیهی نواب منتقل میشود به آقا.
ایشان خاطراتی دارند از نواب که خیلی جالب است. میگفتند: من سعی میکردم در مشهد وقتی نواب صفوی سخنرانی داشت، حتماً پای منبرش بنشینم و گوش کنم.
میفرمودند: روزی شخصی داشت از مقابل نواب رد میشد که کلاه پهلوی به سر داشت. نواب به او گفت: این کلاه پهلوی چیست؟! سپس آنقدر با او صحبت کرد که آن مرد کلاه پهلوی را مچاله کرد و زیر پا له کرد.
khamenei.ir
آنقدر به فدائیان گفتند تروریست که مذهبی ها همه رویگردان شدند
رهبر انقلاب:
« محافل روشنفكرى آن روز نشان داد كه هيچ مرحوم نواب را قبول ندارند. وضع تبليغات عليه نواب را جورى حاد كرده بودند كه افراد مؤمن هم خيلى دوست نمىداشتند كه منتسب بشوند به جريان نواب؛ براى خاطر اينكه گفته مىشد آنها تروريستند و تروريسم غير از يك حركت سياسى سازمان يافته است. لذاست كه من تصورم اين است كه كار مرحوم نواب از نظر روشنفكرهاى آن روز كار مطلوب و خوبى به حساب نيامد و تفسير خوبى رويش گذاشته نشد.» ۶۰/۰۲/۱۲
سیدمجتبی نواب صفوی، سیدمحمد واحدی، خلیل طهماسبی و مظفرعلی ذوالقدر پس از ترور ناموفق نخستوزیر حسین علاء در اعتراض به پیمان استعماری سنتو بامداد ۲۷ دی ۳۴ مصادف با شهادت حضرت فاطمه (س) در پادگان عشرتآباد تیرباران شدند.
وقتی امام خمینی ره برای آزادی شهید نواب عمامه شان را زمین زدند
حاج آقا روح الله خیلی تلاش کرد مانع اعدام نواب صفوی و یارانش شود اما نتوانست آقای بروجردی را قانع کند. شنیده شده در این ماجرا خیلی به آقای بروجردی اصرار کرد و حتی عمامه اش را هم زمین زده بود و گفته بود: «آقا از این سید حمایت کنید میخواهند اعدامش کنند.» شنیده شده که به سه نفر از شخصیت های مشهور هم نامه نوشت، تاثیری نداشت. ناراحت و عصبانی به خانه برگشت عبایش را به گوشه ای پرتاب کرد. همسرش پرسید نتوانستید کاری بکنید. گفت: نخیر! ایشان میگوید من کاری به این کارها ندارم.
نواب صفوی و یارانش را اعدام کردند. تعدادی ایراد میگرفتند که باید حرمت لباس حفظ میشد و با لباس روحانیت اعدام نمیشد. اما حاج آقا میگفت باید روحانی با لباس روحانیت شهید شود تا مردم بفهمند و آگاه شوند که این ها در صحنه هستند. فرزندش آقا مصطفی خمینی در یادداشت هایش نوشته است: «فدائیان اسلام در سکوت مرگبار علما تیرباران شدند.» و فرزند دیگرش احمدآقا خمینی میگوید پدرش از اعدام نواب و یارانش و سکوت علما خیلی ضربه روحی خورد.۱
۱. دایرهالمعارف مصوّر تاریخ زندگی امام خمینی، جعفر شیرعلینیا، نشر سایان، صفحه ۶۱
سلام بر پیشاهنگ جهاد و شهادت
شهید نواب صفوی رضوان الله تعالی علیه:
اگر با کاشتن گندم بر پشت بام خانه ها می توانی رفع احتیاج از بیگانه کنی بهتر است بر این کار اقدام کنی تا اینکه دست گدایی به سوی دشمنان اسلام دراز کنی.