هرجا که میری رد پای مهربونی از خودت بذار
04 تیر 1398
دوران نوجوانی تماشای فیلمهای هندی خیلی برایم جذاب بود. آمار همه فیلم های جدید رو داشتم. ویدئو کلوپ محله هم من رو میشناخت و وقتی از اونجا رد میشدم و فیلم جدیدی اومده بود بهم خبر میداد. من هم مثل غلام تکثیری، از شدت علاقه به تماشای فیلم برای مرور صحنه های… بیشتر »
نظر دهید »
تفاوت ما و اونا
10 بهمن 1397
پشت ویترین مغازه رو به خیابان نشسته بودم. همینطور که در حال تماشای ماشینها بودم نگاه به آن سمت خیابان جلب شد. پاساژی درست مقابل مغازه قرار دارد که در دو سمت ورودی آن دو مغازه کفش فروشی است. سمت چپ کفش نوبل تهیه شده از بهترین چرم های داخلی از شهر تبریز… بیشتر »
اولین نامه بعد از تو
16 مهر 1397
دیالوگ یک سریال قدیمی: “آروم بخند عباس، غم همسایه شادیه، آروم بخند که بیدارش نکنی!” دنیای ما پیچیده شده با مصائب و رنج ها، شادی های کوتاه و زودگذر، بیماری ها، دردها و زیبایی ها. اگر درد و رنجی نباشد، خوشبختی درک نخواهد شد. و اما خوشبختی… بیشتر »
زمان را زیبا ببینیم 1
10 تیر 1397
زمان را زیبا ببینیم (قسمت اول) چند سال پیش دوران دانشجویی. من نماینده کلاس بودم و طرفداران زیادی بین بچه های ورودی مان داشتم. روز تولدم نزدیک بود. حوالی تاریخ تولدم کلاس فوق العاده ای توسط یکی از اساتید در روز تعطیلات رسمی 15 خرداد برگزار شد! استاد آن… بیشتر »
روزه های کله گنجشکی
05 خرداد 1397
ماه رمضان آن سالها، انیمیشینی از تلویزیون پخش می شد به نام “زهره و زهرا". من و خواهر کوچکترم ندا بعد برگشت از مدرسه جلو تلویزیون دراز می کشیدیم تا با تماشای برنامه های ویژه ماه رمضان زودتر به افطار برسیم. آبجی ندا هنوز به سن تکلیف نرسیده بود و من… بیشتر »
درس عبرت!
07 بهمن 1396
خوش باش و خوش بگذران این روزها، همان روزهای خوب قدیمی اند؛ که قرار است چند سال دیگر دلت برایشان تنگ شود! برای مشاهد متن کامل مطلب فوق به لینک ذیل مراجعه فرمائید: وقتشه که بیدار شی.. بیشتر »
یک هفته است مادر شدم !
23 اردیبهشت 1396
- الان نزدیک یک هفته ست مادر شدم . “-مادر شدی ؟؟!!!!!! تو که …. - مامانِ مامانم شدم ! اینطوری حساب نیست ؟!! “- :) :) ای بابا !!!! حالا چی شده مگه ؟!! - مامانم پاشون پیچ خورده ، دکتر صلاح دونستن گچ گرفته بشه تا ثابت بمونه و خوب شه ،… بیشتر »