روز حماسه ملت ایران

از زخم نشانه دارند هنوز
در مسجد خون اقامه دارند هنوز
آنان همه از تبار باران بودند
رفتند ولی ادامه دارند هنوز
سلام بر آفرینندگان حماسه جمعه سرخ و خونین. سلام بر آنان که غریو اللّه اکبرشان، چونان آذرخشی سهمگین، نعره های غرورآمیز و مستانه طاغوتیان را در هم شکست و امیدِ ماندگاری آنان را در ایران اسلامی، به یأس مبدل ساخت. سلام بر هفده شهریور که از ایام اللّه است؛ روزی که شهیدان، شعار پر طنین «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» را تجسم عینی بخشیدند و آن را با خون مطهر خویش امضا کردند. سلام بر این روز بزرگ که بهترین انسان ها، فریادهای امام را لبیک گفتند و عاشقانه راه حسین را برگزیدند و در خون های پاک شان غلطیدند و البته رفتن شان، زمینه ساز بازگشت پیروزی آفرین امام به میهن شد. آنان رفتند تا امام بیاید. رفتند تا اسلام و قرآن زنده شود. رفتند تا دیگر یاران بمانند. راهشان پر رهرو و نامشان در قاموس شاهدان انقلاب، پر رنگ و مزّین باد.
این خانم خوشبخت کیه ؟!
مرد و زن نشسته اند دور سفره ؛
مرد قاشقش را زودتر فرو مے برد توے كاسه سوپ
و زودتر میچشد طعم غذا را و
زودتر میفهمد كه دستپخت همسرش بے نمك است
و اما زن …
چشم دوخته به او تا مُهر تاييد آشپزے اش
را از چشم هاے مردش بخواند
و مرد كه قاعده را خوب بلد است،
لبخندے ميزند و مے گويد :
“چقدر تشنه ام !”
زن بے معطلے بلند میشود و براے رساندن
ليوانے آب به آشپزخانه ميرود
سوراخ هاے نمكدان سر سفره بسته است
و به زحمت باز مے شوند ؛
و تا رسيدن آب فقط به اندازه پاشيدن نمك
توے كاسه زن فرصت هست براے مرد.
زن با ليوانے آب
و لبخندے روے صورت برميگردد
و مے نشيند …
مرد تشكر مے كند
صدايش را صاف مے كند و ميگويد :
مے دونستے كتاب هاے آشپزے رو
بايد از روے دستاے تو بنويسن؟ ️
️
و سوپ بے نمكش را مے خورد ؛ با رضايت
و زن سوپ با نمكش را مے خورد ؛ با لبخند!
ما در مکه باشیم یا نباشیم
ما در مكه باشيم يا نباشيم دل و روحمان با ابراهيم و در مكه است.
دروازه هاى مدينةالرسول را به روى ما ببندند يا بگشايند، رشته محبتمان با پيامبر (ص) هرگز پاره و سست نمى شود.

به سوى كعبه نماز مى گزاريم و به سوى كعبه مى ميريم و خدا را سپاس مى گزاريم كه در ميثاقمان باخداى كعبه پايدار مانده ايم و پايه هاى برائت از مشركين را با خون هزاران هزار شهيد از عزيزانمان بنيان نهاده ايم.
و منتظر هم نمانده ايم كه حاكمان بى شخصيت بعض كشورهاى اسلامى و غير اسلامى از حركت ما پشتيبانى كنند. ما مظلومين هميشه تاريخ، محرومان و پابرهنگانيم.
ما غير از خدا كسى را نداريم و اگر هزار بار قطعه قطعه شويم، دست از مبارزه با ظالم بر نمى داريم.1
1- صحیفه نور،جلد 20،صفحه 232
دوشنبه ها - ایوان بقیع عجب صفائی دارد

از بس که حُسن نام تو شد مشق جوهرم
عطر بقیع می وزد از باغ دفترم
شوق بهشت سهم بقیه، ز من مخواه
از گندم مزار شما ساده بگذرم
مسکین، یتیم، اسیر، همه زود آمدند
مثل همیشه در صف این خانه آخرم
نقش است بر کتیبه خلقت هو الکریم
ثبت است بر جریده عالم هو الکرم
من خواب دیده ام پس از آبادی بقیع
نذر ضریح توست النگوی مادرم
آنقدر حلقه بر در این خانه کوفتم
حالا خودم کلون قدیمی این درم
گفتند سائلان که پس از تو کجا رویم
گفتی که این شما و سرای برادرم
این ها دو واژه اند که با هم غریبه اند
بر صفحه چون دو خط موازی: حسن، حرم
میلاد حسنی
نقد سریال های تلویزیونی - همه چیز آنجاست
با عرض سلام و احترام خدمت دوستان ، همراهان ، اساتید و یاران صمیمی ، قصد داریم به بررسی ابعاد و زوایای مخفی و نادیده گرفته شده سریالهای تلویزیونی و جنبه های منفی و مثبت نادیده گرفته شده آنها بپردازیم ، در این راه ما را از نظرات سازنده خود مطلع فرمایید ، تا بتوانیم پیام خود را به عنوان مبلغان دین مقدس اسلام به گوش دست اندرکاران در این عرصه بسیار مهم برسانیم .
قسمت اول ، نقد و بررسی سریال همه چیز آنجاست که به تازگی شاهد باز پخش آن از شبکه آی فیلم بودیم .
برخورد صحیح در فضای فتنه
گاهی سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است
رهبر انقلاب:
بعضیها در فضای فتنه، این جملهی «کن فی الفتنة کابن اللّبون لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب» را بد می فهمند و خیال می کنند معنایش این است که وقتی فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار! اصلاً در این جمله این نیست که: «بکش کنار».
این معنایش این است که به هیچ وجه فتنهگر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه.
«لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب باید بود…گاهی سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در فتنه همه بایستی روشنگری کنند؛ همه بایستی بصیرت داشته باشند
.۱۳۸۸/۰۷/۰۲
کمپین جمع آوری درب بطری پلاستیکی

بیایید تا سر بطری هایمان کمکی باشیم برای آسایش نیازمندان
آسمان می گرید

در سوگ جواد (ع) آسمان می گرید
در ماتم آن سرو جوان می گرید
ای شیعه ز دیده اشک خونبار ببار
چون حضرت صاحب الزمان (عج) می گرید
دوازدهم شهریور، روز مبارزه با استعمار انگلیس
رئیسعلی دلواری سردار مبارزه با استعمار
در تاریخ یکشنبه 8 اگوست 1915 م مطابق با 26 رمضان 1333هـ .ق نیروهای انگلیسی بدون مقدمه و اخطار قبلی و اعلام جنگ به دولت ایران، در بوشهر پیاده شدند. آنان که قبلاً جزایر خلیج فارس را متصرف شده بودند، بوشهر را که علاوه بر موقعیت ژئوپولتیک، مرکز عمده ی مبادلات تجاری و صادرات و واردات با شبه جزیره ی هند و شیخ نشینهای حوزه خلیج فارس و کشورهای اروپائی بویژه انگلستان و آلمان بود، به اشغال درآوردند.این اقدام، مرزنشینان غیور تنگستانی را که در گذشتۀ نه چندان دور تا یکی دو سال قبل از جنگ جهانی اوّل سابقۀ برخورد و مقابله با نیروهای تجاوزگر داشتند، به عکس العمل واداشت. رئیس علی دلواری (۱۲۶۱-۱۲۹۴ شمسی/ ۱۸۸۲-۱۹۱۵ میلادی) در نوک پیکان حمله به اشغالگران قرار گرفت.1
در آستانه جنگ جهانی اول نیروهای انگلیسی شروع به اشغال جنوب ایران کردند. رئیسعلی در مقابل تجاوز قوای انگلیس در بوشهر به آن ها حملهور شدند. انگلیسیها برای مقابله؛ چهار کشتی جنگی همراه پنج هزار سرباز انگلیسی و هندی وارد منطقه کردند. در این جنگ نابرابر نیروهای انگلستان از رئیسعلی شکست خوردند و عقبنشینی کردند. پس از جنگ دلوار، رئیسعلی طرح حمله سراسری به بوشهر و آزادسازی آن را پی ریخت. در گیرودار طرح چنین حملهای بود که هنگامی که رئیسعلی از پشت مورد هدف گلوله یکی از همراهان خائن و نفوذی قرار گرفت و به شهادت نائل آمد.
ذکر مصیبت امام جواد علیه السلام از زبان شهید مطهری

سیاست خلفای عباسی با سیاست ها اموی ها فرق داشت و اموی ها خشن تر بودند ولی اینها موذی تر بودند یعنی سیاستمدارانه تر عمل می کردند که فقط عده قلیلی می توانستند دست سیاست اینها را بخوانند .
یکی از کارهایی که اینها می کردند این بود که چون می خواستند ائمه علیهم السلام را تحت نظر داشته باشند ، به زور و اجبار یکی از دخترهایشان را به ایشان می چسباندند که باید با این ازدواج کنی ! بعد که ازدواج می کردند می گفتند ، دختر و داماد ما باید همین جا کنار خودمان باشند ! برای اینکه به یک شکلی که مردم نفهمند ، ایشان را تحت نظر و تحت مراقبت شدید و اذیت شدید داشته باشند .