سلام بر آنها که
از صلیب سرخ آمده بودند اردوگاه اسرا گفتند:
در اردوگاه شما را شکنجهتان میکنند یا نه؟
همه به آقا سید نگاه کردند
ولی آقا سید چیزی نگفت!!!
صفحات: 1· 2
چادری که شدی
چادری که شدی…
مرامت هم چادری باشد
چادر که گذاشتی وظایفت بیشتر می شود ..
گرچه من می گویم
عشــــــــق است
و خبری از وظیفه نیست …
چشم هایت بانو
حواست باشد..
صدایت بانو…
حواست باشد …
قدمهایت …
مبادا رفتارت چادری نباشد!!
صفحات: 1· 2
آموزش پختن شوهر
1-شوهر را در دیگی از محبت و توجه قرار بده (شعله را کم کن)
2- روی آن عشق و مهربانی میریزین (مواظب باشین غرق نشود!)
3- با کمی لبخند طعم دارش کنین (کم باشه تا فکر نکنه خل شدین..!)
4- مواد را با قاشقی از اعصاب فولادین آرام هم بزنین (باید تحمل کنین تا قوام بده!!)
5- با دری از اعتماد آنرا محکم کنین (تا جا بیفتاد)
6- افزودن 5 ادویه را فراموش نکنین: (بحث نکن. دعوا نکن. غر نزن. چشم و هم چشمی نکن. بد فامیلشو نگو!)
در نهایت اگه دیدی درست نشد، محکم درشو ببند، شعله رو زیاد کن. بذار ته بگیره بسوزه
خانمها کپی آزاد! اینم اشپزیه دیگه
1- حامد مسگری
متن نامه همسران شهدای مدافعان حرم به کیانوش رستمی
کیانوش رستمی ، قهرمان کرمانشاهی در المپیک ریو ۲۰۱۶ موفق به کسب مدال طلا شد .
جمعی از همسران معظم شهدای مدافع حرم ، در نامه ای از قهرمان المپیک در رشته وزنه برداری که مدال خود را به شهدای مدافع حرم تقدیم کرد ، تقدیر و تشکر کردند
متن نامه همسران شهدای مدافعان حرم به شرح زیر است:
بسم رب الشهدا و الصدیقین
سلام و درود خدا به امام راحل عظیم الشان و شهدای گرانقدر دفاع مقدس که آزادی و جمهوری اسلامی را به معنای حقیقی کلمه برای همه نسل های انقلاب به ارمغان آورده و میراث ارزشمند اسلام ناب را با محور«ولایت» نزد جاماندگان به امانت نهادند.
صفحات: 1· 2
دوشنبه های امام حسنی - حسینی (علیهم السلام)
بقیع را که تصور می کنم
یاد کربلا می افتم …
کربلا که می روم
دل تنگ خاک بقیع می شوم …
مثل سیبی که از وسط دو نیم شده
نیمی مدینه
نیمی کربلا …
فاصله میان من و تو!
بایزید بسطامی در مناجات چنین گفت:
????«بار خدایا! تا کی میان من و تو منی و تویی بود؟ منی از میان بردار تا منی من به تو باشد تا من هیچ نباشم.» و گفت:
????«الهی! تا با توام، بیشتر از همه ام و تا با خودم، کمتر از همه ام.» و گفت: «الهی! مرا فقر و فاقه به تو رسانید و لطف تو آن را زایل نگردانید.» و گفت:
????«خدایا! مرا زاهدی نمی باید و عالمی نمی باید. اگرم از اهل چیزی خواهی گردانید، اهل شمه ای از اسرار خود گردان و به درجه دوستان خود برسان.»
????و گفت: «ناز بر تو کنم و از تو به تو رسم. الهی! چه نیکوست الهام تو بر خطرات دل ها و چه شیرین است روش ایهام تو در راه غیب ها و چه عظیم است حالتی که خلق کشف نتوانند کرد و زبان وصف آن نداند و این قصه به سر نیاید.»
????و گفت: «عجب نیست از آنکه من تو را دوست دارم و من بنده عاجز و ضعیف و محتاج. عجب آنکه تو مرا دوست داری و تو خداوند و پادشاهی و مستغنی»،
و گفت: «الهی! اکنون که می ترسم و به تو چنین شادم، چگونه شادمان نباشم اگر ایمن گردم».????
مجله گنجینه ، شماره 86
جهاد اکبر / ترک گناه ،راه و رسم امانت دارى این است
اين چشم و گوش كه در اختيار شماست، اين دست و زبانى كه تحت فرمان شماست،
????اين اعضا و جوارحى كه با آن زيست مىكنيد- همه امانات خداوند متعال مىباشد كه با كمال پاكى و درستى به شما داده شده است؛
???? اگر ابتلا به معاصى پيدا كرد آلوده مىگردد؛ خداى نخواسته اگر به محرمات آلوده شود، رذالت پيدا مىكند.
????و آن گاه كه بخواهيد اين امانات را مسترد داريد، ممكن است از شما بپرسند كه راه و رسم امانتدارى اين گونه است؟
امام خميني، جهاد اکبر ، صفحه 59
تبسم و مهربانی امام رضا علیه السلام
ﺷﻴﺦ ﺻﺪﻭﻕ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺯ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﺍﻟﻌﺒﺎﺱ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺪﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﺍﻟﺮﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﻠﺎﻡ ﺧﻮﻳﺶ ﺟﻔﺎ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻧﺪﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻛﻠﺎﻡ ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ ﻛﻨﺪ، ﻳﻌﻨﻰ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﺍﻭ ﺳﺨﻨﻰ ﮔﻮﻳﺪ ﺗﺎ ﻓﺎﺭﻍ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﻛﻠﺎﻡ ﺧﻮﺩ، ﻭ ﺭﺩ ﻧﻜﺮﺩ ﺣﺎﺟﺖ ﺍﺣﺪﻯ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﻘﺪﻭﺭ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ .
ﻫﻴﭽﮕﺎﻫﻰ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺎ ﺩﺭﺍﺯ ﻧﻔﺮﻣﻮﺩ، ﻭ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ، ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺟﻠﻴﺲ ﺧﻮﺩ ﺗﻜﻴﻪ ﻧﻤﻰ ﻓﺮﻣﻮﺩ،
صفحات: 1· 2
زیارت عشق
شاه ايران، سلطان خراسان سال 148 قمري در چنين روزي چشم به جهان گشود، فرزند امام موسي کاظم عليه السلام، نامش بسان جدّ بزرگوارش علي شد ولقبش رضا، چراکه راضي بود به رضاي الهي. ولادت هشتمين اختر تابناک امامت، ولادت برکت و نور بود، ولادت هدايت بود و سعادت.
دُردانه مُلک ايران، 20 سال امامت و زعامت نمود و سرانجام با انگور زهرآلود مأمون، خليفه عباسي در سال 203 قمري شهد شهادت نوشيد.
صفحات: 1· 2
شعر درباره امام رضا علیه السلام
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
مثل عشاقی که هر ساعت دم از “او” میزنند
در حرم آیینه ها بانگ هوالهو میزنند
روی یوسف ها کجا و روی سلطان رئوف
از قضا این بار با هم دلبران مو میزنند
بعد یک ساعت نشستن با تو دانای عرب
رومیان لبخند بر علم ارسطو میزنند
در صف میزان، کبوترهای مشهد میرسند
سنگ عفوت را به شاهین ترازو میزنند
فرشبافان در پی کسب ضمانت نامه ات
نقشهی قالیچه ها را طرح آهو میزنند
وه چه تصویریست هر شب آبشاران بهشت
روبروی حوض گوهرشاد زانو میزنند
هر سحر کوه گناهان را که میریزد زمین
خادمانت مثل کاه از صحن جارو میزنند
خسته از درهای بسته دستهای نا امید
عاقبت بر پنجره فولاد تو رو میزنند
ميلاد حسنی